یادداشت علی دستورانی
1400/6/16
مورسو در بیگانه داستان فردی را در روزنامه خواند که پس از سالها به خانه برمیگردد و وقایعی برایش اتفاق میافتد، کامو داستان آن فرد را دو سال بعد از انتشار بیگانه (1942) در قالب این نمایشنامه منتشر (1944) کرد. نویسندهی فرانسوی در این نمایشنامه با همان زبان کنایهآمیزش از پوچی روابط و ارتباطات انسانی سخن میگوید. اینکه چگونه انسانها در قالبهای تکراری و ناکارآمد زبان محصور شدهاند و نمیتوانند منظور خود را به یکدیگر برسانند. اینکه چگونه انسان دوران مدرن برای جلوگیری از سوءتفاهم، تن به اجبار سخن گفتن در لفافههای گوناگون میکند، حال آنکه این لفافهها خود مقدمهی سوءتفاهمهای بیشتری هستند. سوءتفاهمهایی که ناخشنودی به همراه دارند و بشر را در کنج خلوت فکر خویش به انزوا فرو میبرند. کامو در این کتاب هم به همان سبک جذاب خود، توضیحی مشروح و مبسوط از احوالات انسان دوران مدرن ارائه میدهد. آلبر کامو در جایی میگوید بزرگترین مشکلات بشر از آنجا سرچشمه میگیرد که او به طریقی روشن و واضح آنچه میخواهد را به زبان نمیآورد. فکر میکنم هدف غایی از روایت این تراژدی نیز همین است. او که معتقد به لزوم سازگاری اعمال و سخنهاست، در اینجا این موضوع را مطرح و بر این نکته تأکید میکند که در صورت ناسازگاری سخن و خواسته، سوءتفاهمها بیشتر میشود و بر تمام ارتباطات انسانی تأثیر میگذارد و چه بسا که به چنین تراژدیهایی ختم شود. نمادپردازیهای این داستان بسیار ظریف هستند. شخصیت پیرمرد به خوبی اعتقادات کامو را در مورد مذهب نشان میدهد، و این اعتقاد او ما را به دیدگاه اگزیستانسیالیستی او رهنمون میسازد. این اعتقاد بنیادین که مسیری از پیش تعیینشده وجود ندارد و تمام آنچه که هست، وجود ما در این لحظه و راههایی که میتوانیم (و باید) از میان آنها انتخاب کنیم است. اینکه هر یک از ما سرانجام باید معنایی برای خودمان بسازیم و راه خود را خلق کنیم. کامو در این کتاب بار دیگر توان خود در به تصویر کشیدن فلسفهاش را نشان میدهد، در قالب تراژدیای که احساسات را جریحهدار کرده و تلخی آن بر زبان مینشیند. داستانی قوی با انبوهی از دیالوگهای پرمعنی، و شاید این یکی از بهترینها باشد: "خوابیده است. او حسابهای خود را با این دنیا تسویه کرد. از این پس همه چیز برای او آسان خواهد بود، فقط از رویایی پر از تصویر به رویایی بدون رویا تبدیل می شود. و آنچه برای دیگران به معنای فقدانی وحشتناک است برای او چیزی جز خواب بی پایان نخواهد بود."
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.