معرفی کتاب فعل: شطحیاتی در دستور اثر محمد رضایی راد

فعل: شطحیاتی در دستور

فعل: شطحیاتی در دستور

محمد رضایی راد و 1 نفر دیگر
4.2
62 نفر |
22 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

91

خواهم خواند

37

ناشر
بیدگل
شابک
9786007806678
تعداد صفحات
99
تاریخ انتشار
1398/11/14

توضیحات

        
در جایی از نمایشنامه یکی از آدم­ها می­گوید:
«انسان نخستین نمی­گفت می­رم، می­رفت.
نمی­گفت بده، می­گرفت. نمی­گرفت می­خوام بخورم، 
می­خواست و می­خورد.»
نمایشنامه «فعل» شرح هبوط «فعل» به مثابه کنش است 
در «فعل» به مثابه زبان، هبوطی که در آن عشق 
از کنش به کلام تنزل می­یابد و «فعل» از زندگی 
رخت بر می­بندد.
کوشش آدم اصلی نمایش برای فهم این معناست 
که آیا عشق را می­توان از چارچوب زبان 
به کنش محض فرا برد و آن را تا نهایی­ترین مرزهایش 
پیش برد؛ به جایی که زبان به انتها می­رسد و 
تنها فعل ناب باقی می­ماند.
نمایشنامه «فعل» درامی عاشقانه است،
اما به شکل یک جمله در هم ریخته طولانی که فعل­هایش
جابهجا شده­اند.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به فعل: شطحیاتی در دستور

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به فعل: شطحیاتی در دستور

نمایش همه

یادداشت‌ها

مهتاج

مهتاج

1403/8/27

          لیلا:فعل ((عشق)) چیه؟
فرهاد:منظورت رو نمی فهمم.
لیلا:برای عشق باید از چه فعلی استفاده کرد؟((عشق ورزیدن))،((عشق بازی کردن))،((عاشق شدن))،((عاشقی کردن))؟((ورزیدن))،((شدن))،((کردن)) ربطی به خود ((عشق)) نداره، می آد می چسبه به((عشق))، همون طور که می تونه به هر اسم دیگه ای بچسبه:((تنفر ورزیدن))،((ناکام شدن))،((جسارت کردن)). اما فعل خود ((عشق)) چیه؟ فعلی که فقط به خود ((عشق))برگرده؟ فعلیت ((عشق)) در چه فعلی محقق می شه؟ و فاعلیت فاعل، یا درست تر بگم، عاشقیت عاشق رو چه فعلی آشکار می کنه؟ اون فعلی که فعل نهایی ((عشق)) باشه، هیچ کدوم این ها نیست انگار. عرب ها فعل بهتری براش دارن:"عَشِقَ"؛خود خود کلمه فقط.
فرهاد:خب به نظر تو چیه اون فعل؟
لیلا:فعلی نداره،یه اسمه که باید با مصدر جعلی به فعل تبدیل بشه؛فعل محض، یه حال ناب، ((عشقیدن)) که فقط در زمان حال صرف می شه، نه گذشته و نه آینده، فعل مضارع استمراری، فقط:((من می عشقم))،((تو می عشقی)).
فرهاد:این یه جور شطحیات ئه.
لیلا:می خوایید بگید مزخرفات؟ حق باشماست آقای کاتب اما این چیز دو طرفه یه جمله ی دستوری نیست که تشکیل شده باشه از:فاعل و مفعول و فعل،بلکه یک جمله ی غیر دستوری،یک حال غیر زبانی هست که تشکیل شده از:فاعل و فاعل و فعل،یه فعل محض، یه فعل محض مفرد.
        

2

          تموم شد ولی کاش ادامه داشت،کاش اون حرفایی که تا آخر داستان توی هوا گم‌نشد ادامه داشت...
خیلی با داستانش همراه شدم...
فرهاد از همون اول حرفایی ک میزد رو یکبار دوبار سه بار میخوندم...
تعریفش از صفت و قید و فعل...
قید ها باید باشند مثل محدودیت های هستی...
صفت ها باید باشند برای تنوع زندگی
و اما فعل ها که تا آخر داستان ادامه داشتن موجود زنده،بدون هیچ تغییر در طول تاریخ،کنش مطلق،تنها بخش زبان ک در طول تاریخ تغییر نکردن .( فعل رو درست فهمیده بود )
-و چطور فرهاد سی سال ادامه داد؟؟

لیلا...دُرنا ،برای پدر ضمیر اوی افسرده برای مدیر او گستاخ برای همکلاسی او مزاحم....
واقعا لیلا فعل محض بود...انجام میداد بدون اینک قیدی اهمیت داشته باشه..
-کاش برای لیلا،وجود بی ضمیر و اوی عاشق، فعل مردن صرف نمیشد..
یه سوال :چرا سقوط؟
 واقعا هم عشقیدن فعل مناسب عشقه...می‌گفت:
فعل عشق چیه؟ عشق ورزیدن عاشقی کردن و..نمیتونه باشه چون اینا بهش اضافه شدن و میتونن ب تنفر هم اضافه بشن تنفر ورزیدن
اما فعل عشق رو عرب ها خوب بیان کردن
عَشِقَ
از واژه خود عشق

شیوا درست می‌گفت حرفا توی هوا گم‌نمیشن
نه
حرفا تو وجود آدم توی مغز آدم تا ابد میمونه ...

و خانوم افراشته ،‌واقعا توی این مسیر همه چی مثل غلتک از روی من رد میشه؟😊
        

3

نعیمک

نعیمک

1403/9/25

          از منظر نمایشنامه‌نویسی کار رضایی‌راد دقیق و متفاوت است. یعنی اگر این سوال پیش بیاید که چرا رضایی‌راد مشهور شده یا واقعاً نمایشنامه‌نویس خوبی است؟ فقط کافی است «فعل» را بخوانیم تا متوجه شویم. او توانسته پیچیدگی که می‌خواسته را در نمایشنامه بیاورد و این کار ساده‌ای نیست. مخصوصاً که ما عادت کردیم وقتی نمایشنامه‌ای می‌نویسیم بیشتر به دیالوگ‌ها دقت کنیم و انگار بستر نمایش فقط حرف میان چند نفر است و ما هم حرف‌هایمان (ایدئولوژی) را این وسط می‌آوریم اما رضایی‌راد تلاش کرده فرمی هم به زبان و شکل نمایشی بدهد. یعنی ما حس می‌کنیم اجرای این نمایش هر بار متفاوت است و به جز شکل بیان، باید به فرم اجرای آن هم فکر کنیم و همین خواندن نمایشنامه‌ را لذت‌بخش می‌کند. 
مشکلی که من دارم بیشتر جنبۀ شخصی دارد. من معلم هستم و یکی از دلایلی که برایم مهم بود نمایشنامه را بخوانم اتفاق افتادن آن در مدرسه بود. مشکلی که دارم تکرار و حدس این نکته (با خواندن چند خط اول) بود که معلم مرد و عشق دبیرستانی. واقعیتش این مسئله انگار از بیرون جذاب است. یعنی مردی در محیطی زنانه (مدرسه) و عاشق شدن بچه‌هایی کم‌سن و سال و بعد تراژدی. قرار نیست نمایش بر واقعیت استوار باشد اما انگار قضیۀ عشق دبیرستانی «تنها» سوژه‌ای جذاب است. مثل بچه‌کشی (که زمانی مد شد) یا خیانت. سوژه‌هایی که جذاب هستند و فقط همین. «فعل» جذاب است و از منظر یک نمایش ارزش دیدن دارد اما آدم‌ها را کوچک می‌کند تا جذابیتش را تولید کند. باز هم تاکید می‌کنم که «از منظر شخصی» از رضایی‌راد انتظار داشتم مدرسه و پیچیدگی ان تک‌جنسیتی بودن را بیشتر برایم باز کند. فضایی رعب‌آور که آمدن که بیگانه در آن به تراژدی ختم می‌شود. ولی اینجا هم هر زنی در در می‌آید تو عاشق این معلم (مرد) تازه می‌شود. انگار همان ذهنیت مردخفن‌انگار بودن که باعث می‌شود زنان عاملیتی نداشته باشند. از طرفی ذهن من یاری نمی‌کند که این بازی را برعکس دیده باشم. یعنی رفتن معلمی زن به مدرسه‌ای پسرانه و عاشق شدن پسران و ایجاد تراژدی. 
خیلی به فارسی سختی توضیح دادم.
        

2

dream.m

dream.m

5 روز پیش

          خیلی خیلی خوشحالم که تصمیم خوندن نمایشنامه های ایرانی رو عملی کردیم. توی همین مدت کوتاه و تعداد کم، چقدر نگاهم به نمایشنامه فارسی تغییر کرد و چقدر خودم تغییر کردم. قبل تر سوگیری زیادی نسبت به کارهای ایرانی داشتم، که خب بدون دلیل و ناآگاهانه بودنش خیلی عیبه، الان اما اگر هم از نمایشنامه ای خوشم نیاد، حداقل میتونم مطمئن باشم بدون پشتوانه نیست و با چنتا نمونه عالی و خوب در همین ژانر مقایسه کردم و نپسندیدم. 
فعلا که تصمیم داریم لیست چهل تایی نمایشنامه ها رو بخونیم، امیدوارم مشکلی پیش نیاد و برنامه مون جلو بره. این با برنامه ریزی و منظم خوندن رو هم مدیون دوستان گروه های همخوانی هستم و از اونها یاد گرفتم.
نمایشنامه "فعل" از همون نمونه های عالی هستش که بالاتر گفتم. از کارهای خیلی خیلی خوب ایرانی که خداروشکر دیدم بین دوستان گودریدز هم دیده و خونده شده قبلا. 
این کار، بازی های زبانی، زمانی و مکانی درخشانی داره که اصلا فکرش رو هم نمیکردم در قالب نمایشنامه اینقدر جذاب دربیاد.
توی این نمایش شخصیت اصلی تلاش می‌کنه بفهمه که آیا عشق می‌تونه فراتر  از چارچوب زبان به کنش محض برسه و به جایی بره که دیگه اونجا زبان به انتها می‌رسه و فقط و فقط فعل باقی می‌مونه؟
 مفهوم خیلی سختی داره این کار ولی موقع خوندنش گره ها باز میشن و در آخر که همه چیز به اول نمایش برمیگرده، خواننده توی بهت و حیرت با خودش میگه این دیگه چی بود...
        

0