سوءتفاهم

سوءتفاهم

سوءتفاهم

آلبر کامو و 2 نفر دیگر
3.8
77 نفر |
22 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

161

خواهم خواند

55

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

سوءتفاهم (به فرانسوی: Le Malentendu) نمایشنامه ای است که در سال 1943 در فرانسه? تحت اشغال توسط آلبر کامو نوشته شده است. این نمایشنامه بر ایده? پوچی کامو تأکید دارد.سوءتفاهم، دومین نمایش نامه? آلبر کامو، در مسافرخانه ای در قلب چکسلواکی می گذرد، مسافرخانه ای که دو زن اداره اش می کنند؛ مادری پیر و دخترش، مارتا. در آغاز نمایش نامه آن دو مشغول صحبت درباره? ورود مسافری تازه هستند که می خواهند به او دارو بخورانند و همان شب در دریاچه? سد غرقش کنند، درست همان طور که با مسافران پیش از او کرده اند. اگرچه هویت مسافر بر تماشاگران آشکار است، مادر پیر و دخترش او را به جا نمی آورند. او در اصل فرزند مادر و برادر دختر است که بیست سال پیش پسری ولنگار بوده و خانه و کاشانه اش را ترک کرده است.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

محاکات

1402/9/24

سوء تفاهم

تعداد صفحه

10 صفحه در روز

یادداشت‌های مرتبط به سوءتفاهم

          مورسو در بیگانه داستان فردی را در روزنامه خواند که پس از سال‌ها به خانه برمی‌گردد و وقایعی برایش اتفاق می‌افتد، کامو داستان آن فرد را دو سال بعد از انتشار بیگانه (1942) در قالب این نمایش‌نامه منتشر (1944) کرد. 
نویسنده‌ی فرانسوی در این نمایش‌نامه با همان زبان کنایه‌آمیزش از پوچی روابط و ارتباطات انسانی سخن می‌گوید. اینکه چگونه انسان‌ها در قالب‌های تکراری و ناکارآمد زبان محصور شده‌اند و نمی‌توانند منظور خود را به یکدیگر برسانند. اینکه چگونه انسان دوران مدرن برای جلوگیری از سوء‌تفاهم، تن به اجبار سخن گفتن در لفافه‌های گوناگون می‌کند، حال آنکه این لفافه‌ها خود مقدمه‌ی سوء‌تفاهم‌های بیشتری هستند. سوء‌تفاهم‌هایی که ناخشنودی به همراه دارند و بشر را در کنج خلوت فکر خویش به انزوا فرو می‌برند. کامو در این کتاب هم به همان سبک جذاب خود، توضیحی مشروح و مبسوط از احوالات انسان دوران مدرن ارائه می‌دهد. 
آلبر کامو در جایی می‌گوید بزرگ‌ترین مشکلات بشر از آنجا سرچشمه می‌گیرد که او به طریقی روشن و واضح آنچه می‌خواهد را به زبان نمی‌آورد. فکر می‌کنم هدف غایی از روایت این تراژدی نیز همین است. او که معتقد به لزوم سازگاری اعمال و سخن‌هاست، در اینجا این موضوع را مطرح و بر این نکته تأکید می‌کند که در صورت ناسازگاری سخن و خواسته، سوء‌تفاهم‌ها بیشتر می‌شود و بر تمام ارتباطات انسانی تأثیر می‌گذارد و چه بسا که به چنین تراژدی‌هایی ختم شود.
نمادپردازی‌های این داستان بسیار ظریف هستند. شخصیت پیرمرد به خوبی اعتقادات کامو را در مورد مذهب نشان می‌دهد، و این اعتقاد او ما را به دیدگاه اگزیستانسیالیستی او رهنمون می‌سازد. این اعتقاد بنیادین که مسیری از پیش تعیین‌شده وجود ندارد و تمام آنچه که هست، وجود ما در این لحظه و راه‌هایی که می‌توانیم (و  باید) از میان آن‌ها انتخاب کنیم است. اینکه هر یک از ما سرانجام باید معنایی برای خودمان بسازیم و راه خود را خلق کنیم. 
کامو در این کتاب بار دیگر توان خود در به تصویر کشیدن فلسفه‌اش را نشان می‌دهد، در قالب تراژدی‌ای که احساسات را جریحه‌دار کرده و تلخی آن بر زبان می‌نشیند. داستانی قوی با انبوهی از دیالوگ‌های پرمعنی، و شاید این یکی از بهترین‌ها باشد: "خوابیده است. او حساب‌های خود را با این دنیا تسویه کرد. از این پس همه چیز برای او آسان خواهد بود، فقط از رویایی پر از تصویر به رویایی بدون رویا تبدیل می شود. و آنچه برای دیگران به معنای فقدانی وحشتناک است برای او چیزی جز خواب بی پایان نخواهد بود."
        

9

          این دومین نمایشنامه ای بود که از کامو خوندم و همچنان کالیگولا بنظرم بهتره.
`
سوءتفاهم داستان زندگی یک مرد جوان و همسرش.
مرد بعد از ۲۰ سال به خونه خودش که یه جور هتل و مهمان سرا هست برمیگرده و میخواد یه جورایی خواهر و مادر خودش رو خوشحال و هیجان زده کنه چون تو این بیست سال هیچکدوم خبری از دیگری نداشتن.
اینجاست که نمایشنامه تازه شروع میشه.
پسر، مادر و خواهرش رو میبینه، اما اون ها هیچ تصوری از اینکه این چهره براشون آشناس ندارن.
حالا پسر دنبال اینه که چطور و چگونه خودش رو به اون ها معرفی کنه، یه جورایی میخواد یه بازگشت شکوهمند رو برای خودش به پا کنه... از اون طرف مادر و دختر خودشون داستان عجیبی داره زندگیشون و شغلی که دارن...
`
خلاصه، از اون نمایشنامه های خوبه، و جذاب و گفت و گو ها هم خیلی خوبه
ترجمه آقای دیهیمی هم درجه یک
`
کامو میگه:
فهمیده ام که همه بدبختی انسان ها ناشی از این است که به زبان صریح و روشن حرف نمیزنند!
چیزی که در سوء تفاهمش به خوبی به نمایش در آورد
        

1

          
مادر و دختری تنها مسافرخانه ای دارند که از طریق آن گذران زندگی می کنند. دختر رویای دریا و شهرها و مکان های دیگر را در سر دارد و برای رسیدن به آن ها مادرش را هم با خود همراه می کند. هر از چندگاهی مسافری وارد مسافرخانه می شود که انگار دست سرنوشت او را وسیله ای قرار داده، برای تحقق آرزوی های دختر. چون شبانه توسط مادر و دختر به قتل می رسد تا پول هایش برای آن امر مهم ذخیره شود... این روند ادامه دارد تا اینکه ژان - پسر این خانواده که بیست سال پیش آن ها ترک کرده بوده است - وارد مسافر خانه می شود.

 

* در این نمایشنامه هم مثل کتاب های دیگر کامو پوچی و سوال های فلسفی که انسان را به گیجی سوق می دهد، موج می زد.

** پیشنهاد می کنم اگر می خواهید این کتاب را بخوانید، مقدمه را بعد از تمام شدن کتاب بخوانید. چون تحلیل و فاش کردن کل داستان از لطف آن می کاهد.

*** منفعل بودن شخصیت های داستان های کامو حرصم را در می آورد. آن ها خیلی راحت خودشان را به شرایط می سپارند، خیلی سریع قانع می شوند، و انگار که حوصله ی تلاش و جنگیدن را ندارند. در طی خواندن این نمایشنامه بارها دوست داشتم یقه ی ژان را بگیرم و سرش داد بزنم. یا بروم بنشینم جلوی مادر، و از او خواهش کنم این قدر بی تفاوت نباشد.


        

1

          نمایش نامه ای سه پرده ای از آلبر کامو درژانر تراژدی که روایت کننده جنایت خانوادگیست.
 مسافرخانه ای روایت میشود که مالک آن مادر ودخترش به نام مارتا هستند.مسافرخانه ای که به قتلگاه مسافران متمول تبدیل شده است.نمایشنامه ای پراز سوء تفاهم که به تلخی روبه سوی پایانش میرود وحین خوانش احساس کسی را داریم که مسابقه مچ اندازی کابوس واری را تماشا میکند.
سوء تفاهم برعکس رکوئیم برای راهبه اثر قبلی که از آلبر کامو خواندیم حاوی دیالوگهای کوتاه ومفید برای پیشبرد داستان ومعرفی شخصیتهای کتاب است،وبه خوبی از سیر تحول شخصیتها در خدمت پیشبرد ژانر نمایش نامه استفاده شده است وشخصیت پردازی قابل قبولی را ارائه داده است که حتی پیرمرد خدمتکارِ مرموز مسافرخانه هم قابل قبول درآمده است.ما به عنوان مخاطب از نقشه شوم مارتا و مادر برای به قتل رساندن مسافر جدید اطلاع داریم اما مسافر جدید بی خبر از این موضوع در آن مسافرخانه اقامت دارد، همچنین ما می دانیم یان پسر خانواده است اما مارتا و مادر از آن بی خبرند
روح اصلی آثار آلبرکامو پوچی وطغیان است،اثار آلبرکامو پراست از ضدقهرمان مثلِ تمپل رکوئیم برای راهبه مثلِ کالیگولا مثلِ مورسو وحالا ضدقهرمان ما «مارتا»است،دختری خشک وخشمگین که کعبه آمال خود را زندگی در ساحل آفریقا قرار داده است.گویی نمایشنامه آزمایشی است برای مارتا . اینکه برای رسیدن به هدفش تا کجا پیش خواهد رفت؟چقدر دچار انحطاط اخلاقی خواهد شد؟ 
نیما یوشیج:
من دلم سخت گرفته است
از این میهمان خانه مهمان کش روزش تاریک
که به جان هم نشناخته انداخته است
چند تن خواب آلود
چند تن ناهموار
چند تن ناهشیار



        

22