یادداشت مهسا

مهسا

4 روز پیش

پروفسور
        یادداشتی بر پروفسور:

پروفسور، اولین رمان نویسنده‌ی انگلیسی، شارلوت برونته است. او در سال ۱۸۴۷ نسخه‌ی دست‌نویسش را برای نشریه فرستاد، همان سالی که خواهرانش برای رمان‌هایشان (اگنس گری و بلندی‌های بادگیر) ناشر پیدا کرده بودند. پروفسور در زمان حیات نویسنده‌اش توسط نشریه رد شد اما پس از مرگش در سال ۱۸۵۷، با مقدمه‌ای از همسر شارلوت، آرتور بل نیکولاس، چاپ شد. 
پروفسور بر اساس تجربه‌های برونته در بروکسل به‌عنوان دانش‌آموز و آموزگار مدرسه‌ی کنستانتین هگر مخصوص دختران، نوشته شده است. در رمان، ویلیام کریمزورث، مردی انگلیسی، آموزگاری در شهر بروکسل است و عاشق معلم و هم‌کارش می‌شود. شخصیت کریمزورث براساس هگر نوشته شد، مردی که شارلوت به او علاقه‌مند بود. 
در رمان «ویلت» او در عناصر طرحش از پروفسور استفاده کرد و شخصیت کریمزورث را در قالب پاول امانوئل بسط داد. 
«هرچیزی نهایتی دارد، از تک‌تک حالت‌های احساسی گرفته تا تک‌تک وضعیت‌های زندگی.» این جمله‌ای از رمان است، و می‌توان با همین جمله کل رمان را شرح داد. بیش از آن‌که داستانش جلبم کند، توصیفاتش بود که کیفیت رمان را در ذهنم زیاد می‌کرد. توصیفاتی که البته در رمان‌های دیگرش بسیار خواندنی‌ترند. 
درباره‌ی شخصیت اصلی رمان، کریمزورث، با وجود آن‌که برایم محبوب نیست، اما شخصیتی غیرکلیشه‌ای‌ست و در شکل ساده‌ای که شارلوت آن را توصیف می‌کند، پیچیدگی‌های طبیعی‌اش به‌زیبایی قابل تشخیص است. هم‌چنین نوشتن این رمان از نگاه مردی آموزگار، به‌خوبی پرداخت شده است و نکته‌ای قابل اهمیت در قدرت قلم برونته است.
پروفسور رمانی‌ نیست که برای ارزش‌های ادبی‌اش موردتوجه قرار گرفته باشد. نظر شخصی‌ام این است که بیش‌ترین نقش این رمان در میان رمان‌های دیگر شارلوت (و خصوصا در مقایسه با جین ایر، چون کمی قبل از آن نوشته شد)، نمایش پیش‌رفت شارلوت برونته در به‌ترین کاری‌ست که انجام می‌داد: نوشتن.
      
3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.