یادداشت زهرا سادات گوهری
2 روز پیش

نارنیا، من هیچوقت تو را نخواهم دید. هیچ وقت در کایرپاراول قدم نخواهم زد و هیچگاه چراغی که در جنگلهایت روشن و نشانهای از دنیای خودمان است، را نمیبینم. اما از تو سپاسگزارم. به خاطر جادویی که در کودکی به من هدیه دادی. به خاطر شور و شعفی که در دخترکی هفت ساله ایجاد کردی و باعث شدی تا آرزو کند در نارنیا را بیابد. اکنون از آن روزها سالیانی گذشته و آن دخترک، برای آخرین بار صفحات آخرین نبردت را مرور میکند. نارنیای عزیز، میدانستم قرار است با چه چیزی رو به رو شوم، ولی نمیدانستم قرار است داستان اینگونه پیش برود. فکر نمیکردم پایان داستان چنین کوبنده باشد. فکر میکردم تو داستانی هستی که برای کودکان نوشته شدهای، نه بزرگسالانی که دنبال حماسه هستند. میدانم که برای کودکان بودی، و میدانم که داستانی بودی که چندان عمق نداشت، ولی برای من پر از رمز و راز بودی و به خاطر اینکه در کودکیام به من و خیلی از کودکان دیگر موهبت لذت بردن از داستان لوسی، ادموند، پیتر و سوزان و شیر و کمد و جادوگر سفید را دادی، ممنونم. ممنونم که منبع اقتباسی برای فیلمسازان شدی تا خیلی از انسانها با تو آشنا شوند و به سوی کتابهایت بیایند. و متاسفم که تو را زودتر نخواندم. امیدوارم روزی در جنگلهایت قدم بزنم. شمشیر در دستم بگیرم و برایت بجنگم. اما آن موقع به سرزمین اسلان خواهم آمد، نه به نارنیا. و در آخر، نارنیا! نارنیا! نارنیا! برخیز. عشق بورز. بیندیش. سخن بگو. درختانت متحرک باد، جانورانت سخنگو، آبهایت مقدس. پ.ن: اولین بار است که برای انتشار فیلمی بر اساس یکی از داستانهای محبوبم متاسفم. متاسفم که قرار است اقتباس جدید این کتاب از نتفلکیس منتشر شود. معلوم نیست باید منتظر چه چیزی باشیم. در هر صورت اقتباس های قدیمی این کتاب به شدت زیبا و وفادار به داستان بودند و تغییرات ایجاد شده هم مفید و جذاب بود.
(0/1000)
نظرات
2 روز پیش
دلم میخواد دوباره بخونمش🥲🥲 اونم زیر خونه ی متشکل از بالش و پتو و پشتی ، جلوی پنکه و با یه بشقاب پر هندوونه🫠👌👌👌 نوستالژی کودکی کامل
1
1
14 ساعت پیش
علاوهبر این که چقدر قشنگ؛ نارنیا، جودی، ماجراهای ناگوار... سه تا از پنج مجموعه کتابی که بچگی من رو تشکیل دادن... به نظر سلیقههای نزدیکی داریم🤝
0
زهرا سادات گوهری
دیروز
1