معرفی کتاب آخرین نبرد اثر سی. اس. لوییس مترجم پیمان اسماعیلیان

آخرین نبرد

آخرین نبرد

سی. اس. لوییس و 3 نفر دیگر
4.0
43 نفر |
16 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

73

خواهم خواند

23

شابک
9789644178559
تعداد صفحات
264
تاریخ انتشار
1394/5/26

توضیحات

        موجودات با سکوتی ترسناک منتظر شنیدن خبرهای بد تازه ای شدند که بنا بود بر سرشان نازل شود. گروه کوچک کنار دیوار اسطبل هم نفس هایشان را در سینه حبس کردند. این بار دیگر چه خبر تازه ای بود؟
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به آخرین نبرد

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به آخرین نبرد

خواهرزاده جادوگرشیر، ساحره و کمد لباساسب و پسرک او

یادداشتی مشترک برای مجموعه ۷جلدی #نارنیا

9 کتاب

شیر، ساحره و کمد لباس جادو، زمان و موعود این سه کلمه. یعنی جادو و زمان و موعود ترکیباتی هستند که معمولا در هر رمان یا فیلمی که قرار است ضد الهی نوشته شود موجود هستند. حالا یا هر سه که چه بهتر یا دو تا و یا حداقل یکی از اینها مثلا رمان و فیلم هری پاتر که هر سه را با هم یک جا داشت مجموعه هفت جلدی نارنیا هم از مجموعه کتاب هایی است که همه اینها را هم دارد اول یک تبریک بگویم به سی.اس.لوئیس و بعد خیلی کوتاه رابطه این سه عنصر را با داستان ضد الهی توضیح بدم و بعد هم چند نکته راجع به رمان الف) اما تبریک: واقعا باید به این نویسنده قهار تبریک گفت بابت این کتاب رمانی ۷ جلدی بی نظیر. از چه جهت؟ از این جهت که شما هر چه در این ۷ جلد پیش می‌رید با خودتون می‌گید دیگه الآن باید ایده های غافلگیر کننده و جدید لوئیس تموم بشه ولی تمومی نداره و در هر جلد نه یک بار، بلکه بارها شما رو با ایده های جدید و خاص خودش غافلگیر می کنه و همین ها مخاطب رو با خودش همراه می کنه ب) رابطه این سه عنصر با داستان ضد الهی ۱. داستانی که در اون عنصر جادو وجود داشته باشه، بذر احتمال وجود یک قدرتی را در ذهن مخاطب می کاره که اون قدرت فراطبیعی هست و ربطی هم به خدای یکتا نداره. در نتیجه با همین قاعده می تونه خیلی از ادله و براهین فلسفی و یا دلائل ذهنی و ساده ما مردم پیرامون اثبات خدا رو به چالش بکشه و یا حتی به صورت ناخودآگاه اونها رو از بین ببره. بدون اینکه حتی بهش فکر بکنی ۲. داستانی که در اون امکان سفر در زمان باشه یا اینکه زمان یک عنصر نسبی مطرح بشه، این مسئله رو مطرح می کنه و سلسله علت و معلول که قراره نهایتا به یک علت بدون معلول برسه که همون خدای یگانه است، می تونه به اون نرسه. بلکه به یک معلول دیگه برسه که از آینده به گذشته سفر کرده. ساده بخوام بگم، این میشه که هیچ قدرت فراطبیعی ای وجود نداره و ما مردم در آینده اینقدر قدرت می گیریم که با سفر در زمان، گذشته این دنیا رو خلق می کنیم. این مطلب به صورت واضح و با تصریح در سینمایی اینتراستلار(میان ستاره ای) و سریال دارک بیان میشه و به خورد مخاطب داده میشه که همین نسبیت زمان در ۷ جلدی نارنیا مشهود هست و با همین مسئله هم کار رو پیش میبره ۳. موعود. داستان هایی که قراره موعود رو به چالش بکشن، معمولا چند مدل وارد میشن. یا اینکه موعود رو شیطیانی و بر خلاف وعده ها نشون میدن. یا اینکه موعود رو خیلی دور نشون میدن و زمان ظهور اون رو دیر وقت نشون میدن، مثل سینمایی تل ماسه. یا موعود رو خیلی عادی نشون میدن. مثل هری پاتر، سینمایی تل ماسه. در ۷ جلدی نارنیا هم همین طور هست. هم موعود شیطانی رو نشون میده و هم موعود هایی بسیار عادی که در دنیای ما، چند بچه دبستانی هستند و پس از ظهورشون هم هیچ کار خاصی انجام نمی دن. و مردم عادی هستند که در کنار اونا، دنیا رو نجات میدن بر خلاف همه نکاتی که ما نسبت به موعود مطرح می کنیم... ج) چند نکته غیر از اینها نسبت به نارنیا ۱. مجموعه نارنیا برای کودکان نوشته شده. پس اگر مطالعه کردید و خوشتون نیومد، به اون تعریفاتی که اول نوشته ام کردم، خرده نگیرید ۲. در همه جلدها می بینیم که همه کارهای خوب، با توصیه اسلان(شیری که نقش خدا را در نارنیا بازی می کند) انجام میشود. و دریغ از اینکه کمی فکر باعث کارهای خوب بشوند بدتر اینکه گاهی اوقات فکر های خوبی مطرح می شود و به وسیله انجام آن، اتفاق بدی می افتد و انجام دهنده توسط اسلان توبیخ می شود ۳و ۴. مجموعه نارنیا به شدت نمادگراست و تقریبا همه خصلت های انسانی رو در قالب های نمادین جمع کرده. حتی بسیاری از اتفاقات این دنیا رو هم به صورت نمادین در خودش داره. از ماجرای آدم و حوا و سیب بهشتی و اخراج از بهشت (که البته قهرمان نارنیایی از حضرت آدم ع نعوذ بالله بهتر بود و گول شیطان رو نخورد و سیب رو نخورد که این نکته و نکات مشابهش هم نکته چهارم محسوب میشود) تا خیلی از اتفاقات دیگر و نهایتا روز قیامت و پایان دنیا و خاموشی خورشید

10

هری پاتر و سنگ جادوهری پاتر و حفره اسرارآمیز هری پاتر و زندانی آزکابان (هری پاتر 3)

داستان هایی مرتبط با سحر و جادو

34 کتاب

بسم الله الرحمن الرحیم خیلی اوقات زمانی که به ذهن ما نام ژانر فانتزی می‌آید، تصویری از جادوگران و اژدهایان و...در ذهنمان نقش می‌بندد. اما از نظر من داستانهایی با عنصر جادو بخشی از ژانر فانتزی هستند . برای مثال ، نغمه ی آتش و یخ ، یکی از معروف ترین کتاب های ژانر فانتزی _ حماسی است که ربط خاصی به جادو ندارد ، اما به هر حال فانتزی است .در کل همه ی فانتزی ها ربطی به جادو و جادوگری ندارند. در ضمن بحث جادو و جادوگری هم پرحاشیه است و قطعا کتاب هایی از این دست، رگه هایی از سحر و جادوی واقعی در خود دارند . در این لیست برخی از کتاب هایی که سحر و جادو را به شکلی فانتزی و جالب و داستانی روایت کرده اند را قرار داده ام. لیست از بهترین به بدترین شروع می‌شود ‌.(هرچه پایین تر سطح پایین تری هم دارد.) البته بعضی از این کتاب ها مجموعه هستند . امکان دارد با مرور دوباره ی برخی شان ، تغییراتی در لیست ایجاد بکنم . برای مثال از مجموعه ی نبرد با شیاطین فقط یک جلد را خوانده ام و برای قضاوتش زود است .شاید برخی از کتاب ها بتوانند جایگاه بالاتری را کسب بکنند. خوشحال می‌شوم پیشنهادات خودتان را برایم بنویسید . این لیست به مرور به روز رسانی خواهد شد.

16

تاریخ ترسناک جهانهزارتوی پننه شهریار امبر

کتابهای ترجمه پیمان اسماعیلیان

32 کتاب

اخیرا متوجه شدم چقدر انتخاب‌های پیمان اسماعیلیان در ترجمه کتاب رو دوست دارم! ترکیب دلچسبی داره از فانتزی و طنز ظریف، که خیلی دلچسبه. حتی این کتاب جدیدی که دارم می‌خونم (افسانه اَمبر) باوجودی که چیز زیادی ازش نمی‌فهمم!! (چون مبتنی بر اسطوره‌ها و افسانه‌های کارت‌های تاروته) ‌ حالا این وسط داشتم کتاب‌های این مترجم رو بالا و پایین می‌کردم، کنجکاو شدم ببینم این آقای "پیمان اسماعیلیان" چه شکلیه اصلا... و حدس بزن چی پیدا کردم؟؟ . . . هیچی!!😐 هیچ عکسی ازش توی اینترنت نبود! دارم فکر می‌کنم نکنه خودش هم یکی از شخصیت‌های دنیاهای فانتزیه و هرگز کسی ندیدتش؟! شاید مثلا ناشرها، کتاب‌ها رو براش ایمیل می‌کنن و اسماعیلیان از دنیایی که توشه میاد توی سایه‌های زمین، ایمیل رو دریافت می‌کنه و برمی‌گرده به دنیای خودش! شاید جاییه توی "هزارتوی پن" یا "اَمبِر" یا "خانه خانم پرگرین" یا "لورین" یا "نارنیا"... کسی چه می‌دونه!! #شوخی

126

پست‌های مرتبط به آخرین نبرد

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

۱ داستان‌ه
          ۱ داستان‌های این مجموعه هم لذت بخش و خوندنی و پر از جذابیته و هم پر از پیام‌های فوق‌العاده ست که نه تنها برای بچه‌ها، بلکه برای هر انسانی آموزنده ست، مثل؛ همدلی داشتن، مودب بودن، خودخواه نبودن، مغرور و متکبر نبودن، صبور بودن، ثروت پرست نبودن، نبرد همیشگی خیر و شر، ایمان داشتن و فراموش نکردن یاد خدا و نشونه‌هاش.

۲ برای رده سنی ب به بالا مناسبه. رده ب می‌تونه از ماجراها، نبرد خیر و شر، شخصیت دوست داشتنی و قدرتمند و پر ابهت اسلان و ماجراهای بانمک حیوانات سخنگو لذت ببره. ممکنه درک استعاره‌ها براش هنوز دشوار باشه، اما مفاهیم اخلاقی مثل صداقت، شجاعت فداکاری و رشد شخصیت رو به خوبی درک می‌کنه. گروه هدف اثرپذیر لوییس در زمان نوشتن کتاب هم همین بوده و تمام شخصیت های اصلی قهرمان حدوداً ۹ تا ۱۲ ساله هستند. اما به هرحال متن ادبی هست و خوندنش کمی برای رده ب دشواره.با کمی تلخیص میشه برای رده الف هم تعریف کرد داستان رو.

۳ لوئیس در مصاحبه‌ای گفته بود من اسلان رو تمثیلی از عیسی قرار ندادم بلکه (بالاتر از این،) تصور کردم اگه یه دنیا از حیوانات سخنگو وجود داشت مسیح اون دنیا یک شیر سخنگو می‌بود، چون هم شیر ارجاع های مذهبی در عهد قدیم داشت و هم پر ابهت و قدرتمنده. پس مسیح  نارنیا رو به شکل اسلان درآورد در داستان. بنابراین با این دید باید نگاه کنید که شیر در قصه نماد عیسای مسیحیت معتقد به تثلیث هست. اسلان در داستان هم تجسد خداست و هم پسر خدا.

۴ اسلان در سراسر این مجموعه همون ویژگی های عیسای مسیحی‌های معتقد به تثلیث رو داره. پسر امپراتور اون سوی دریاهاست، خودش ویژگی خدایی داره و خالق دنیا و مخلوقات نارنیاست، می‌گه پسر آدم اگر اشتباهی کنه من تاوان می‌دم (جلد ۱، خواهرزاده جادوگر)، به خاطر گناه پسر آدم خودش رو فدا می‌کنه و کشته می‌شه و بعد دوباره زنده می‌شه (جلد ۲، شیر ساحره و کمد لباس)، همه جا با ما حاضره و همیشه حواسش به همه هست و درحال لطف و کمک به ماست حتی اگه ندونیم و دیده نشه، با مجازاتش انسان گناه‌کار به شکل حیوان مسخ می‌شه (جلد ۳ اسب و  و پسرک او)، اگر به خودت تلقین کنی وجود نداره و باورت رو بهش از دست بدی نشونه‌هاش هم از نظرت ناپدید می‌شن، بزرگی اون در نظرت به اندازه رشد خودته (جلد ۴ شاهزاده کاسپین) دوست داشتن اون نمی‌ذاره پای مخلوقات در گناه بلغزه و وسوسه بشن و اسیر طمع ورزی‌های رنگارنگ بشن (جلد ۵ کشتی بامداد نورد )، فراموشی نشونه های اون زندگی رو سخت می‌کنه، توجه اون در درجه اول به مخلوقات باعث توجه مخلوقات به اونه (جلد ۶ صندلی نقره ای )، و نهایتاً این اسلانه که موجودات رو بر اساس نیت‌های خیر یا شر به سمت بهشت یا جهنم هدایت می‌کنه (جلد ۷ آخرین نبرد).

۵ اگر بچه‌ای مجموعه رو خوند خیلی خوبه که بعدش باهاش صحبت کنید و بگید اسلان تو قصه همون عیسی علیه السلام پیامبر دوست داشتنی و بزرگوار و عزیز ماست و از حقیقت وجودش و تفاوت‌هاش با عیسای داستان بگید. حتی می‌شه باهاش راجع به شباهت‌ها و تفاوت‌های امام زمان عزیز ما با اسلان صحبت کنید، شباهت‌هایی مثل این‌که امام زمان ما هم همیشه هست اگرچه نبینیمش، اگر نبود این دنیا هم نبود، همیشه حواسش به همه موجوداته و واسطهٔ تموم نعمت ها ‌و خوبی هایی که به ما می‌رسه هست اما خدا نیست، و قرار نیست هر وقت کمک بلافاصله خواستیم ظاهر بشه و مشکلمون به کلی ناپدید بشه چون خدا کارگردان صحنه زندگی ماست. تشابه هیبت و شکوه و قدرت شیر به اسدالله الغالب (شیر خدای پیروز) امیرالمومنین علی علیه السلام هم جذابه.  

۶ دقت ترجمه‌ی پیمان اسماعیلیان بی نظیر و فوق العاده بود، انتقال دقیق هم متن و هم لحن نوشتار کاری نیست که از عهده هر کسی بر بیاد

۷ و نهایتاً خوش به حال حضرت عیسی. حتی اگر جاهایی اعتقاد نویسنده از حقیقت وجودی حضرت عیسی رو قبول نداشته باشیم، اما لوئیس انقدر دوستش داشته که تمام توان هنریش و قدرتش در قصه گویی و خلق یه جهان جذاب رو خرجش کرده تا بچه ها با محبوبش آشنا بشند و دوستش داشته باشند.
        

0

نارنیا، من
          نارنیا، من هیچ‌وقت تو را نخواهم دید. هیچ وقت در کایرپاراول قدم نخواهم زد و هیچ‌گاه چراغی که در جنگل‌هایت روشن و نشانه‌ای از دنیای خودمان است، را نمی‌بینم.
اما از تو سپاسگزارم. به خاطر جادویی که در کودکی به من هدیه دادی. به خاطر شور و شعفی که در دخترکی هفت ساله ایجاد کردی و باعث شدی تا آرزو کند در نارنیا را بیابد. اکنون از آن روزها سالیانی گذشته و آن دخترک، برای آخرین بار صفحات آخرین نبردت را مرور می‌کند.
نارنیای عزیز، می‌دانستم قرار است با چه چیزی رو به رو شوم، ولی نمی‌دانستم قرار است داستان این‌گونه پیش برود. فکر نمی‌کردم پایان داستان چنین کوبنده باشد. فکر می‌کردم تو داستانی هستی که برای کودکان نوشته شده‌ای، نه بزرگسالانی که دنبال حماسه هستند.
می‌دانم که برای کودکان بودی، و می‌دانم که داستانی بودی که چندان عمق نداشت، ولی برای من پر از رمز و راز بودی و به خاطر اینکه در کودکی‌ام به من و خیلی از کودکان دیگر موهبت لذت بردن از داستان لوسی، ادموند، پیتر و سوزان و شیر و کمد و جادوگر سفید را دادی، ممنونم. ممنونم که منبع اقتباسی برای فیلم‌سازان شدی تا خیلی از انسان‌ها با تو آشنا شوند و به سوی کتاب‌هایت بیایند. و متاسفم که تو را زودتر نخواندم. 
امیدوارم روزی در جنگل‌هایت قدم بزنم. شمشیر در دستم بگیرم و برایت بجنگم.
اما آن موقع به سرزمین اسلان خواهم آمد، نه به نارنیا. 
و در آخر،
نارنیا! نارنیا! نارنیا! برخیز. عشق بورز. بیندیش. سخن بگو. درختانت متحرک باد، جانورانت سخنگو، آب‌هایت مقدس.


پ.ن: اولین بار است که برای انتشار فیلمی بر اساس یکی از داستان‌های محبوبم متاسفم. متاسفم که قرار است اقتباس جدید این کتاب از نتفلکیس منتشر شود. معلوم نیست باید منتظر چه چیزی باشیم. در هر صورت اقتباس های قدیمی این کتاب به شدت زیبا و وفادار به داستان بودند و تغییرات ایجاد شده هم مفید و جذاب بود.
        

46