معرفی کتاب بی زمستان: سفرنامه و عکس های تاجیکستان، آذربایجان و گرجستان اثر منصور ضابطیان

بی زمستان: سفرنامه و عکس های تاجیکستان، آذربایجان و گرجستان

بی زمستان: سفرنامه و عکس های تاجیکستان، آذربایجان و گرجستان

منصور ضابطیان و 1 نفر دیگر
3.6
115 نفر |
43 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

205

خواهم خواند

66

ناشر
مثلث
شابک
9786008482178
تعداد صفحات
142
تاریخ انتشار
1399/9/9

توضیحات

        علاوه بر لابی بزرگش که پر است از آدم های ریز و درشت از ملیت های مختلف، حیاط هم غلغله است. غلغله ی آدم هایی که هرکدام از جایی و نژادی هستند، می خندند و سرخوش اند و گوش سپرده اند به نوای موسیقی و چشم دوخته اند به دیوارهای نقاشی شده و گرافیتی های زیبا. اینجا درست شبیه اجلاس سالیانه ی سازمان ملل متحد است. با این تفاوت که نه کسی می خواهد بحران برمه و یمن را حل کند، نه کسی دغدغه ی تحریم دارد، و نه کسی می خواهد جنایت هایش را توجیه کند.... سیاست جایش را به آرامش داده و لبخند زبان مشترک همه ی آدم هاست. اینجا دندان ها برای فشار آوردن بر خرخره ی کسی ماموریتی ندارند. ماموریتشان این است که بیرون بیفتند و سفیدی شان را در این شامگاه پائیزی نیمه ی نوامبر به رخ بکشند.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به بی زمستان: سفرنامه و عکس های تاجیکستان، آذربایجان و گرجستان

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به بی زمستان: سفرنامه و عکس های تاجیکستان، آذربایجان و گرجستان

نمایش همه

یادداشت‌ها

          وقتی #منصور_ضابطیان کتاب جدیدی منتشر می‌کنه من و دوستم مریم با ذوق به هم خبر می‌دیم و برای جشن رونمائیش با هم قرار می‌ذاریم. معمولاً هم از این رونمایی تا رونمایی بعدی همدیگه رو نمی‌بینیم.
وقتی درباره‌ئ کتابهای حال خوب کن ازم می‌پرسن بین پیشنهادهام #سفرنامه‌های منصور ضابطیان  هم هست. البته که خیلی هم سفرنامه نیستن. ولی یه حال خوشی دارن.
بعد از سقوط هواپیمای اکراین این کتاب رو دست گرفتم که بخونم. نیاز به حال خوش داشتم. اما هیچ‌لذتی ازش نمی‌بردم. نمی‌فهمیدم کتاب رو. به مریم گفتم.(مریم روانشناسه... از نوع دکترش نه کارشناس) گفت حالا نخون. بذار برای بعد. اون بعد امشب بود. #بی_زمستان رو دست گرفتم و دوباره از اول شروع کردم به خوندن. خوب بود. حال خوش کتاب رفت توی جونم. ولی دوست داشتم جزئیات بیشتری بخونم. آدم‌های بیشتری ببینم. و خیلی چیزهای دیگه. اما چون یادداشت‌ها مربوط به سه کشور #تاجیکستان #آذربایجان و #گرجستان بود، طبیعتاً  مجال زبادی برای پرداخت بیشتر نداشت. اون هم با قیمت این روزهای کاغذ. ولی خوندنش خالی از لطف نیست. 
آدم کنجکاو می‌شه درباره‌ئ این سه کشور #مطالعه کنه و بیشتر بدونه. حتی شاید مثلاً یه برنامه‌ئ #سفر بچینه.
        

5

          بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب متشکل از سه سفرنامه‌ست. تاجیکستان، آذربایجان و گرجستان. البته این اثر تنها درصورتی لایق «کتاب» بودنه که معنی کتاب دچار استحاله شده باشه. چیزی که من خوندم انتظار من از یک کتاب رو برآورده نکرد. صرفاً بخشیش جالب بود. اسمشو می‌ذارم رندوم‌فکت.

سبک روایت کردن هم -هرچند حتی سبک خاصی هم نداشت و دائم لحن عوض می‌شد- پره از پرش‌های ناجالب. یه جمله می‌گه تندتند می‌ره سراغ بعدی. ابتر حرف می‌زنه. بخش‌های مختلف رندوم و بی‌ارتباط با همن. بی‌سروته. بدون پاسخ به پرسش «که چی». تو یه عبارت بخوابم بگم «اینستاگرامی و بدون نخ تسبیح». حتی تو این زمینه تا حدی من رو یاد پاندای بزرگ و اژدهای کوچک انداخت :))

مثلاً رندوم‌فکت‌های زبان تاجیکی شاهکاره. به‌شخصه عاشق چنین چیزهایی‌ام و به همین خاطر این سفرنامه رو انتخاب کردم. اما خب «رندوم‌فکت»ه. جدی نیست. یا جاییش هست که فقط دوتا پاراگراف می‌گه «تو جاده بودیم، این مدل ماشین و اون مدل ماشین ازمون جلو زدن و من داشتم با خودم فکر می‌کردم و نمی‌تونستم تصور کنم کی و چجوری قراره برسن به شهر و فلان.» خب الان چیکار کنم؟ وقتی کل اثر در همین چیزها خلاصه بشه و حرفی برای گفتن نداشته باشه اذیت‌کننده‌ست.

بزرگ‌ترین مشکلم با این سفرنامه بی‌هدفی و بی‌مقصدی در روایت بود. انگار که چوب بالای سر ضابطیان باشه. انگار مجبوره سفر کنه و از هر سفری که می‌ره یه چیزی بنویسه. نوشتنت که هدف نداشته باشه حرف‌هات هم رندوم می‌شه. حرفاش واقعاً در حد کپشن پست اینستاست. عکس مرد آکاردئون‌نواز تاجیک رو بذاری و زیرش چند پاراگراف خاطره‌ش رو بنویسی. فکر نکنم بشه اسمش رو ✌️🏻سفرنامه✌️🏻 گذاشت. البته تقریباً می‌شه گفت اولین تجربهٔ سفرنامه‌خوانی منه. ولی به‌غایت از بی‌غایتیش رنج بردم. از رندوم بودن و تیکه‌تیکه چندتا خاطرهٔ شخصی گفتن.

این بی‌هدفی که رسوخ کنه تو بطن سفرنامه‌ها، خودش رو توی اسامی هم نشون می‌ده. مثلاً ما اصلاً سفرنامهٔ گرجستان نمی‌خونیم توی این کتاب. صرفاً چند صفحه خاطرهٔ ساده دربارهٔ اقامت چندروزهٔ ضابطیان در تفلیس می‌خونیم. و این یهو اسمش می‌شه «سفرنامهٔ گرجستااان». در آخر هم نخ تسبیح این سه‌تا سفرنامه اینه که هرکدوم توی یه فصل سال اتفاق افتادن. من از همهٔ این نکات تنها چیزی که برداشت می‌کنم بی‌هدفی و صرف ذوق عجولانه برای چاپ کتابه.

درمجموع با توجه به وقتی که می‌گیره شاااید بیرزه برای یه آشنایی خیلی کلی و مختصر و کوچیک از یه کشور خوندش. ولی اصلاً کتاب جدی‌ای به‌نظرم نیومد. دور هم بشینیم یه چند خطی بخونیم که بگیم ما هم کتاب می‌خونیم فقط. همین.
امیدوارم با کتاب‌های بعدی به این نتیجه نرسم که کلاً آدما تو این ژانر حرف جدی ندارن و فقط وایمیسن اتفاق‌ها بهشون برخورد کنن و اونا رو تعریف کنن. «آنجا که باد کوبد» هم می‌خونم ایشالا که بشه یه مقایسه‌ای بین دوتا سفرنامهٔ آذربایجان کرد. برعکس ضابطیان به صفایی‌راد امیدوارم.
        

24

#زنگ_تفریح
          #زنگ_تفریح 
#معرفی_کتاب 
**بخش سفرنامه ها**
سفرنامه ای با پایان بدون فصل پایانی 
میگن زمستون میره ولی سیاهی به زغال میمونه 
ولی این سفرنامه اصلا زمستونش نیومد که بخواد بره تا اون سیاهی به زغال بمونه😀
خیلی خیلی تازه بود که با جناب منصور ضابطیان آشنا شدم 
یکی از دوستان کتابخوان حرفه ای در صفحه اش نظرخواهی در خصوص سفرنامه کرده بود که دیدم‌تعداد زیادی از هم وطنان عزیز کتاب‌های آقای ضابطیان رو معرفی کردند.
انگیزه ای شد تا از @ketabekhanoom 
دو سفرنامه از آقای ضابطیان را تهیه کنم‌ تا بخونمشون.
#بی_زمستان 
اولین اثری بود که از ایشون خوندم. خیلی شیوا،روان، ساده و با زبان خودمانی به شرح رخداد سه سفرش به #تاجیکستان و#آذربایجان و #گرجستان پرداخته است.
نکته جالب این بود که در عین مختصر و خلاصه بودن شرح ایشون، نکاتی ناب از فرهنگ و آداب روزمره ملت این سه کشور پرداخته. البته به گفته خودش در مقدمه سبک نوشتاری اش در خصوص آذربایجان متفاوت از شیوه مرسوم او در نگارش است که دلیلش رو خودتون باید بخونید.
#برشی_از_کتاب 
"مسیر فرودگاه تا محل اقامت، اگرچه طولانی ست و اگرچه اتوبوس باید از حدود چهل ایستگاه بگذرد، اما همین سوار و پیاده شدن ها بهترین جا برای تشخیص رفتارهای اجتماعی ست. تصور نمی کنم هیچ آزمایشگاهی به اندازه ی یک اتوبوس شهری بتواند، دغدغه ها، عادت ها، رفتارهای متقابل و توسعه یافتگی مردم یک شهر را بررسی کند"
برای ساعاتی که خسته از کار و درس و پژوهش و ... هستید خواندن این سبک کتاب یک تفریحی آرام بخش می باشد.
۲۱/ ۷/ ۱۴۰۰
        

14

          یک سبک بسیار غیر جذاب و غیر مفید .
من از سفرنامه چی میخوام ؟ اینکه به من اون کشور رو بشناسونه و احساس کنم با اون طرف رفتم سفر ، که هیچ کدوم رو نداشت .
همه چیز گنگ بود ‌. مثلا یه آدمی که نمی شناسیمش میاد توی داستان ، یه کاری می‌کنه ، می‌ره و ما هنوز هم نمیشناسیمش ، نمی دونیم چه رابطه ای با آقای ضابطیان داره ؟ اصلا چند سالشه ؟ چه شکلیه ؟ 
بیشتر کتاب شبیه این قصه های معماییه که یه سرنخ میده بعدش میگه برو پیداش کن . تو رو ترغیب می‌کنه بری ببینیش ، ولی خب چه فایده ؟ اگر من میخواستم برم گرجستان که نمی‌اومد سفرنامه اش رو بخونم !😂😐
تصویر سازی ضعیف بود . فقط یه تیکه های خاص میتونم بگم خوب بود که این مقدار من رو راضی نمیکنه .
 زیر عکس ها توضیحی نیس و خودت با توجه به متن باید حدس بزنی این کیه و کجاس .
اکثر کتاب عکس و گرافیکه که من اصلا این رو نمی‌پسندم ، شاید یک مقدار عکس بتونه کمک کنه به درک روند داستان ، ولی بیش از حد بودنش می‌ره رو مخ  .
 قیمت خیلی منطقیشم (!) بی نظیره.
.
و اما نکات منفی رو گفتم ، یذره هم مثبت بگم ، اون جاهایی که از سیاست و تاریخ کشور ها حرف میزد خیلی کیف میکردم ، خوب بود . اون تیکه ها خیلی چسبید! 
.
.
در کل بگم با توجه به تعریف هایی که از قلم ایشون شنیدم اصلا نتوست توقعاتم رو برآورده کنه و حسابی خورد تو ذوقم.
اگر سفرنامه خوب میخواهید : سفرنامه ژاپن یامین پور 
اگر میخواهید خوب تفریح کنید و بخندید : سفرنامه کره شمالی رضا امیر خانی
        

2