بریدهای از کتاب فعل: شطحیاتی در دستور اثر محمد رضایی راد
1402/6/21
صفحۀ 73
برای عشق باید از چه فعلی استفاده کرد؟ «عشق ورزیدن»، «عشقبازی کردن»، «عاشق شدن»، «عاشقی کردن»؟ «ورزیدن»، «شدن»، «کردن» ربطی به خود «عشق» نداره، میآد میچسبه به «عشق»، همونطور که میتونه به هر اسم دیگهای بچسبه: «تنفر ورزیدن»، «ناکام شدن»، «جسارت کردن». اما فعل خودِ «عشق» چیه؟ فعلی که فقط به خود «عشق» برگرده؟ فعلیتِ «عشق» در چه فعلی محقق میشه؟ و فاعلیت فاعل، یا درستتر بگم، عاشقیّت عاشق رو چه فعلی آشکار میکنه؟ اون فعلی که فعل نهایی «عشق» باشه، هیچکدوم اینها نیست انگار. عربها فعل بهتری براش دارن: «عَشِقَ»؛ خودِ خودِ کلمه فقط.
برای عشق باید از چه فعلی استفاده کرد؟ «عشق ورزیدن»، «عشقبازی کردن»، «عاشق شدن»، «عاشقی کردن»؟ «ورزیدن»، «شدن»، «کردن» ربطی به خود «عشق» نداره، میآد میچسبه به «عشق»، همونطور که میتونه به هر اسم دیگهای بچسبه: «تنفر ورزیدن»، «ناکام شدن»، «جسارت کردن». اما فعل خودِ «عشق» چیه؟ فعلی که فقط به خود «عشق» برگرده؟ فعلیتِ «عشق» در چه فعلی محقق میشه؟ و فاعلیت فاعل، یا درستتر بگم، عاشقیّت عاشق رو چه فعلی آشکار میکنه؟ اون فعلی که فعل نهایی «عشق» باشه، هیچکدوم اینها نیست انگار. عربها فعل بهتری براش دارن: «عَشِقَ»؛ خودِ خودِ کلمه فقط.
نظرات
1402/6/22
خیلی برام جالب بود یادداشتتون! واقعا نوع نگاه کتاب ترغیبم کرد که بخونمش! استاد زبانی داشتیم که میگفت: «انگلیسی زبانها از فعل do برای عمل و احساس عشق استفاده میکنند؛ و ما از فعل اِسنادی: هستم! و فرق است بین داشتن حسی و انجام دادن حسی. این تفاوت در عشقورزی ما و آنهاست.»
0
نوشیندخت
1402/6/22
0