معرفی کتاب عروسی اثر نیکلای واسیلیویچ گوگول مترجم آبتین گلکار

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
44
خواهم خواند
42
توضیحات
در نمایشنامه عروسی چند خواستگار برای آنکه خود را در دل دختر دم بخت جا کنند و در همان حال ، سایر رقیبان را از چشم او بیندازند ، به انواع و اقسام حیله ها و ترفند ها متوسل می شوند . گوگول در این نمایشنامه کاستی هایی را در شخصیت هر یک از قهرمانان اثر گنجاده است و با نمایش و گاه بزرگ نمایی این کاستیها و واداشتن ما به خندیدن به آنها ، توجه ما را به احتمال وجود همین عیوب در خودمان بر می انگیزد . اوج نگاه تیز ا نتقادی طنز شاد و نیش دار ،اغراق و کاریکاتورسازی ادبی و سایر ویژگی های شاخص هنر گوگول در این نمایشنامه قابل مشا هده است .
بریدۀ کتابهای مرتبط به عروسی
نمایش همهلیستهای مرتبط به عروسی
نمایش همه1404/1/2
یادداشتها
21 ساعت پیش
نمایشنامه «عروسی» اثر گوگول با طنز تلخ خود، جامعهٔ روسیهٔ قرن نوزدهم را در آستانهٔ تحولات سرمایه داری نقد میکند. ازدواج در این اثر نه یک پیوند عاطفی، بلکه معامله ای اقتصادی است که شخصیتها —بهویژه پودکولِسین—با ترس از هزینهها و محاسبات سود و زیان به آن نزدیک میشوند. تمامی شخصیت ها صرفا برای ویژگی های مادی عروس، نظیر زبان فرانسه، سفید بودن تن، خانه دوطبقه و... برای ازدواج با او صف آرایی کرده اند. گوگول با نمایش مصرفگرایی در مهمانی عروسی و کالایی شدن روابط، نشان میدهد که چگونه منطق بازار حتی صمیمیترین لحظات زندگی را به کالا تبدیل میکند. فرار پودکولِسین در آخرین لحظه، نماد گریز از مسئولیتهای مالی در نظامی است که انسانها را به محاسبه گران منفعتطلب تبدیل کرده است. این نمایشنامه، با نگاهی پیشگویانه، بحران هویت فرهنگی در جامعهای را به تصویر میکشد که میان سنت و مدرنیته، و میان ارزشهای انسانی و مادیگرایی سرگردان است.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/12/26
نمایشنامه جذابی بود و راحت خوان. به شدت از طنز نوشته لذت بردم. شخصیت ها عجیب ولی در عین حال واقعی بودند. مثلا شخصیتی که مشخصه از زندگی مشترک خودش راضی نیست ولی به محض اینکه متوجه قصد نصفه نیمه ازدواج دوستش میشه میخواد هر طور شده اون رو مجبود به ازدواج کنه. دوستش کسیه که خودش هم نمیدونه از زندگی چی میخواد؟ میخواد ازدواج بکنه اما جرئتش رو نداره. با اصرار های دیگری قبول میکنه جلو بره ولی مدام میخواد در بره. البته که به نظرم حق داشت آخر ماجرا در بره. آدمی که صبح هیچ تصور اینکه چه زمانی بخواد ازدواج کنه رو نداشته ناگهان با اصرار های دیگران خودش رو منتظر برای اومدن عروس برای رفتن به کلیسا میبینه و خب اول راضی ولی هی فکر میکنه و میبینه که نمیتونه و فرار رو بر قرار ترجیح میده. از خوندنش لذت بردم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.