معرفی کتاب فعل: شطحیاتی در دستور اثر محمد رضایی راد

فعل: شطحیاتی در دستور

فعل: شطحیاتی در دستور

محمد رضایی راد و 1 نفر دیگر
4.2
46 نفر |
15 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

71

خواهم خواند

29

ناشر
بیدگل
شابک
9786007806678
تعداد صفحات
99
تاریخ انتشار
1398/11/14

توضیحات

        
در جایی از نمایشنامه یکی از آدم­ها می­گوید:
«انسان نخستین نمی­گفت می­رم، می­رفت.
نمی­گفت بده، می­گرفت. نمی­گرفت می­خوام بخورم، 
می­خواست و می­خورد.»
نمایشنامه «فعل» شرح هبوط «فعل» به مثابه کنش است 
در «فعل» به مثابه زبان، هبوطی که در آن عشق 
از کنش به کلام تنزل می­یابد و «فعل» از زندگی 
رخت بر می­بندد.
کوشش آدم اصلی نمایش برای فهم این معناست 
که آیا عشق را می­توان از چارچوب زبان 
به کنش محض فرا برد و آن را تا نهایی­ترین مرزهایش 
پیش برد؛ به جایی که زبان به انتها می­رسد و 
تنها فعل ناب باقی می­ماند.
نمایشنامه «فعل» درامی عاشقانه است،
اما به شکل یک جمله در هم ریخته طولانی که فعل­هایش
جابهجا شده­اند.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به فعل: شطحیاتی در دستور

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به فعل: شطحیاتی در دستور

یادداشت‌ها

مهتاج

مهتاج

1403/8/27

          لیلا:فعل ((عشق)) چیه؟
فرهاد:منظورت رو نمی فهمم.
لیلا:برای عشق باید از چه فعلی استفاده کرد؟((عشق ورزیدن))،((عشق بازی کردن))،((عاشق شدن))،((عاشقی کردن))؟((ورزیدن))،((شدن))،((کردن)) ربطی به خود ((عشق)) نداره، می آد می چسبه به((عشق))، همون طور که می تونه به هر اسم دیگه ای بچسبه:((تنفر ورزیدن))،((ناکام شدن))،((جسارت کردن)). اما فعل خود ((عشق)) چیه؟ فعلی که فقط به خود ((عشق))برگرده؟ فعلیت ((عشق)) در چه فعلی محقق می شه؟ و فاعلیت فاعل، یا درست تر بگم، عاشقیت عاشق رو چه فعلی آشکار می کنه؟ اون فعلی که فعل نهایی ((عشق)) باشه، هیچ کدوم این ها نیست انگار. عرب ها فعل بهتری براش دارن:"عَشِقَ"؛خود خود کلمه فقط.
فرهاد:خب به نظر تو چیه اون فعل؟
لیلا:فعلی نداره،یه اسمه که باید با مصدر جعلی به فعل تبدیل بشه؛فعل محض، یه حال ناب، ((عشقیدن)) که فقط در زمان حال صرف می شه، نه گذشته و نه آینده، فعل مضارع استمراری، فقط:((من می عشقم))،((تو می عشقی)).
فرهاد:این یه جور شطحیات ئه.
لیلا:می خوایید بگید مزخرفات؟ حق باشماست آقای کاتب اما این چیز دو طرفه یه جمله ی دستوری نیست که تشکیل شده باشه از:فاعل و مفعول و فعل،بلکه یک جمله ی غیر دستوری،یک حال غیر زبانی هست که تشکیل شده از:فاعل و فاعل و فعل،یه فعل محض، یه فعل محض مفرد.
        

2

نعیمک

نعیمک

1403/9/24

          از منظر نمایشنامه‌نویسی کار رضایی‌راد دقیق و متفاوت است. یعنی اگر این سوال پیش بیاید که چرا رضایی‌راد مشهور شده یا واقعاً نمایشنامه‌نویس خوبی است؟ فقط کافی است «فعل» را بخوانیم تا متوجه شویم. او توانسته پیچیدگی که می‌خواسته را در نمایشنامه بیاورد و این کار ساده‌ای نیست. مخصوصاً که ما عادت کردیم وقتی نمایشنامه‌ای می‌نویسیم بیشتر به دیالوگ‌ها دقت کنیم و انگار بستر نمایش فقط حرف میان چند نفر است و ما هم حرف‌هایمان (ایدئولوژی) را این وسط می‌آوریم اما رضایی‌راد تلاش کرده فرمی هم به زبان و شکل نمایشی بدهد. یعنی ما حس می‌کنیم اجرای این نمایش هر بار متفاوت است و به جز شکل بیان، باید به فرم اجرای آن هم فکر کنیم و همین خواندن نمایشنامه‌ را لذت‌بخش می‌کند. 
مشکلی که من دارم بیشتر جنبۀ شخصی دارد. من معلم هستم و یکی از دلایلی که برایم مهم بود نمایشنامه را بخوانم اتفاق افتادن آن در مدرسه بود. مشکلی که دارم تکرار و حدس این نکته (با خواندن چند خط اول) بود که معلم مرد و عشق دبیرستانی. واقعیتش این مسئله انگار از بیرون جذاب است. یعنی مردی در محیطی زنانه (مدرسه) و عاشق شدن بچه‌هایی کم‌سن و سال و بعد تراژدی. قرار نیست نمایش بر واقعیت استوار باشد اما انگار قضیۀ عشق دبیرستانی «تنها» سوژه‌ای جذاب است. مثل بچه‌کشی (که زمانی مد شد) یا خیانت. سوژه‌هایی که جذاب هستند و فقط همین. «فعل» جذاب است و از منظر یک نمایش ارزش دیدن دارد اما آدم‌ها را کوچک می‌کند تا جذابیتش را تولید کند. باز هم تاکید می‌کنم که «از منظر شخصی» از رضایی‌راد انتظار داشتم مدرسه و پیچیدگی ان تک‌جنسیتی بودن را بیشتر برایم باز کند. فضایی رعب‌آور که آمدن که بیگانه در آن به تراژدی ختم می‌شود. ولی اینجا هم هر زنی در در می‌آید تو عاشق این معلم (مرد) تازه می‌شود. انگار همان ذهنیت مردخفن‌انگار بودن که باعث می‌شود زنان عاملیتی نداشته باشند. از طرفی ذهن من یاری نمی‌کند که این بازی را برعکس دیده باشم. یعنی رفتن معلمی زن به مدرسه‌ای پسرانه و عاشق شدن پسران و ایجاد تراژدی. 
خیلی به فارسی سختی توضیح دادم.
        

0