معرفی کتاب مردمان فرودست اثر فیودور داستایفسکی مترجم پرویز شهدی

مردمان فرودست

مردمان فرودست

3.8
243 نفر |
82 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

33

خوانده‌ام

466

خواهم خواند

243

شابک
9786009484454
تعداد صفحات
224
تاریخ انتشار
1396/9/4

توضیحات

        کتاب «مردمان فرودست» همانطور که می دانیم اولین کتاب داستایفسکی است. نخستین گام در راهی که از او یکی از نام آورترین نویسندگان جهان را ساخت. سبک نوشتاری بسیار ساده و حتا عامیانه است. دو نفر که تحصیلات چندانی ندارند، در کمال سادگی و بی پیرایگی، غم و غصه ها، ناراحتی ها و محبت صمیمانه شان را طی نامه هایی با هم رد و بدل می کنند.همین سادگی و بی پیرایگی بود که دو منتقد بزرگ و صاحب نام روس: بلینسکی و نگراسوف را چنان به شوق آورد که اعلام کردند ستاره درخشانی در عالم ادبیات روس ظهور کرده است. پیش بینی شان درست بود و داستایفسکی گامی بسیار بلندتر از آنچه آنها حدس می زدند، نه تنها در ادبیات ملت روس، بلکه در همه جهان برداشت. استثنایی بودن خود داستایفسکی و زندگی اش، بلاهایی که به سرش آمد، سختی هایی که کشید، با توجه به ویژگی های روحی و اخلاقی خاصی که داشت، همگی باعث شدند آثاری به وجود بیاورد که در ادبیات جهانی بی نظیرند. از این ها گذشته داستایفسکی پدیده ی جدیدی را در آثارش آفرید که تا آن موقع ناشناخته بود و پس از او «روانشناسی» نام گرفت. او با تجزیه و تحلیل و روانکاوی ذهن خودش و آنچه در آن به صورت صدها شخصیت متفاوت، با اخلاق ها و روحیه های گوناگون وجود داشت، سبک جدیدی را در عالم نویسندگی ایجاد کرد که سرمشق و راهنمای بسیاری از نویسندگان جهان پس از خودش شد.
از مقدمه مترجم
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به مردمان فرودست

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به مردمان فرودست

پست‌های مرتبط به مردمان فرودست

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          ‎«بیچارگان»
‎اثری از داستایوفسکی در عنفوان جوانی
‎وقتی دوستان داستایوفسکی نوشته ی او را در طول شب خواندند و فردا صبح به او تبریک گفتند از او به عنوان گوگول جدید ادبیات روسیه نام بردند.
‎بیچارگان اثری است شبیه به «ازبه» رضا امیر خوانی، یعنی کتاب از نامه نگاری های مردی میانسال با دختری است که در نزدیکی خانه ی او زندگی می کند اما از ترس اینکه مبادا دیگران از ارتباط آنها با یکدیگر مطلع شوند به هم نامه می نویسند.
‎محتوای نامه ها شرایط دشوار کار پیرمرد در اداره اش و تمسخر همکارانش نسبت به  سرو وضع اوست. پیرمرد بیشتر پول دریافتی خودش را برای دختر که از قضا بیوه هم هست می فرستد تا مشکلات زندگی کمتر لطافت جسم و جانش  بیازارد، اما کسی از این نکته خبر ندارد و همین مستمسکی برای آغاز تهمت ها و نگاه ها بدبینانه به وی می شود.
‎هرچند که داستان در برخی فصول دچار از هم گسیختگی روایی می شود اما وقتی جمله ای که پشت جلد کتاب نوشته شده را می خوانید از قضاوت زود هنگام خود خجل می شوید!
‎آنجایی که دوستش به وی نهیب می زند:«جوان، هیچ می دانی چه نوشته ای؟... تو با بیست سال سن ممکن نیست خودت بدانی.»
‎داستا سی سال بعد این صحنه را «شعف انگیز ترین لحظه ی حیاتش» خواند.
‎سید علی مرعشی
        

16

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          «بیچارگان وقتی می‌میرند که همای سعادت بر شانه‌شان می‌نشیند.»

این داستان توجه ویژه‌ای به آبرو، شرم و طبقات فرودست جامعه دارد، جایی که فئودور از آنجا آمده. جایی که فقر همیشه مزاحم است و معشوقی را از آغوش عاشق به دامان بلهوسی می‌اندازد، پدری شیفته فرزند را حسرت به دل می‌گذارد و مرد شریفی را از سر عجز و ناتوانی بی‌آبرو می‌کند.

در داستان دخترک عزادار، پاکروفسکیِ پدر را چنان شرح می‌دهد و با جزئیات مکتوب می‌کند (خلاف عادت مألوف) که گویی غرق در غم او شده و بیچارگی مشهود او روایتگر بیچارگی درون دخترک است، چنان که وقتی پدر به دنبال جسد پسر می‌دوید و کتاب‌های پسر از جیب‌هایش می‌افتادند، واروارا که شیفته آخرین یادگاران عشقش بود و به آن (کتاب) چنگ می‌زد، در ذهن همراه با پاکروفسکیِ پدر کتاب از زمین برمی‌دارد و به دویدن پشت جنازه‌ی جوان ادامه می‌دهد.

با خواندن این سطور و توجه ویژه به نوشتار مخصوص نویسنده (همچنین بازسازی مترجم) روح انسان مجروح می‌شود و نیاز به به مرهمی غیر روسی (ادبیات) دارد تا کمر راست کند و از زخم و زهر روزگار و حقیقت کلام فئودور میخائیلیویچ داستایوفسکی دور باشد.

داستایوفسکی این ``گوگول`` تازه متولد شده با نخستین داستانش اولین رمان اجتماعی روسی را خلق کرد و دروازه‌های شهرت و ثروت را به روی خود گشود، هرچند که ثروتش پایدار نبود اما شهرتش جاوید ماند.

«تنها روحم درد می‌کند و می‌شنوم که جایی در اعماق وجودم، جانم می‌لرزد و بی‌قراری می‌کند.»

سپهر ناصری - میر
        

20

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

24

  leila

leila

1403/9/18

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

20