SeyedehZahra

SeyedehZahra

@themartian
عضویت

آبان 1403

24 دنبال شده

18 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
SeyedehZahra

SeyedehZahra

1404/7/8 - 16:40

        هربار که نوشته ی جدیدی از پوشکین میخونم بیشتر میگم چه حیف که بیشتر زندگی نکرد و بیشتر ننوشت. چقدر نوشته های پوشکین رو دوست دارم. اولین باریه که شعر ترجمه شده خوندم از پوشکین. خیلی دوست ندارم خوندن شعر های ترجمه رو چون شعر برای من به خاطر ترکیبات و کلمات و وزن شعره که جذابه و شعر ترجمه قطعا اون روحی که شاعر بهش داده رو نداره. دلم میخواست روسی بلد بودم و این منظومه رو به زبان اصلی میخوندم و ازش لذت میبرم همونطور که از شعر فارسی لذت میبرم اما جدا از اینکه قالب به چه صورت بوده داستان برای من جذاب بود. انتقاد ها به استفاده بیش از حد از زبان های خارجی به جای زبان خود مردم اون کشور. نکوهش رفتارهای غلط اجتماعی. نکوهش سنت ها و عرف غلط مثل دوئل! همیشه به نظرم دوئل مسخره ترین اتفاقیه که میفتاده. با دلایل به شدت پیش پا افتاده هم رو دعوت به دوئلی میکردن که منجر به از دست رفتن زندگی میشده! انگار بازیه. و اینجا خیلی قشنگ پوشکین انتقاد میکنه به این رفتار! اما وقتی خود پوشکین انقدر خوب میدونسته مسخره بودن این رفتار رو چرا انقدر این کار رو بارها تکرار کرده تا بلاخره در سن نسبتا پایین جونش رو از دست بده... حیف! 
      

7

SeyedehZahra

SeyedehZahra

1404/6/24 - 19:22

        بعد از یه مدت طولانی تمام شد. جلد اول کتاب رو بیشتر از جلد دوم دوست داشتم. جلد دوم البته نیمه کاره است چون گوگول نسخه ی کامل رو قبل از مرگش می سوزونه و چند تا دست نوشته ازش باقی می مونه. برای من توصیفات گوگول باعث می شد خواندن کش بیاد و طولانی بشه. ایده برام واقعا جالب و جذاب بود. کتاب دید خوبی از مردم روسیه قرن نوزدهم میده و فضای انتقادیش فکر میکنم همیشه چیزهای زیادی رو به مخاطب یاد میده. 
درباره ی ترجمه چند تا نکته وجود داره. من ترجمه ی کاظم انصاری رو گرفتم و با کتاب صوتی نشر نیلوفر مقایسه کردم. چندین جا جملات کوتاه شده بود و یه سری از کلمات حذف شده بود تو ترجمه ی آقای انصاری. بعد متوجه شدم آقای انصاری در کل یه سری اینجور تغییرات و حذف های کوچک توی ترجمه هاشون داشتن. اگر الان قرار بود بگیرم به این دلیل این ترجمه رو نمیگرفتم و از طرفی چون نشر نیلوفر جلد دو رو نداره گرچه که جلد دو نیمه کاره هست من ترجیح میدادم بخونم اون رو هم نمیگرفتم. به این نتیجه رسیدم که ترجمه ی پرویز شهدی گزینه ی بهتریه چون کامله و حذفیات اینجوری نداره. قبلا از آقای شهدی چند ترجمه خوندم و در کل راضی بودم. اگر برای کسی مهم نباشه جلد دو رو بخونه نشر نیلوفر هم گزینه ی مناسبیه. 
      

4

SeyedehZahra

SeyedehZahra

1404/2/11 - 17:05

        اول که تصمیم گرفته بودم این کتاب رو بخونم فکر میکردم قراره درباره ی قهرمانی ها بخوانم و در مورد انسانی که حقیقتا قهرمان جامعه ی خودشه. اما چه تمسخری بالاتر از این نام برای شخصیت اصلی کتاب. لرمانتوف با انتخاب این اسم شخصیت اصلی رو به سخره گرفته. کتاب رو به شدت دوست داشتم. نوع نوشتار منو یاد پوشکین می انداخت. توصیفات دوست داشتنی و خواندنی از طبیعت که یه جاهایی منو برد به جاده ی اسالم به خلخال در زمستان. شخصیت پچورین منو یاد ژولین سورل در سرخ و سیاه انداخت با تمام تفاوت های این شخصیتا به شدت به هم شبیه بودن. از طرفی یاد ورونسکی افتادن اوایل کتاب آناکارنینا البته شباهتش خیلی کمتر بود. پچورین یک ضد قهرمان بود که برای من دوست نداشتنی ترین بود. حیف که کتابهایی که کمتر شناخته شده هستند خیلی دیر به دیر چاپ میشن و تو بازار در دسترس نیستن مگر توی دست دوم فروشی ها گاهی. من کتاب رو به صورت پی دی اف با ترجمه مهری آهی پیدا کردم توی یک سایتی که رایگان گذاشته بود ولی خیلی سخت خوان بود کمی ادیتش کردم که کیفیتش بهتر شد و قابل خواندن تر. امیدوارم مثل کتاب گذر از رنجها که پارسال بعد مدتها چاپ شد این کتاب هم تجدید چاپ بشه و بیشتر خونده بشه. 
      

1

SeyedehZahra

SeyedehZahra

1403/12/24 - 23:37

        بالاخره این کتاب تموم شد!
نه این که دوسش نداشته باشم، کلا وقتی کتابی بیشتر از زمانی که فکر میکردم طول میکشه و مدام متوقف میشه به دلایل مختلف(از جمله بازخوانی هری پاتر) از یه جایی به بعد فقط میخوام تموم بشه.
باید بگم کتاب رو دوست داشتم واقعا. مجموعه ای از داستانهای گوگول هست و غیر از نمایشنامه ها و دو داستان بلند (تاراس بولبا، و نفوس مرده) بقیه داستانهای نویسنده رو داره. تا اینجا گوگول برام حس یک نویسنده سبک سورئال داشت تا هر سبک دیگه. اول از مشکلی که با کتاب داشتم بگم و اون اینکه توصیفا گاهی به نظرم زیادی بود. با وجود کوتاهی داستان ها گاهی قسمت زیادی از داستان صرف توصیفهایی میشه که میتونه حوصله خواننده رو سر ببره.اما در آخر باز هم برای من جذاب بودن و خوندنش رو توصیه میکنم. کتاب اول و دوم بیشتر از آداب و رسوم مردم اوکراین و خرافاتی هست که مردم بهش معتقد بودند. یه جورایی برام حس داستانهای مادر بزرگ ها رو داشت. من اینجور داستانها و دونستن درباره مردم جاهای مختلف رو به شدت دوست دارم. کتاب سوم اما داستانها در فضای پتربورگ بود و به نظرم قوی تر از داستانهای دو کتاب دیگه بود. اگر بخوام بگم کدوم داستان رو بیشتر از بقیه دوست داشتم یکیش پالتو بود که چقدر احساسات آدم رو درگیر میکرد. داستان دیگه ای که یه شب خواب رو از سرم پروند و مدام دنبال این بودم که پیدا کنم کسی حسی مشابه من داشته یا نه و چیزی نتونستم پیدا کنم تک چهره بود. چقدر این داستان عجیب بود واقعا. ممکنه این قسمت یکم رو دید شما از داستان تاثیر بذاره پس نخوند از اینجا به بعد رو اگر داستان رو قبلا نخوندید. اول داستان رو بخونید لطفا. من دقیقا قبل از این داستان هری پاتر خونده بودم. اوایل داستان یه جا اسم برد از هیولای واسیلیسک که همون باسیلیسک هری پاتر بود یعنی مار بزرگی که با یک نگاه میکشه. اولش برام جالب بود. بعد کم کم احساسات عجیبی بهم داد. حس کردم اون تابلو انگار مثل هورکراکس بود! توضیحات کسی که سفارشش داد و بعد اتفاقاتی که افتاد حس کردم این هورکراکسه. از اون روز به بعد مدام تو این فکرم که رولینگ اینو خونده بوده؟ بعد این داستان از پرتره گوگول پشت کتاب هم حس بد میگرفتم حتی😅 واقعا که جذابترین داستانها داستانهای کتاب سوم بود. از لحاظ امتیاز من باید یه امتیاز به کل کتاب میدادم اما در کل کتاب سوم امتیازش برای من از بقیه بیشتر بود. 
      

26

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.