معرفی کتاب پروفسور اثر شارلوت برونته مترجم بنفشه جعفر

پروفسور

پروفسور

شارلوت برونته و 1 نفر دیگر
3.1
32 نفر |
15 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

65

خواهم خواند

27

شابک
9789643745370
تعداد صفحات
358
تاریخ انتشار
1394/3/20

توضیحات

        
رمان(پروفسور)ماجرای زندگی مردی جوان است و داستان از زبان راوی اول شخص روایت میشود.
نویسنده در این کتاب لوغ این مرد را در مدرسه ای دخترانه بیان میکند.قهرمان داستان کودک یتیمی بوده که پیشنهاد تزدیکانش برای این که در نقش یک روحانی فعالیت کند نمیپذیرد زیرا خود را برای این شغل مناسب نمیبیند او به بلژیک میرود و شغل معلمی را برای خود برمیگزیند.
گرچه پروفسور امروزه یکی از آثار شناخته شده ادبیات جهان محسوب میشود اما انتشار آن برای شارلوت برونته خیلی هم ساده نبود در ابتدا نسخه اصلی این رمان از سوی ناشری که پیش تر رمان خواهر شارلوت را منتشر کرده بود به تایید برای چاپ نرسیده بود تا این که بالاخره در سال 1857 میلادی فردی کار ویرایش و باز بینی رمان را بر عهده گرفت و چندی بعد کتاب منتشر شد.
در توضیح این کتاب آمده است:((قهرمان داستان شغلی را که دوست ندارد رها میکند و در جست و جوی معاش کار به سرزمین بیگانه می رود ماجراهایی را که پشت سر میگذارد تا سرانجام عشق را تجربه میکند...
خواهران برونته سه خواهر انگلیسی بودند که کتابهایشان در دهه های چهل و پنجاه قرن نوزدهم میلادی  منتشر شد و آثارشان جزو آثار کلاسیک ادبیات جهان قرار گرفت.آنها از مفاخر ادبی بریتینا محسوب میشوند.
در سال 1846 این سه خواهر کتاب شعری با هزینه خود منتشر ساختند.اسامی مستعار((کارز))برای شارلوت ((الیس))برای امیلی و ((اکتون))برای آن برای اولین بار در این کتاب مورد استفاده قرار گرفت.این کتاب موفقیتی بدست نیاورده و پس از آن خواهران رو به نوشتن رمان آوردند.
کتابهای((اگنس گری))توسط آن و ((جین ایر))توسط شارلوت در سال 1847 به طبع رسیدند که در این سال جین ایر جز پرفروشترین آثار به شمار رفت.سپس در سال 1848 امیلی رمان بلندی های بادگیر و آن داستان مستاجر عمارت وایلدفل را منتشر کردند.کتابها کم و بیش به موفقیت دست یافتند اما عمر حرفه ای خواهران مانند عمر خودشان بسی کوتاه بودبعدها شارلوت ((شرلی))را در 1849 و (ویلت))را در 1853 منتشر ساخت.
رمان پروفسور ماجرای زندگی مردی جوان است و داستان از زبان راوی اول شخص روایت میشود.
نویسنده در این کتاب بلوغ این مرد جوان و ماجراهای عشقی و شغلی اش را در مدرسه ای دخترانه بیان میکند.قهرمان داستان،کودک یتیمی بوده که پیشنهاد نزدیکانش را برای این که در نقش یک روحانی فعالیت کند،نمیپذیرد زیرا خود رابرای این شغل مناسب نمیبیند،او به بلژیک میرود و شغل معلمی را برای خود برمیگزیند.
گرچه پروفسور امروزه یکی از آثار شناخته شده ادبیات جهان محسوب میشود اما انتشارا آن برای شارلوت برونته خیلی هم ساده نبود.
در ابتدا نسخه اصلی این رمان از سوی ناشری که پیش تر رمان خواهر شارلوت را منتشر کرده بود به تایید برای چاپ نرسید؛تا این که بالاخره در سال 1857 میلادی،فردی کار ویرایش و بازبینی رمان را بر عهده گرفت و چندی بعد کتاب منتشر شد.
در توضیح این کتاب آمده است:
قهرمان داستان شغلی را که دوست ندارد رها میکند و در جست و جوی معاش و کار به سرزمین بیگانه میرود.ماجراهایی را پشت سر میگذارند تا سرانجام عشق را تجربه میکند...

      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

پروفسور

تعداد صفحه

50 صفحه در روز

پست‌های مرتبط به پروفسور

یادداشت‌ها

           کشت ما رو این خانوم برونته! باباااا فهمیدیم  که انگلیسی ها از نظر اخلاقی خیلی از فرانسوی ها و بلژیکی ها عفیف تر و نجیب ترن!(اگرچه که نویسنده اقرار کرده که انگلیسی ها ریخت و پاش بیشتری دارن.) و آاااااره فهمیدیم پروتستان ها از کاتولیک ها باتقوا تر و با اخلاق ترن!
جدا از اون، کاملا معلومه خانوم برونته دختر کشیش بوده! توی داستان از زبون شخصیت اصلی کلی درباره فضایل اخلاقی و عفت و سخت کوشی و پایبندی به اصول حرف می زنه.
شاید به نظر بیاد داستان رو نپسندیدم اما داستان حقیقتا دل نشینه. ساده و صادق مثل خود نویسنده. شخصیت ها خوب ساخته و پرداخته شدن و به دل می نشینن. احتمالا خانوم برونته توی توصیف مدرسه و حرفه ی معلمی از تجربه های خودش استفاده کرده. سخت کوشی شخصیت های داستان رو دوست داشتم. سادگی و سرراستی داستان رو هم خیلی دوست داشتم.فضای داستان من رو خیلی یاد دیوید کاپرفیلد انداخت، شاید به خاطر فضای انگلیسی حاکم بر کتاب باشه. 
پ. ن: شارلوت نسبت به امیلی حالش خیلی بهتر بوده! چی بود اون بلندی ها بادگیر! 
        

12

          این اولین کتاب شارلوت برونته است و طبعاً نمی‌شه انتظار داشت به درخشانی آثار بعدی‌ش باشه. ضمن اینکه قهرمان داستان یه مرده که خب با توجه به این‌که ساخته‌وپرداختهٔ ذهن یک زنه، آن هم زنی با تجربهٔ زیستهٔ نه چندان متنوع، خیلی شخصیت باورپذیری نداره. (البته این هیچ ربطی به اینکه شارلوت برونته چون زنه نویسندهٔ خوبی نیست نداره، منظورم اینه که یه نویسندهٔ مرد هم اگر تجربهٔ زیستهٔ عمیق و و متنوعی نداشته باشه و درک درستی از زن نداشته باشه نمی‌تونه شخصیت زن چندان باورپذیری بیافرینه).  داستان هم چفت‌وبست درستی نداره؛ درحالی‌که جین ایر اون‌قدر پرکشش بود، خوندن پرفسور برای من چندان جالب و جذاب نبود و برای همین هم نتونستم زود تمومش کنم چون هیچ اتفاق خاص یا پرکششی نمی‌افتاد که دلم بخواهد زودتر بفهمم قرار است چه چیزی پیش بیاید. 
اما با تمام این تفاسیر، داستان نقاط قوت جالبی هم داشت که نمی‌توان از آن‌ها چشم‌پوشی کرد. مثلاً اینکه ویلیام به پشتوانهٔ خانوادگی، کاری که از پیش برایش تعیین شده و حتی کشورش پشت پا می‌زند و می‌رود در کشوری جدید کاری جدید را شروع می‌کند و در نهایت با زنی ازدواج می‌کند که مطابق با معیارهای سنتی نیست که از آن برآمده همه و همه نه تنها خیلی جذاب‌اند و در داستان‌های قبلی سابقه نداشتند، بلکه به‌نظرم از آرزوهای نهان خود شارلوت برونته نشأت می‌گیرند. شارلوت به‌عنوان یک زن نویسنده در عصری که حتی نمی‌توانسته با جنسیت زنانه‌ش داستان‌هایش را چاپ کند، بی‌شک در آرزوی ماجراجویی‌ها و بیرون رفتن از مرزهای از‌پیش‌تعیین‌شده می‌‌سوخته و راهی جز بروزشان در دل داستان نداشته است. 
ازدواج ویلیام و فرانسیس هم به‌نظرم شبیه تصور آرمانی شارلوت برونته از ازدواج بوده؛ این‌‌که زن و مرد نه‌تنها عاشق هم باشند، بلکه دوست و شریک هم در تمامی ابعاد زندگی باشند. پابه‌پای هم کار کنند و به معنای واقعی کلمه زندگی‌شان را با هم بسازند. شخصیت فرانسیس را خیلی دوست داشتم؛ به‌ویژه وقتی بعد از ازدواج با ویلیام حاضر نشد از کارش دست بکشد و حتی به پیشنهاد او بود که توانستند کارشان را توسعه ببخشند. 
در نهایت من خوشحالم که این رمان را خواندم چون با خودم قرار گذاشتم حتی از آثار کم‌اهمیت نویسنده‌ها هم نگذرم اما شاید انتخابم از میان آثار شارلوت برونته برای توصیه به دیگران این کتاب نباشد.
        

25

مهسا

مهسا

1403/8/26

          یادداشتی بر پروفسور:

پروفسور، اولین رمان نویسنده‌ی انگلیسی، شارلوت برونته است. او در سال ۱۸۴۷ نسخه‌ی دست‌نویسش را برای نشریه فرستاد، همان سالی که خواهرانش برای رمان‌هایشان (اگنس گری و بلندی‌های بادگیر) ناشر پیدا کرده بودند. پروفسور در زمان حیات نویسنده‌اش توسط نشریه رد شد اما پس از مرگش در سال ۱۸۵۷، با مقدمه‌ای از همسر شارلوت، آرتور بل نیکولاس، چاپ شد. 
پروفسور بر اساس تجربه‌های برونته در بروکسل به‌عنوان دانش‌آموز و آموزگار مدرسه‌ی کنستانتین هگر مخصوص دختران، نوشته شده است. در رمان، ویلیام کریمزورث، مردی انگلیسی، آموزگاری در شهر بروکسل است و عاشق معلم و هم‌کارش می‌شود. شخصیت کریمزورث براساس هگر نوشته شد، مردی که شارلوت به او علاقه‌مند بود. 
در رمان «ویلت» او در عناصر طرحش از پروفسور استفاده کرد و شخصیت کریمزورث را در قالب پاول امانوئل بسط داد. 
«هرچیزی نهایتی دارد، از تک‌تک حالت‌های احساسی گرفته تا تک‌تک وضعیت‌های زندگی.» این جمله‌ای از رمان است، و می‌توان با همین جمله کل رمان را شرح داد. بیش از آن‌که داستانش جلبم کند، توصیفاتش بود که کیفیت رمان را در ذهنم زیاد می‌کرد. توصیفاتی که البته در رمان‌های دیگرش بسیار خواندنی‌ترند. 
درباره‌ی شخصیت اصلی رمان، کریمزورث، با وجود آن‌که برایم محبوب نیست، اما شخصیتی غیرکلیشه‌ای‌ست و در شکل ساده‌ای که شارلوت آن را توصیف می‌کند، پیچیدگی‌های طبیعی‌اش به‌زیبایی قابل تشخیص است. هم‌چنین نوشتن این رمان از نگاه مردی آموزگار، به‌خوبی پرداخت شده است و نکته‌ای قابل اهمیت در قدرت قلم برونته است.
پروفسور رمانی‌ نیست که برای ارزش‌های ادبی‌اش موردتوجه قرار گرفته باشد. نظر شخصی‌ام این است که بیش‌ترین نقش این رمان در میان رمان‌های دیگر شارلوت (و خصوصا در مقایسه با جین ایر، چون کمی قبل از آن نوشته شد)، نمایش پیش‌رفت شارلوت برونته در به‌ترین کاری‌ست که انجام می‌داد: نوشتن.
        

4

          خوندن این کتاب دقیقا مثال خوبیه واسه نشون دان این مطلب که قلم یک نویسنده درگذر زمان چقد میتونه پیشرفت کنه
هرچقد "ویلِت" پرمغز و دلنشین و عمیق و فراموش نشدنیه برام، "پروفسور" سطحی و نچسب و باورناپذیر بود. هرچقدر با شخصیت اول ویلت همزاد پنداری کردم و باهاش رفیق شدم ذره ای حس محبت به پروفسور داستان پروفسور نداشتم
این هم نشون دهنده ی پیشرفته شارلوت برونته می تونه باشه و هم اینکه چقدر انتخاب کردن شخصیت اول مرد برای داستانی که نویسنده ش یک زنه می تونه انتخاب ریسکی باشه که برونته به خاطر جفای زمانه ش نسبت ب زن شاید دست ب این انتخاب ها زده. تک و توک جاهایی حس میکردم که نویسنده در تلاشه تا به شخصیت داستانش وجلوه های مردانه بده ولی در نهایت خوب از آب در نیومده بود به نظرم.
البته اینطور که من ایراد میگیرم به خاطر اینه که من از برونته ویلِت و جین ایر رو خوندم که لبریز واکاوی موشکافانه ی قهرمانهای داستانن و آدم موقع خوندنشون غرق میشه توشون. وگرنه این کتاب پروفسور همچنان هم به لحاظ محتوا و نثر کیلومترها از خیلی کتاب های توی این سبک جلوتره ولی خب من سعی میکنم برونته رو همیشه با ویلِت بشنام.
        

0