یادداشت امیررضا
1403/1/5
این دومین نمایشنامه ای بود که از کامو خوندم و همچنان کالیگولا بنظرم بهتره. ` سوءتفاهم داستان زندگی یک مرد جوان و همسرش. مرد بعد از ۲۰ سال به خونه خودش که یه جور هتل و مهمان سرا هست برمیگرده و میخواد یه جورایی خواهر و مادر خودش رو خوشحال و هیجان زده کنه چون تو این بیست سال هیچکدوم خبری از دیگری نداشتن. اینجاست که نمایشنامه تازه شروع میشه. پسر، مادر و خواهرش رو میبینه، اما اون ها هیچ تصوری از اینکه این چهره براشون آشناس ندارن. حالا پسر دنبال اینه که چطور و چگونه خودش رو به اون ها معرفی کنه، یه جورایی میخواد یه بازگشت شکوهمند رو برای خودش به پا کنه... از اون طرف مادر و دختر خودشون داستان عجیبی داره زندگیشون و شغلی که دارن... ` خلاصه، از اون نمایشنامه های خوبه، و جذاب و گفت و گو ها هم خیلی خوبه ترجمه آقای دیهیمی هم درجه یک ` کامو میگه: فهمیده ام که همه بدبختی انسان ها ناشی از این است که به زبان صریح و روشن حرف نمیزنند! چیزی که در سوء تفاهمش به خوبی به نمایش در آورد
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.