یادداشت ملیکا خوش‌نژاد

فعل: شطحیاتی در دستور
        به‌شدت حسودی‌م می‌شه به محمد رضایی‌راد که تونسته نمایشنامه‌ای به این شگفت‌انگیزی بنویسه. انقدر تحت تأثیر قرارگرفتم که به‌محضِ تموم کردنش، دوباره از اول یه دور دیگه خوندمش. این‌که بتونی در قالب یه روایت، اونم با درهم‌تنیدگی‌های زمانی و مکانی، به این زیبایی از امکان‌هایی که زبان در اختیار ما می‌ذاره یا ازمون سلب می‌کنه حرف بزنی، حقیقتاً شاهکاره به‌نظرم. این همیشه دغدغه‌ی من بوده که چقدر زبان باعث می‌شه نوع تجربه‌ی‌ زیست‌مون متفاوت باشه و این‌که داشتم در بستری روایی درباره‌ش می‌خونم خیلی هیجان‌زده‌م کرده بود. خیلی دوست داشتم می‌تونستم اجرای این نمایشنامه رو ببینم، دوست داشتم ببینم جابه‌جایی‌های مکانی و زمانی که انقدر قشنگ با دیالوگ‌ها اتفاق افتاده بودن، در عمل چطور رخ دادند.
      
11

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.