معرفی کتاب هری پاتر و حفره اسرارآمیز اثر جی. کی. رولینگ مترجم ویدا اسلامیه

هری پاتر و حفره اسرارآمیز

هری پاتر و حفره اسرارآمیز

جی. کی. رولینگ و 1 نفر دیگر
4.5
415 نفر |
60 یادداشت
جلد 2

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

32

خوانده‌ام

996

خواهم خواند

94

شابک
9786001828317
تعداد صفحات
328
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
دومین سال تحصیلی هری در مدرسه جادوگری هاگوارتز است. او با دوستان صمیمی اش، رون ویزلی پسری کنجکاو و هرمیون گرنجر باهوش ترین دختر مدرسه، سعی دارند پرده از معمای حفره اسرارآمیز بردارند. حفره ای که هیولایی مخوف را در خود جای داده است و رازی بزرگ در اعماق آن وجود دارد...

      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به هری پاتر و حفره اسرارآمیز

نمایش همه
هری پاتر و سنگ جادوهری پاتر و حفره اسرارآمیز هری پاتر و زندانی آزکابان (هری پاتر 3)

داستان هایی مرتبط با سحر و جادو

34 کتاب

بسم الله الرحمن الرحیم خیلی اوقات زمانی که به ذهن ما نام ژانر فانتزی می‌آید، تصویری از جادوگران و اژدهایان و...در ذهنمان نقش می‌بندد. اما از نظر من داستانهایی با عنصر جادو بخشی از ژانر فانتزی هستند . برای مثال ، نغمه ی آتش و یخ ، یکی از معروف ترین کتاب های ژانر فانتزی _ حماسی است که ربط خاصی به جادو ندارد ، اما به هر حال فانتزی است .در کل همه ی فانتزی ها ربطی به جادو و جادوگری ندارند. در ضمن بحث جادو و جادوگری هم پرحاشیه است و قطعا کتاب هایی از این دست، رگه هایی از سحر و جادوی واقعی در خود دارند . در این لیست برخی از کتاب هایی که سحر و جادو را به شکلی فانتزی و جالب و داستانی روایت کرده اند را قرار داده ام. لیست از بهترین به بدترین شروع می‌شود ‌.(هرچه پایین تر سطح پایین تری هم دارد.) البته بعضی از این کتاب ها مجموعه هستند . امکان دارد با مرور دوباره ی برخی شان ، تغییراتی در لیست ایجاد بکنم . برای مثال از مجموعه ی نبرد با شیاطین فقط یک جلد را خوانده ام و برای قضاوتش زود است .شاید برخی از کتاب ها بتوانند جایگاه بالاتری را کسب بکنند. خوشحال می‌شوم پیشنهادات خودتان را برایم بنویسید . این لیست به مرور به روز رسانی خواهد شد.

14

هری پاتر ومحفل ققنوس (هری پاتر5)هری پاتر و جام آتش (هری پاتر4)هری پاتر و زندانی آزکابان (هری پاتر 3)

کتاب‌هایی که رولینگ ایده‌هاش رو از روشون کپی کرده

61 کتاب

* مجموعه‌ی دریازمین(1968) از ارسولا لگویین، از معروفترین کتابا درباره‌ی یه قلعه جادوییه که یه مدرسه است برای آموزش جادوگرای جوان. تو مصاحبه‌ای که لگویین با گاردین سال 2005 داشته می‌گه:«من از منتقدان متحیرم که کتاب اول هری پاتر را اوریجینال به حساب آورده‌اند. رولینگ خصوصیات زیادی دارد اما اصالت در میانشان جایی ندارد. این است که آدم را آزار می‌دهد.» هیچوقت از خودتون پرسیدین چرا بالای 20 ناشر دست‌نوشته‌ی اولیه رولینگ از هری پاتر رو رد کردن و دست‌آخر یه ناشر کوچیک حاضر شده با تیراژ محدود چاپش کنه؟ خب من براتون توضیح می‌دم. هری پاتر یه دستمال‌سفره هزار تیکه‌ی کپی شده از ایده‌های کتابای مختلفه. * مجموعه هفت جلدی بدترین جادوگر(1974) از جیل مورفی تو مجموعه بدترین جادوگر یه مدرسه‌ی شبانه‌روزی جادوگری داریم(یه قلعه که رولینگ هاگوارتز رو ازش کپی زده) که یه جادوگر بد سعی داره مدام توش نفوذ کنه(سلام ولدمورت!) شخصیتای اصلی هم سه تا دوست(مثل رون و هری و هرمیون) هستن که همکلاسی بلوند و نازپروردشون(مثل مالفوی) و دو تا وردستش (مثل کراپ و گویل) یکسره آزارشون می‌دن. این مدرسه گروهبندی داره و استادای سختگیر که نفر اصلیشون یه استاد معجون سازیه(سلام اسنیپ). مسابقه‌ی جارو سواری هم داره(واقعا خسته نباشی رولینگ با کویدیچت) و هر دانش‌آموزی هم باید یه حیوون دست‌آموز داشته باشه. حتی شروع هر سال تحصیلی هم با یه سرود شروع می‌شه. درس‌ها هم دقیقا همون درس‌های هاگوارتز هستن. لباس فرم و کلاه جادوگری و قلم پر و اینها هم جز فضاسازی داستانه. یعنی رولینگ هیچ خلاقیتی توی این موارد هم تو مجموعه‌ش‌ نداشته. از اینا بگذریم مک‌گناگال یه زیراکس از مدیر این مدرسه است. چه خصوصیات ظاهری و چه شخصیتی. یعنی امکان نداره‌ها که شما خانم ککلز رو ببینید و یاد مگ‌گناگال نیفتید. مخصوصا که مجموعه تصویرگری هم داره. این مدرسه جادوگری حتی یه جنگل هم ضمیمه‌ش داره. اینها فقط یه سری از کپی‌های رولینگ از این مجموعه هستن. ایراد اصلی اینجاست که رولینگ حتی به پلات‌های این مجموعه هم رحم نکرده و هر جا میلش کشیده اونها رو هم کپی کرده. جلد اول این مجموعه شخصیت بد قصه جاروی شخصیت اصلی رو طلسم می‌کنه تا مسابقه‌ش رو خراب کنه، درست مثل همون بخشی که رولینگ هم توی جلد اول هری پاتر کپی کرده. توی جلد سوم هم یه جادوگری داریم که مدت‌هاست تبدیل به قورباغه شده. اینم دقیقا مثل اون جادوگری که تو کتاب سوم هری پاتر معلوم می‌شه مدت‌ها موش بوده و سال به سال با خانواده‌ی ویزلی می‌رفته هاگوارتز و بر می‌گشته. در «بدترین جادوگر» یه فستیوال هم هست برای هالووین که خب رولینگ دیده دیگه واقعا ضایع می‌شه، پس جاش رو با کریسمس و میهمانی یول عوض کرده. توی یه جلد دیگه هم شخصیت بد قصه خودش رو با معجونی که توی پاتیل درست می‌کنه به شکل یه استاد دیگه درمیاره تا از این طریق بتونه ناشناس خودش رو وارد مدرسه بکنه. این شما رو یاد چی میندازه؟ بله! طرح داستان جلد چهارم هری پاتر و اون یارو که با خوردن مرتب اون معجون خودش رو جای یکی از استادای هاگوارتز جا می‌زنه. غیر از اینها فضاسازی و لحن شخصیت‌ها و دیالوگ‌های هری پاتر و حتی تنبیه‌هایی که شاگردها می‌شن هم سراسر یادآور همین مجموعه است. * گروشام گرینج(1988) از آنتونی هورویتس شخصیت اصلی یه پسر به اسم دیویده که خانواده‌ش ازش بدشون میاد.(واو! سلام هری!) تقریبا هر المانی که در هاگوارتز هست یه کپی آشکار از مدرسه‌ی جادویی این کتابه. تابلوهای سخنگو. رمز عبور برای ورود به خوابگاها. اشباح و معلم‌هایی که روح و گرگینه هستن. رسیدن به مدرسه‌ی جادوگری با قطار. فرستادن دعوتنامه با پرنده. البته رولینگ کلی خلاقیت به خرج داده و کلاغ رو کرده جغد! بعد از اون می‌رسیم به مسابقه‌ی جادوگری. مسابقه‌ی جام آتش یه کپی از مسابقه‌ی جام نحس این کتابه. رولینگ حتی به خودش زحمت نداده چیزی رو که شرکت‌کننده‌ها دنبالش هستن عوض کنه و هری و بقیه باید برن بازم جام پیدا کنن. * راز سکوی شماره‌ی 13 از ایوا ایباتسون حتی دروازه‌ی ورود به دنیای جادویی رو هم رولینگ از کتاب راز سکوی شماره‌ی 13 از ایوا ایباتسون کپی کرده. یعنی یه سکو توی ایستگاه کینگز کراس لندن. فقط رولینگ اسمش رو از سکوی سیزده به سکوی نه و سه چهارم تغییر داده. توی کتاب «راز سکوی شماره‌ی 13» شخصیت اصلی با یه خانواده‌ی بدجنس و پسر شرور و چاقشون مجبوره زندگی کنه. خب، اینم از کپی عمو و ورنون و خاله پتونیا و اون پسر چاقشون. * بازی کامپیوتری مجموعه‌ی جادوگری (1991) که بازم توی به مدرسه‌ی جادوگری می‌گذره و حتی شخصیت اصلیش همون ظاهر و عینک هری رو داره. با کلاه جادوگری و لباسای فرم و غیره. * خانه‌ی جادوگران(1991) از جین یولن. که اونجا هم یه پسر یتیم به اسم هری، ام ببخشید، هنری! میره به یه مدرسه‌ی جادوگری و باید یه پیشگویی رو محقق کنه و یه جادوگر شرور رو شکست بده. * مجموعه‌ی ماجراهای پریدین (1968) از لوید الکساندر. تو این قصه یه پسر یتیم داریم که از مرگ نجات پیدا می‌کنه و در سرنوشتشه که یه شر بزرگ رو شکست بده. (وای بازم سلام هری!) کاراکترهای مشابه و پلاتی که هول مسئله‌ی جاودانگی می‌گرده.(یاد جلد آخر هری پاتر افتادین؟ آفرین بر شما!) اتفاقات هر جلد مجموعه‌ی «ماجراهای پریدین» هم مثل مجموعه‌ی هری پاتر توی سال‌های پیاپی و دنبال هم اتفاق میفته. برای کسانی که متعصبانه مجموعه‌ی هری پاتر و رولینگ رو می‌پرستن، ناراحت‌کننده است اما حقیقت اینه که خلاف تصور عامه، رولینگ ابدا نویسنده‌ی خلاقی نیست. اون فقط یه اسکی‌کننده‌ی ماهره که ایده‌های نویسنده‌های خلاق و با استعداد دیگه رو کنار هم گذاشته و با عوض کردن جنسیت شخصیت‌ها و دستکاری سنشون یه قصه سر هم کرده که از قضای روزگار مردم بهش اقبال نشون دادن. و البته این وسط به هیچوجه نباید کمک ویراستارهاش، قدرت تبلیغات و نقدنویسی‌های جهتدار و بعدتر اقتباس سینمایی رو در همه‌گیر شدن قصه‌ش دست‌کم گرفت. این لیست باز هم تکمیل می‌شود.

6

پست‌های مرتبط به هری پاتر و حفره اسرارآمیز

یادداشت‌ها

        هری‌پاتر و حفره اسرارآمیز را از همه سری کتاب‌های هری‌پاتر بیشتر دوست داشتم و دارم. حالت معمایی فضای آن و درگیری‌های هری برای یافتن هیولای حفره به‌عنوان یک پسر ۱۲ ساله واقعا بی‌نظیر بود. بخش‌هایی از کتاب بود که نفسم می‌گرفت و واقعا نمی‌شد کتاب را زمین گذاشت. اگر از من می‌شنوید کل هفت جلد هری‌پاتر را خوانده و حفره اسرار را دوبار بخوانید:)
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

12

هــــــــر
          هــــــــری پــــــاتر و زندانی آرکـــابان :

به دلیل محدودیت کلمات بهخوان ، قسمت دوم یادداشت روی جلدو دوم مجموعه میگذارم
من واقعا در هری پاتر زندگی کردم ! صحنه به صحنه در کنارشون بودم. وقتی هری در مسابقه برنده میشد من همراه با رون و هرمیون از ته دلم میخندیدم و برایش خوشحال بودم .همراه با گریه های آنها ناراحت میشدم و در زمان هیجان با ارور دادن ضربان قلبم مواجه میشدم !  این جزئیــات بود که باعث  شد هاگوارتز رو مثل کف دستم بشناسم. دخمه ی اسنیپ ، مسیر برج تا کلبه ی هاگرید . ترتیب میزهای غذاخوری گروه ها و ... . و این موارد هیچ دلیل دیگری بجز توصیف و صحنه های فوق العاده دقیق ، فراموش نکردن جزئیات و سر صبر نوشته شدن کتاب ندارد.

نویسنده ها استعداد خاصی در روایت کردن ماجرا دارند اما لنگیدن در نوشتن دیالوگ های کشش دار نقطه ضعف بعضی از آن ها است ولی رولینگ از این قاعده مستثنی است ! دیالوگ های هوشمندانه ی او کاملا روایتگر منش هر شخصیت است و انتقال احساسات قشنگ تری نسبت به متن داستان را به همراه دارد
جدای از گره اصلی که داستان به دنبال آن بود ، گره های متعدد و جدای از گره اصلی وجود داشت مثل جارو آذرخش هری ، رفتن به هاگزمید ، کج منقار و . . . 
گرچه جواب تمام این گره های فرعی تکه پازلی برای گره گشایی اصلی بودند !

در بخش اوج داستان متوجه شدم رد و بدل کردن دیالوگ های شخصیت های مقابل هم و یا به اصطلاح دوئل کردن خیلی بیشتر از روایت کردن آنچه که اتفاق افتاده می تواند قلب خواننده را به دهانش بیاورد !!

گره گشایی داستان هم حسن ختام کتاب بود . تمام دانه هایی که در سطح داستان کاشته شده بودند ، در قسمت گره گشایی برداشت شدند و این بار هم خواننده دست هایش را به نشانه ی تسلیم در برابر باور کردن دروغ های نویسنده  و غافل گیری زیاااد از مشخص شدن بعضی موارد بالا می برد  گرچه موافقم بخش مهمی از گره گشایی این کتاب یکم از سر نداشتن ایده انتخاب شده بود

و یک سری نکات ریزی هم هستند که به نظرم مطرح کردن آنها خالی از لطف نیست مثل کش دادن بیهوده ی کتاب . ریتم دو سوم اول داستان به شدت کند بود و میشد کتاب را در حجم خیلی کمتری به نتیجه رساند. یادآوری کردن رویداد های دو کتاب قبلی واقعا آزاردهنده بود و اوایل کتاب خیلی بیشتر به چشم می آمد ! نمیدانم نوشتن یک متن درباره ی کتاب شامل نقد کردن ظاهر آن هم می شود یا نه اما طرح جلد کتاب (انتشارات کتابسرای تندیس) واقعا نسبت به نسخه ی اورجینال عذاب آور هست اما نسبت به نشر پرتقال بسیاار هم مایه ی افتخاااااار !
مفهوم کتاب نسبت به دو جلد قبلی خیلی قشنگ تر بود و کاملا در خفا گفته شده بود.
همیشه میدانستم کتاب نسبت به فیلم ارجحیت دارد با اینکه فیلم این کتاب واقعا کار شده است اما بعد از خواندن هری پاتر این موضوع را با تمام پوست و جون و استخوانم درک کردم ! و شاید علت لذت نبردن زیاد از جلد اول ، دیدن فیلم قبل از خواندن کتاب بود !!

صفر و یک بودن نظرات زیاده ولی به نظرم مهم نیست که چند سالتون هست و به چه ژانر کتابی علاقه دارید اصلا کتاب خوان بودن یا نبودنتان ملاک نیست . به نظرم همراه شدن با قلم جادویی جی کی رولینگ و لذت همراهی کردن هری ارزش یکبار امتحان کردن را دارد  حتی اگر به نامه ای از طرف هاگوارتز ختم نشود !!!!
        

21

        چقدر تو این جلد جای هرمیون خالی بود. تمام اون موقعی که خشک شده بود و هری و رون پازل تالار اسرار رو کنار هم می‌چیدن جای خالیش حس می‌شد. به این فکر می‌کردم که اگر الان هرمیون بود چی می‌گفت تا دوباره غافلگیرم کنه! 
حضور اسنیپ هم نسبت به جلد اول خیلی کم رنگ بود.
مثل جلد قبل دوسش داشتم!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

16