یادداشت سیدحسین موسوی
1403/1/8
خب به جرأت میتونم بگم یکی از اون جلدهایی بود که واقعا به دلم نشست، فقط به نظرم نقطه اوج داستان و درگیری انتهایی هری با افعی یکم زود تموم شد، در واقع مدام از خودم میپرسیدم خب چرا با افعیه حرف نمیزنی لامصب ،ولی خب صدا در گلوی من بود و شمشیر در دست او.... 🥲 و مورد دیگه اینکه این جلد چندان قابل حدس زدن نبود و خب ی جورایی میخکوبتون میکنه رو داستان 🫠🫠 چقد این مالفوی و باباش چندشن انصافا، یکی بیاد جمع اشون بکنه تا صفو بهم نزدن 🫣🤒🤨 ی جوری نویسنده ازشون نوشته انگار ی نقطه مثبت هم تو وجودشون نیست، چی بگم والا 🤒🤒 حالا این وزارت سحر و جادو رو کجای دلم بذارم ؟! یعنی شورایی که با تهدید ی نفر رأی اشون عوض میشه رو باید چال کرد... یعنی هیچکدومشون جادوگر نبودن و فقط سیلیوس مالفوی جادوگر بود که به تهدید اون........🤐🤐🤐🤬🤬🤬 خودتون برین بخونید....
(0/1000)
نظرات
1403/1/14
هری پاتر و سنگ جادو جلد اوله و این یکی جلد دومه بدو بدو ماه آسمان زود تمامش کن بدون تو نمیچسبه شروع کردن اجلاد بعدی 🥲🥲🥲🫠🫠🫠
1
1403/1/14
اونم راه حل داره 🥲🙃 آروم آروم سرعت پخش رو زیاد کن، تازه لذت خواهی برد از افزایش سرعتت 🥲🫠🫠🫠 @moonshine
0
1403/1/15
ما هیچ ما نگاه 🤕🤕🤕 ی دختر دایی دارم، داستان مینویسه، تا صفحه 10 یا 20 حتما چندتا کشته تو داستانش باید داشته باشیم، بدون کشت و کشتار حالش پیش نمیره، الان شرح حال منو و. شماست 🥲🫠🫠🥹😅
0
1403/1/8
0