معرفی کتاب مردمان فرودست اثر فیودور داستایفسکی مترجم پرویز شهدی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
34
خواندهام
500
خواهم خواند
271
توضیحات
کتاب «مردمان فرودست» همانطور که می دانیم اولین کتاب داستایفسکی است. نخستین گام در راهی که از او یکی از نام آورترین نویسندگان جهان را ساخت. سبک نوشتاری بسیار ساده و حتا عامیانه است. دو نفر که تحصیلات چندانی ندارند، در کمال سادگی و بی پیرایگی، غم و غصه ها، ناراحتی ها و محبت صمیمانه شان را طی نامه هایی با هم رد و بدل می کنند.همین سادگی و بی پیرایگی بود که دو منتقد بزرگ و صاحب نام روس: بلینسکی و نگراسوف را چنان به شوق آورد که اعلام کردند ستاره درخشانی در عالم ادبیات روس ظهور کرده است. پیش بینی شان درست بود و داستایفسکی گامی بسیار بلندتر از آنچه آنها حدس می زدند، نه تنها در ادبیات ملت روس، بلکه در همه جهان برداشت. استثنایی بودن خود داستایفسکی و زندگی اش، بلاهایی که به سرش آمد، سختی هایی که کشید، با توجه به ویژگی های روحی و اخلاقی خاصی که داشت، همگی باعث شدند آثاری به وجود بیاورد که در ادبیات جهانی بی نظیرند. از این ها گذشته داستایفسکی پدیده ی جدیدی را در آثارش آفرید که تا آن موقع ناشناخته بود و پس از او «روانشناسی» نام گرفت. او با تجزیه و تحلیل و روانکاوی ذهن خودش و آنچه در آن به صورت صدها شخصیت متفاوت، با اخلاق ها و روحیه های گوناگون وجود داشت، سبک جدیدی را در عالم نویسندگی ایجاد کرد که سرمشق و راهنمای بسیاری از نویسندگان جهان پس از خودش شد. از مقدمه مترجم
بریدۀ کتابهای مرتبط به مردمان فرودست
نمایش همهلیستهای مرتبط به مردمان فرودست
1404/1/2
پستهای مرتبط به مردمان فرودست
یادداشتها
1402/12/11
1404/3/19
این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
این کتاب رو میشه یکی از کتابهایی دونست که با وضعیت اقتصادی و اجتماعی روسیه تزاری عجین شده. دو شخصیت کتاب به نام ماکار و واروارا هر کدوم نشان دهنده قشر خاصی از مردم روسیه هستن؛ ماکار که به عنوان کارمندی دون پایه توی یک اداره کار میکنه و زندگی به شدت محقری داره که یک اتاق کوچیک و کثیف و نمور رو به زور اجاره کرده. واروارا که دختری جوون و ضعیفه که داره با فقر میجنگه و درگیر یه عشق با ماکار شده، عشقی که ماکار به صورت حامیانه و پدرانه به اون ابراز میکنه، ولی واروارا مجبور میشه به خاطر فرار کردن از فقر، فرار کردن از اینکه دائم از ماکار پول قرض بگیره و اصطلاحا صورت خودشو با سیلی سرخ کنه، با سرپرست خودش بیکوف ازدواج کنه و ماکار رو به حال خودش رها کنه. این کتاب حاصل نامه نگاری های این دو شخصیت هست و در خلال این نامه ها متوجه سیر زندگی اونها و روزمرگی اونها میشیم؛ جاهایی که با امید کتاب رو میخونیم و منتظر اتفاقات خوبی مثل ازدواج هستیم، جاهایی که با هر جمله کتاب اشک میریزیم و به غایت درک میکنیم وضعیتی که ماکار و واروارا توش گیر افتاده بودن و دلایلی که اونها از هم جدا شدن. این نکات ویژگی های مثبت و منفی فراوانی داره ولی اگر دوست دارین با کتابی گریه کنین گزینه خوبی میتونه براتون باشه به علاوه اینکه میتونین با قلم داستایفسکی وقتی یه نویسنده تازه کار بود آشنا بشین و با بقیه کتابهاش مقایسه کنین. جالبه بدونین یکی از مهم ترین دلایلی که داستایفسکی به سیبری تبعید شد نوشتن این کتاب بوده.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.