بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

ابراهیم خالیدی

@I.KH

696 دنبال شده

184 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

نمایش همه
                من این کتاب رو برای سومین بار خوندم. درک کتاب برای من در هر بار متفاوت بود. بار اول با فلسفه سارتر اصلا آشنایی نداشتم و این باعث میشد آنچه یادمه فقط دنبال چیزهایی بودم که دوست داشتم توش پیدا کنم، بار دوم هم همینطور. این دفعه متفاوت بود، آشنایی کمی با فلسفه سارتر کمکم کرد با تعمق بیشتری بخونمش و توش مسائلی چون آزادی، اختیار، مسوولیت و اومانیسم رو توش ببینم اما به آخر کتاب که رسیدم باز هم آنچنان که گویی به درکش واقف نشدم. اهداف، دیالوگها، تصمیمات و کنشهای شخصیتها بسیار جالب در خدمت نمایان شدن شخصیت ها دراومدن. دودلی در انتخاب، به عواقب تصمیم اندیشیدن، یه جوری تقصیر کاری که انجام میده گردن کس دیگه انداختن و... خیلی خوب به نمایش گذاشته میشه. با اینکه همیشه خواننده میخواد در ذهنش شخصیت مثبت و منفی از نظر اخلاقی رو تجسم کنه اما برای من اینها در شیطان و خدا زیاد قابل تفکیک نبودن، به غیر استثنا کمی. در کل من این کتاب رو جزو آثاری میدونم که حتما باید خونده بشه اما با توجه به تجربه خودم توصیه م اینه که قبل اون  اگه با اگزیستانسیالیسم سارتری آشنا باشین خیلی براتون لذت بخش تر میشه. 
        
                کتابی درباره ناشناخته ترین مقوله بشری یعنی ذهن. رویکردها و رشته‌های مختلفی که در شناخت ذهن تلاش میکنند در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته اند و همچنین بررسی نحوه و شیوه ای که هر کدام از رشته‌ها در شناخت ذهن به کار می‌گیرند. من جلد یک را خواندم و از آن بیش از لذت بردن به من حس شگفتی می‌داد. با این که من علوم تجربی خوانده ام و با اعصاب و قسمتهای مختلف مغز را کم و بیش آشنایی دارم، اما هیچ گاه چنین شگفتی اور با آن مواجه نشده بودم.
کتاب برای من کمی خسته کننده میشد اما چون بین آن کتابهای لذت بخش را هم می‌خواندم، شوق برای بیشتر دانستنم درباره ذهن بر خستگی ناشی از خواندن کتاب می‌چربید. کتاب به صورت مقاله‌وار نوشته شده و در جای جای آن به منابع، دانشمندان پژوهشگران و اندیشمندان مختلف و کارهایشان برای شناخت ذهن و علم شناخت میپردازد که ممکن است خسته کننده باشد اما با وجود اینها به خواندنش می‌ارزد. این کتاب گرچه تخصصی به نظر می‌رسد امه عموم هم میتوانند راحت از آن بهره‌مند شوند. 
        

باشگاه‌ها

نمایش همه

باشگاه رواق

198 عضو

پدر سرگی

دورۀ فعال

باشگاه کتابخوانی "هزارتو"

374 عضو

در انتظار بوجانگلز

دورۀ فعال

مدرسه هنر آوینیون

146 عضو

نوشتن با تنفس آغاز می شود: پیکربخشی صدای معتبرتان

دورۀ فعال

بریده‌های کتاب

نمایش همه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 158

دستهایش را کرد توی جیب بارانیش چند چیز هم به عنوان وصیت و نصیحت. اول این که هر هنرمندی باید پیش از هر چیز خلاق باشد و این همان جاست که هر چه بیشتر به خداوند شبیه می شود هنرمند جهان خودش را خلق میکند و آن را مقابل جهانهای موجود خوانندگان میگذارد و به یادشان می آورد که جهان آنها تنها یکی از جهانهای ممکن برای زندگی ست و میشود جور دیگری زندگی کرد من از تو میخواهم که تکراری نباشی میخواهم آرام آرام دنیای خودت را بسازی و با ساختن این دنیا شور و شوق و ایمان به تغییر و بهتر شدن را در آدمها ایجاد کنی میخواهم قول بدهی که تمام سعیت را میکنی. به نیمرخ استاد خیره ،شدم به سبیل خاکستریش که یخ زده بود و بخاری که از دهانش بیرون می آمد نگاهم نکرد. دوم این که داستان چیزی ست شبیه الهام چیزی که از درون آدم فوران میکند. پس آن را به یک کار مکانیکی خشک تبدیل نکن چیزهایی را که به ذهنت میرسد بنویس باکی هم از خوب یا بد شدنش نداشته باش وقتی تمام شد بگذارش توی کشو و دَرَش را قفل کن و چند وقتی سراغش نرو آن قدر که فاصله ی لازم میان تو و اثرت ایجاد ،شود تا بتوانی آن را نه به عنوان نویسنده‌ی اثر، که به عنوان یک خواننده ی آگاه داوری کنی تنها در این مرحله است که دانش تو درباره ی داستان نویسی به کمکت میآید تا داستانت را صیقل بزنی زائدها را بتراشی و کمبودها را اضافه کنی و آن قدر این کار را تکرار کنی تا یک جواهر داشته باشی وقتی خودت را راضی کرد اگر بدهی آدمهای دیگر هم رویش نظر بدهند چه بهتر البته آدمهای وارد. هر داستان تو باید چنان باشد که گویی تنها همین یک اثر از تو در جهان باقی میماند برگشت و نگاهم کرد. روشن است؟ خندیدم روشن... روشن روشن چشمهایم را بستم و گفتم استاد نمیدانم چطور تشکر کنم .خیلی...

فعالیت‌ها

فعلا درباره‌ی کتاب همین‌قدر می‌تونم بگم که امیدوارم تا وقتی سمت راستش سنگین می‌شه بیشتر بتونم بفهمم. :)) ولی واقعا لحن جالبی داره. و اینکه "اگه بهترین دلیلی که می‌تونی بیاری اینه که چرا نه، چرا نه نه؟"