نوشین‌دخت

نوشین‌دخت

کتابدار
@nooshindokht

67 دنبال شده

136 دنبال کننده

گزارش سالانه بهخوان

یادداشت‌ها

نمایش همه
        از خوندن کتاب‌های داستانی و رمان خسته شده بودم و دلم می‌خواست ژانر دیگه‌ای از کتاب رو تجربه کنم. به پیشنهاد رعنا یکی از کتاب‌های این مجموعه‌ی جالب و عجیب نشر نو به ترجمه‌ی آقای فیض‌الهی رو انتخاب و شروع به خوندن کردم.
آقای گراسه یک نویسنده‌ی باهوش و بامزه است. می‌گید چرا؟ چون در انتخاب فصل‌های ابتدایی کتاب و لحن و نگارش به شدت زیرکه. فصل اول رو به موضوعی بسیار عجیب و درعین حال ترسناک و جالب اختصاص داده تا شما درگیر محتوا و جذبش بشید و خب من که به دام افتادم.
کتاب در کل شامل ۴ بخشه که 
تو بخش اول یکسری اطلاعات تکاملی درمورد کفتار، زرافه، غزال و گورخر می‌ده، 
در بخش دوم یکسری الگوهای رفتاری پیچیده و شگفت‌انگیز جانوران رو مطرح می کنه مثل دیکتاتوری فیل‌ها در برابر دموکراسی بوفالوها که برای من خیلی جالب بود.
بخش سوم به قول خودش چند نکته از پدیده‌های شگفت‌انگیز زیست‌شناختیه که با دونستنش چشم و چراغ هر مجلسی می‌شید.
و تو بخش آخر درباره انسان، رابطه و تعاملش با طبیعت صحبت می‌کنه.

در کل کتاب بسیار دوست‌داشتنی‌ای بود و تجربه‌ی خیلی خوبی رو برام رقم زد و قطعا سایر کتاب‌های این مجموعه رو هم خواهم خواند.
      

54

        داستان استیونز، پیش‌خدمتی که سال‌های زیادی در خدمت یکی از اشراف انگلیسی بوده است و بعد از جنگ و فوت اربابش به خدمت یک ارباب آمریکایی پولدار درآمده و به پیشنهاد ارباب جدیدش به استراحت و سفری چند روزه می‌رود و در این سفر از خاطرات سال‌های پیش‌خدمتی‌اش برای ما می‌گوید.

از نثر کتاب هر چی بگم کم گفتم. ترجمه‌ٔ اعجاب‌انگیز نجف دریابندری و پیش‌گفتاری که نوشته بود واقعا معرکه و خواندنی است. 
این کتاب برام یک جورهایی حس تناقض داشت. یعنی باوجودی که از خوندنش لذت می‌بردم ولی برام خسته‌کننده بود.
از لحاظ روانی خسته می‌شدم چون نمی‌تونستم شخصیت اصلی کتاب رو درک کنم، از دست حرف‌ها و کارهاش عصبانی می‌شدم و برام شخصیتی حوصله سر بر و تو مخ بود. نمی‌تونستم با شخصیت در چهارچوبش کنار بیام و هر لحظه ازش انتظار داشتم کاری کنه یا حرفی بزنه که غیرمتعارف و خارج از چهارچوب‌هاش باشه. ولی تا آخر همون‌قدر خشک و یبس موند. 
بعضی‌وقت‌ها واقعا نمی‌فهمیدم برای حفظ به اصطلاح تشخّصی که ازش حرف می‌زد چقدر می‌تونست ماشینی و رباتی بشه. و چقدر آدم بودن( خطا کردن، احساس و هیجان داشتن، اندیشیدن و پاسخ دادن و...) رو به دور از تشخّص در نظر بگیره.
ولی خب همین اتفاق رو ستایش می‌کنم چون نویسنده و مترجم هر دو با تمام توان این حس خشکی، مبادی آدابی، چهارچوب‌مندی و... رو در تک‌تک کلمات و جمله‌های کتاب متبادر می‌کردن.
      

36

فعالیت‌ها

نوشین‌دخت پسندید.
لاشه لطیف

45

نوشین‌دخت پسندید.
لاشه لطیف
از دیدگاه من آگوستینا باستریکا نه یک خالق آرمانشهر بلکه بازگو کننده بخش تاریک همین دنیای امروزی است.
چه سیاهی ها، چه تلخی ها، چه ناشرافتی ها، چه جنایات و فاجعه هایی که در طول عمر نشنیدم و ندیدم و چه زیبا که شخصی اینگونه هنرمندانه همه را ((با وجود هولناکی مطالب اما از نظر من چه بسا رقیقتر از آنچه در دنیای کنونی وجود دارد)) در قالب یک داستان و به یکباره به رخمان میکشد و فریاد درونی خود را به گوش مخاطب میرساند.
در مسیر خواندن کتاب گاها به خود میگفتم که ناراحتی ضرورتی ندارد این صرفاً یک داستان است اما بلافاصله تمامی زجرهای انسانی و غیر انسانی که در این سال های عمر در دنیا دیدم جلوی چشمم می آمد چه مصیبتی است گرفتار این عصر جدید بودن چه زجرهایی که با عناوین مختلفی ((چون دفاع از دین، دفاع از آرمان‌ها، دفاع از قدرت، ظلم ستیزی، تعالی بشر، مبارزه با استبداد، دموکراسی، دیکتاتوری و هزاران عنوان زیبا و فریبنده)) به بشر تحمیل نشد و چه حیف که بشر در مقابل این قدرت طلبی ها همچون سگی دست آموز که جز خواست صاحبش به هیچ چیز فکر نمیکند،  پذیرای این کثافات بوده.
بنظرم بهترین و در عین حال تلخ ترین قسمت داستان، پایان بندی کاملاً صحیح و در عین حال ناامیدکننده داستان است و شما را دعوت میکند به یک واقع بینی تلخ در مورد عاقبت این رویه بشری که هیچگاه قرار به اصلاح ندارد....
          از دیدگاه من آگوستینا باستریکا نه یک خالق آرمانشهر بلکه بازگو کننده بخش تاریک همین دنیای امروزی است.
چه سیاهی ها، چه تلخی ها، چه ناشرافتی ها، چه جنایات و فاجعه هایی که در طول عمر نشنیدم و ندیدم و چه زیبا که شخصی اینگونه هنرمندانه همه را ((با وجود هولناکی مطالب اما از نظر من چه بسا رقیقتر از آنچه در دنیای کنونی وجود دارد)) در قالب یک داستان و به یکباره به رخمان میکشد و فریاد درونی خود را به گوش مخاطب میرساند.
در مسیر خواندن کتاب گاها به خود میگفتم که ناراحتی ضرورتی ندارد این صرفاً یک داستان است اما بلافاصله تمامی زجرهای انسانی و غیر انسانی که در این سال های عمر در دنیا دیدم جلوی چشمم می آمد چه مصیبتی است گرفتار این عصر جدید بودن چه زجرهایی که با عناوین مختلفی ((چون دفاع از دین، دفاع از آرمان‌ها، دفاع از قدرت، ظلم ستیزی، تعالی بشر، مبارزه با استبداد، دموکراسی، دیکتاتوری و هزاران عنوان زیبا و فریبنده)) به بشر تحمیل نشد و چه حیف که بشر در مقابل این قدرت طلبی ها همچون سگی دست آموز که جز خواست صاحبش به هیچ چیز فکر نمیکند،  پذیرای این کثافات بوده.
بنظرم بهترین و در عین حال تلخ ترین قسمت داستان، پایان بندی کاملاً صحیح و در عین حال ناامیدکننده داستان است و شما را دعوت میکند به یک واقع بینی تلخ در مورد عاقبت این رویه بشری که هیچگاه قرار به اصلاح ندارد....
        

28

نوشین‌دخت پسندید.
لاشه لطیف

5

نوشین‌دخت پسندید.
لاشه لطیف

43

لاشه لطیف

22

نوشین‌دخت پسندید.
صالحان
          《آیا هدف، وسیله را توجیه میکند؟》

📌 واقعا عدالت چیست؟
آیا یک کلمه ی مشخص، میتواند معانی متفاوت داشته باشد؟
یعنی میشود که یک واژه، از زبان هرکسی یک طوری توصیف شود که دیگران همه ی آن تعاریف را به نحوی قبول کنند؟

📌 خب...اگر اینطور است، به راستی اولین کسی که کلمه ی عدالت را معنا کرد و همه پذیرفتیم که بود؟
اگر به جای او، شخصی مثل استپان اولین بار عدالت را شرح میداد، اکنون حال جهان چگونه بود؟
عدالتِ استپان، خود یک استبداد به بار می آورد!!
عجیب واژه ای‌ست، واژه ی "عدالت"!

📌اینبار اما نمیتوان به کامو خُرده‌ی اگزیستانسیالیم را گرفت. ایندفعه کامو در جایگاه دفاع قرار دارد، و این ارزشمند است!

دفاع از عقاید و باورهای(شاید) درست جهانی...
دفاع از کودک های بی‌گناه...
دفاع از شرافت...
دفاع در برابر استبدادی که حد و مرزی را مشخص نمیکند!
خود این دفاع، عادلانه است...!

📌 در این‌ نمایشنامه کامو بیشتر از فیلسوف، تبدیل به روانشناس شده و اکثر دیالوگ ها، حرف های روانکاوی است!
و درنهایت هم همین ورود به ذهن شخصیت ها، باعث درگیری های لفظی میشود!
اما به ما کمک میکند که قدم به قدم شخصیت هارا بشناسیم...

📌 وجدان در برابر آرمان اجتماعی! آرمان‌ها از یک‌سو حکم به ترور می‌دهند، ولی اخلاق ذاتی بشر کشتن را جایز نمی‌داند. (جواد ماه زاده)

_آیا ما مسئول جان بقیه هستیم‌و تعیین میکنیم چه‌ کسی‌ بمیرد و چه کسی زنده بماند؟

_اگر هرکسی تصمیم به مجازات دیگری بگیرد، و یا از جانش بگذرد چه اتفاقی‌می‌افتد؟

📌 سوال هایی که شخصیت های داستان هنگام ارتکاب اعمالشان با آن مواجه میشوند و حتی به این فکر میکنند که اگر یک لحظه با هدفشان چشم در چشم بشوند، آیا باز هم قدرت انجام آن کار را خواهند داشت!؟

📌 کامو در این نمایشنامه شخصیت‌هایی را ساخته که برای تعهد و پایبندی به آرمان‌شان مجاز به ارتکاب خشونت و جنایت هستند!!!

 اما در این میان، با سوال هایی هم مواجه می‌شوند که هدف آنها را به چالش می‌کشد. و آنها دچار شک و تردید نسبت به تعاریفشان میشوند!
  آیا خشونت و جنایت می‌تواند به عدالت منتهی شود؟


ارزش یکبار‌ خواندن را داشت:)
        

42

نوشین‌دخت پسندید.
هرگز نمیر
          خب...
این کتاب رو قبل از بهخوان اصلا ندیده بودم. اینجا چند یادداشت جذاب ازش خوندم و بعد در یک کتابفروشی پیداش کردم و خریدمش و با کلی امید و آرزو شروعش کردم.
اما...
اما خب این کتاب از تصوراتم فاصلهٔ بسیار معناداری داشت که باید سعی کنم بگم چرا و چطور!

داستان اینجوری شروع می‌شه که ایتامی چو در یک نبرد کشته می‌شه و بعد از اینکه می‌میره توسط کسی به نام آین به زندگی برگردونده می‌شه و وظیفه داره که نزدیک اون بمونه و بهش کمک کنه که امپراطور ده‌پادشاهی رو به قتل برسونن. و در این بین قهرمان‌های دیگه‌ای رو هم پیدا می‌کنن و به زندگی برمی‌گردونن و...
من شخصیت‌پردازی پلات و داستان و همه اینا رو دوست داشتم، اما امان از شیوه روایت که اصلا اصلا دوستش نداشتم. کتاب اصلا رمان نبود. توصیف نداشت. ساختار نداشت. دیالوگ خاصی نداشت. ادبیاتی نداشت. فیلمنامه بود. انگار برای تصویرپردازی ذهنی نوشته شده بود. اصلا شبیه فیلم بود، نه شبیه کتاب. در نتیجه اگه دوست داشته باشید که فیلم ببینید یا انیمه‌ای نگاه کنید، اونم در قالب کتاب، انتخاب خوبیه. :)) اما کتاب خوبی نیست بنظرم. در بهترین حالت، داستان خوبیه. و بودن در فضای این چیزای ژاپنی خوش می‌گذره.
 خلاصه که اینطور :)
        

35

نوشین‌دخت پسندید.
رستگاری یک قدیسه

27