معرفی کتاب ارباب حلقه‌ها؛ دو برج اثر جی. آر. آر. تالکین مترجم رضا علیزاده

ارباب حلقه‌ها؛ دو برج

ارباب حلقه‌ها؛ دو برج

4.5
90 نفر |
17 یادداشت
جلد 2

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

22

خوانده‌ام

164

خواهم خواند

107

ناشر
روزنه
شابک
9789643341398
تعداد صفحات
684
تاریخ انتشار
1399/3/20

توضیحات

        دو برج بخش دوم ارباب حلقه‌هاست. «زیبایی‌هایی که در این کتاب است که به سان شمشیر می‌شکافد و همچون فولاد سرد می‌سوزاند». دو برج داستان تک تک یاران حلقه را پس از پراکنده شدن باز می‌گوید، و با فرا رسیدن تاریکی بزرگ و در گرفتن جنگ حلقه خاتمه می‌یابد. 
داستان جنگ و ماجراهای فرودو و دوستان او موضوع سومین بخش این مجموعه، یعنی «بازگشت شاه» است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ارباب حلقه‌ها؛ دو برج

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به ارباب حلقه‌ها؛ دو برج

نمایش همه

پست‌های مرتبط به ارباب حلقه‌ها؛ دو برج

یادداشت‌ها

        در مورد این جلد: 

اول این که من دوست داشتم داستان دو برج با هم جلو بره، ولی خب این هم متفاوت بود.

این که احساسات در داستان داره بیشتر میشه رو خیلی می‌پسندم. 
صمیمیتی که بین یاران حلقه حس میشه. کل کل گیملی و لگولاس وسط جنگ، یا شیطنت‌های پی‌پین و مری!
از طرف دیگه دلسوزی و حسرت برای گولوم.

هم‌چنان توصیفات خیلی زیاده. 
مخصوصاً برای من مخاطب که اولین بار با این داستان مواجه می‌شم و تشنه‌ی دونستن ادامه‌ی ماجرا هستم، زیاد و حوصله‌سربره. 
فکر کنم سبک قصه‌گویی تالکین مثل انت هاست:« عجول نباش!» 

بابا مرد حسابی به من بگو ادامه‌ی قصه چی شد، سه صفحه است داری یه منظره رو در طلوع توصیف می‌کنی. بسه!
ولی نه! بعد این سه صفحه، میبینیم که سه صفحه‌ی بعدی راجع به همون منظره، ولی در غروبه! وا بده دیگه!

البته این رو هم بگم، شاید برای چندمین بار که خواستم کتاب رو بخونم، همین توصیفات برام لذت‌بخش باشه؛ ولی فعلا نظرم اینه.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

باید بگم ک
          باید بگم که قطعا از این جلد هم به اندازهٔ جلد اول لذت بردم، منتها یه سری نکاتی اینجا وجود داشت که به نظرم خوبه بهشون اشاره کنم.

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅

اولین و مهم‌ترین نکته مسئلهٔ ارک‌هاست.
ارک‌ها، این موجودات ذاتاً پلید، نقش آدم‌بدهای تالکین رو بازی می‌کنن.

من خیلی دقت کردم که ببینم تو خود کتاب ارک‌ها دقیقا چطور توصیف شدن و خیلی چیز خاصی پیدا نکردم. تقریبا تنها توصیف ظاهر ارک‌ها تو این کتاب به «چشم‌اوریب و سبزه‌رو» و «درازدست و پاکج» خلاصه می‌شد و اون‌طوری که گشتم جای دیگه هم گویا تالکین توصیف خاصی ازشون ارائه نداده.

تو سه‌گانهٔ جکسون البته این موجودات اینقدر زشت به تصویر کشیده شدن که نگاه کردن بهشون حالتون رو بهم می‌زنه.

ولی، اینکه دشمن همچین کسی باشه یه مقدار کار رو ساده می‌کنه، نه؟ دیگه وسط جنگ از خودت نمی‌پرسی چرا دارم یکی مثل خودم رو می‌کشم...
البته تو این جلد می‌بینیم که یه سری از آدم‌ها هم طرف سائورن یا سارومان هستن.
ولی خب کتاب به طرفدارهای سارومان میگه «مردان وحشی».
و انسان‌های زیردست سائورون هم از سرزمین‌های شرقی اومدن. 
یه جا هم توصیف این انسان‌ها خیلی شبیه آفریقایی‌هاست، صورت تیره، چشم‌ها و موهای بلند سیاه، با حلقه‌های طلایی به گوش‌ و رنگ قرمز روی گونه‌ها.
تو این کتاب فقط یه بار می‌بینیم کسی به پلید بودن این آدم‌ها شک کنه و از خودش بپرسه واقعا چرا باید این انسان‌ها برای سائورون بجنگن؟ (جالبه که این فکرها در واقع تو ذهن سم می‌گذره ولی تو فیلم به عنوان دیالوگ فارامیر نشون داده شده 😏)

بازم به نظرم به همین ساده‌سازی دشمن می‌رسیم، و اینکه همهٔ آدم‌خوب‌ها شبیه اروپایی‌ها هستن و آدم‌بدها شبیه بقیه :)

البته این جلد برای اولین بار چندین مورد مکالمه بین ارک‌ها هم داشت که برام جالب بود. چون این مکالمات اصلا به من حس یه سری موجود پلید بی‌فکر و احمق رو نمی‌داد و با خودم می‌گفتم حالا که اینجا بهشون کمی زندگی دادی چطور همیشه طرف بد ماجرا ایستادنِ اینها رو توجیه می‌کنی جناب تالکین؟ 

یه جا خوندم که حتی خود تالکین هم به خاطر بحث‌های مذهبی و الهیات این کتاب، در مورد نشون دادن یه «نژاد پلید» شک‌ داشته و برای همین تهش نتونسته در رابطه با مبدأ و منشأ این موجودات با خودش به جمع‌بندی برسه...

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅

این جلد کلا شامل دو تا «کتاب» بود. کتاب اول تیکه‌های آراگورن و لگولاس و گیملی و از اون طرف مری و پپین و چوبریش رو تعریف می‌کرد و کتاب دوم کلا به خط داستانی فرودو و سم اختصاص داده شده بود.

من کتاب اول رو خیلی دوست داشتم، مخصوصا بخش انت‌ها و مری و پبین عالی و نمکی بود (این نمکی که میگم به نظرم تو نسخهٔ اصلی یخده بیشتر بود!).

ولی تو این کتاب هم یه جاهایی همچین منطق درستی نداشت، مثل تیکهٔ برخورد گندالف و شاه ثئودن.
همچنین بخش نبرد هلمزدیپ‌‌ به نظرم بیشتر از اینکه شبیه یه جنگ واقعی باشه یه داستان‌سرایی حماسه‌گون بود...

کتاب دوم رو کمتر از اولی دوست داشتم، البته اینم آخرش جذاب‌تر شد.
اینجا یه فرق مهم با فیلم داشتیم که دیگه برای اینکه لو نره بازش نمی‌کنم.
ولی، در کل به نظرم شخصیت فرودو تو این بخش‌ها یه رشد اساسی داشت و شاید برای اولین بار در قد و قامت یه قهرمان ظاهر شد.
همچنین، اینجا «جادو» نقش پررنگ‌تری داشت، ولی طوری بود که به نظرم خیلی توضیح درستی براش ارائه نشده بود...


کلا هم این جلد فرق‌های مهمی با فیلم داشت، بعضی جاها نسخهٔ فیلم بهتر بود، بعضی جاها نسخهٔ کتاب، و بعضی جاها هم به نظرم هر دوشون در جایگاه خودشون خوب بودن 😄 



پ.ن.: اصلا عکس رو که می‌بینم غم می‌افته تو دلم :(((
        

40

 ماه آسمان

ماه آسمان

7 روز پیش

دو برج، که
          دو برج، که یکی تسخیر شد.
بعد از پراکنده شدن یاران حلقه و اون حادثه‌ی غمبار برای شخصیت محبوبم،داستان در دو خط پیگیری میشه، یکی فرودو و دیگری آراگورن‌.
به قول خیلی‌ها کاش فصل ها یکی درمیان  بود، تک خطی شدن قصه‌ها و روایتش در دو بخش ، کمی از جذابیت کتاب کم کرده بود.
اما بخش اول و ماجراهای مربوط به آراگورن خیلی مهیج بود، تعقیب و گریز تا رسیدن به روهان و بعد همراهی چابکسواران. 
از جنگ روهان سریع عبور کرده بود، کاش بیشتر بهش میپرداخت(این بخش در فیلم خیلی خیلی متفاوته)، 
بخش فرودو هم دلهره و هراس کافی و وافی داشت و اثری که باید میذاشت رو گذاشت. البته نسخه‌ی صوتی در ایجاد این حس بی تاثیر نبود.
و امان از بخش انت ها، امان. مثل خودشون، عجول نباش، به هر حال هر کتابی فرود و فراز داره دیگه.
اما کاش پایان کتاب قبل از فهمیدن حقیقت توسط سام بود، به نظرم قلاب بهتری برای جلد بعد مینداخت.
از اونجایی که من با انت‌ها حال نکردم، این عکس جانسوز را انتخاب کردم.
و پس از، از دست رفتن شخصیت محبوبم، این فردِ در عکس را جایگزینش کردم، اما تو کتاب بیشتر شبیه گندالف بود تا یه جنگجوی گوندور. مثل پیرمردها، فلسفی و حکیمانه حرف میزد، به نظر باید آدم پرشر‌و شور تری می بود، اما خب اون بر وسوسه‌ی حلقه غلبه کرد، نمیدونم هم دوستش دارم هم نه، این شخصیت تو کتاب رو نه، ای‌بابا نمیدونم، جلد بعد تصمیم میگیرم....
        

13