یادداشت فاطمه رمضانعلی

                مرگ از اون داستان‌هاییه كه فكركردن بهش رو به تعويق می‌اندازیم. به یک روز و دو روز هم برنمی‌گرده. مسئله اینه که تلنگرهایی که هر چند وقت یک‌بار بهمون می‌خوره، مثل مرگ آدم‌ها، بیماری عزیزانمون و خبرهایی که این روزها توی خاورمیانه به گوشمون می‌رسه، در لحظه درگیرمون می‌کنه اما در طولانی‌مدت آگاهانه یا غیرآگاهانه به فراموشی سپرده می‌شه. مرگ ایوان ایلیچ همون کتابی بود که باعث شد زمان بیشتری رو درباره‌ی مرگ فکر کنم، بیشتر درگیر معنای زندگی بشم و از خودم بپرسم واقعا زندگی ارزشش رو داره؟ راحت‌تر تصمیم بگیرم از آدم‌‌ها دور و یا بهشون نزدیک بشم و یه بار دیگه همه‌چی رو بازبینی کنم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.