Sepehr Karimi

Sepehr Karimi

@daedeskai

10 دنبال شده

11 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
Sepehr Karimi

Sepehr Karimi

1403/11/20

        همیشه حرف از تئاتر که زده میشه، این واقعیت در مورد این مدیوم باید اشاره بشه که این آثار برای اجرای روی صحنه نوشته شدن و نه برای خونده شدن. با اینکه با این موضوع مخالفی ندارم اما (احتمالا به خاطر محدودیت‌ها) باور داشتم که خوندن نمایشنامه میتونه دست کمی از دیدنش روی صحنه نداشته باشه. تا حالا این دیدگاهم پابرچا باقیمونده بود تا اینکه با نمایش وایس مواجه شدم. دلیل نمره کمم به نمایش اینه که نتونستم ارتباط خاصی بگیرم باهاش و میدونم دلیلش محدودیت خوانش من بود. فکر می‌کنم این نمایش باید دیده بشه و نه خونده. هیچ خرده‌ای به کار نیست و حتی صحنه‌های جذاب هم کم نداشت که لذت ببرم.
موقع خوندن یاد تئاتر اپیک برشت میفتادم. فاصله من با متن خیلی زیاد بود و فکر می‌کنم از عمد این اتفاق افتاده بود. نفش مارکی دوساد شبیه بیننده‌ای بود که از طرف ما ناظر اتفاقات روی صحنه بود و واکنش‌هاش به این مساله تاکید داشت. تاثیر روایی چندانی ازش ندیدم. مکث‌ها و پرش‌های بین صحنه‌ها هم باز یادآور اپیک بودن نمایش بود.  فرم دیالوگ‌ها هم باز از فضای رئالیستی دور می‌کرد کار رو.
با این همه بعد از خوندن نمایش فهمیدم که نسخه سینمایی ازش ساخته شده که اگه پیدا بشه حتما میبینمش. درسته ارتباط خوبی با متن نگرفتم اما دلیل نمیشه نخوام ببینمش. امیدوارم پشیمون نشم و حدسم درباره مشکل متن بودن درست باشه.
      

0

Sepehr Karimi

Sepehr Karimi

1403/11/20

        اگه میشد به کتاب سه و نیم می‌دادم.
داستان سرگرم‌کننده و جالب بود. در عین سادگی، بازی‌های روایی خوبی هم داشت که از نظر ادبی هم به اثر ارزش بده. شخصیت‌ها هم برای من جالب بودن و از روابطشون خوشم اومد. گاهی کتاب به سمت سانتیمانتال شدن می‌رفت اما اذیت نکرد منو خیلی. اما می‌تونه از نکات منفی کتاب برای بقیه باشه.
چیزی که باعث می‌شد نقص‌های کتاب تا بهش زیادی برای من بخشیده بشه، موضوع کتاب بود که در مورد صنعت بازی کامپیوتری بود و ارجاعات خیلی زیاد به ویدئوگیم داشت. ولی کار جالبی که کتاب می‌کنه اینه که فقط رابطه‌اش به بازی رو سطحی نگه‌ نمیداره و ساختار روایت هم تحت‌تأثیر ویدئوگیم پیش میره که من دوست داشتم.
مورد دیگه‌ای که از کتاب دوست داشتم، به روز بودن دغدغه‌های داستان و شخصیت‌ها بود. طبیعتا کتابی که دو سال پیش چاپ شده باید این دغدغه‌ها رو داشته باشه که خب برای من که زیاد کتاب اینقدر جدید نخوندم، جذاب بود. البته همین دغدغه‌ها احتمالا بعضی خواننده‌ها رو فراری بده که خب مهم نیست واقعا. انتخاب خواننده‌ست میخواد همچین مسائلی رو توی کتاب بخونه یا نه. برای من که خوندنی بود.

پ.ن دوست دارم گیم‌هایی که توی کتاب درموردشون حرف زده میشن رو بازی کنم. کاشکی واقعی بودن
      

0

Sepehr Karimi

Sepehr Karimi

1403/11/20

        پارسی‌ها اگه اشتباه نکنم قدیمی‌ترین تراژدی هست که ما بهش دسترسی داریم. برای همین شاید عیب‌هایی که میخوام بهش بگیم چندان منصفانه نباشه اما خب باز این مشکل‌ها رو باهاش داشتم.
نمایش مثل گزارش جنگ نوشته شده. کل روایت در ایران میگذره. جایی که آتوسا، همسر داریوش و مادر خشایارشا، و گروهی از بزرگان ایرانی خبر شکست ایرانی‌ها از یونانی‌ها رو میشنون. دیالوگ‌ها بیشتر صرف لیست کردن مناطق مختلف یونان و افراد شکست خورده میشه تا روایت نبرد. یه بخشی از داستان هم که روح داریوش ظاهر میشه اونجا هم باز شروع میکنه به لیست کردن پادشاهان ایرانی.
در نهایت هم که خود خشایار روی صحنه میاد کلا به آه و ناله و زاری میگذره و در نهایت هم با همون حالت صحنه رو ترک میگه و نمایش تموم میشه...
خلاصه اینکه روایت، شخصیت و یا دیالوگ جذابی توی نمایش نمیشه پیدا کرد. انتخاب اینکه داستان از دیدگاه ايرانيهای بازنده به تصویر کشیده بشه میتونست خیلی جذاب باشه اما خب اون هم تاثیر خاصی نداشت. فقط باعث شد یه عيب دیگه توی نمایش پیدا کنم که اونم اعتقاد داریوش و خشایار و آتوسا به خدایان یونانی بود و مدام اسم از زئوس و پوزویدون و بقیه خداها میاوردن.
      

0

Sepehr Karimi

Sepehr Karimi

1403/11/20

        در اصل‌ باید نمره سه و نیم بدم به کتاب اما خب همچین امکانی نداره گودریدز. دلیل امتیاز رو فقط توقع خیلی خیلی زیادی میدونم که از کتاب داشتم.
اینکه سالها در مورد شاهکار بودن جنایت و مکافات شنیدم و خوندم و تصورات غیر واقعی برام به وجود اومد، کمی مانع لذت بردن کامل از کتاب شد. همیشه فکر میکردم جنایت و مکافات یه کتاب اگزیستانسیالیستیه که سرتاسرش پر شده از ذهنیات و بررسی روانشناسانه و موشکافانه شخصیت اصلی. درسته این موارد توی کتاب بودن اما متاسفانه تصور من به شکل دیگه‌ای بود.
مشکل دیگه که داشتم که شاید کمی سخت‌گیرانه باشه، شانسی بودن بسیاری از اتفاقات بود که کمی زیادی به چشم میومد. مهمترین لحظات کتاب صرفا با شانس و اتفاق شکل گرفتن. همینطور مشکلات ذهنی راسکولنیکوف کمی غیرمنطقی بود برای من. دلیل بسیاری از تصمیماتش رو نمیفهمیدم، حتی توی روان‌پریشیش.
در کل بگم که این نمره و نظر من، چیزی از ارزش این کتاب کم نمیکنه. طبیعتا من کی باشم که نظرم بخواد خدشه‌ای به کتاب بزنه! اما با جنایت و مکافات متوجه شدم توقع داشتن چقدر میتونه تجربه یه کتاب رو تحت تاثیر قرار بده. حتی کتاب بزرگی مثل این اثر.
      

0

Sepehr Karimi

Sepehr Karimi

1403/11/20

        اگه بخوام کتابی رو مثال بزنم برای توضیح مفهوم affective fallacy اون قطعا کمیک بوک پرسپولیس هست. خواننده های ایرانی که سراغ خوندن این اثر میرن، به احتمال بسیار زیاد به کتاب بشدت احساس نزدیکی میکنن. کسایی که جنگ رو تجربه کردن، انقلاب رو، اتفاقات بعدش رو، و مخصوصا کسایی که مهاجرت کردن، با داستان قطعا تحت تاثیر قرار میگیرن. بیشتر از اینکه پرسپولیس یه شاهکار بی بدیل باشه، یه آیینه ی تمام قد از جامعه ماست و خواننده با دیدن فضاها و اتفاقات آشنای توی کتاب، حس خوبی بهش دست میده. خوب البته نه به معنای خوشحال بودن، چون بسیاری از اتفاقات داستان ناراحت کننده هستن. به این عنوان که حس آشنایی دارن. 
البته به این معنی نیست که این اثر خوب نیست چون اینطوری احساسات خواننده ایرانی رو درگیر میکنه. اتفاقا خوب نوشته شده، فرمت و اجرا هم به جا بوده و برای خوندن هم جذابه. جلد اول به شخصه برای من بهتر بود.
فیلم ساخته شده از روی کتاب رو مدتها پیش دیدم و خیلی یادم نمیاد. اما حسی که از فیلم یادمه بهم میگه که فیلم بهتر از کتاب بوده برام. البته ممکنه الان با دوباره دیدن انیمیشن نظرم عوض بشه. (بیشتر از اینکه فیلم و کتاب ها و جزییاتشون یادم بمونه، حسی که نسبت بهشون داشتم موندگارن برای من!)
      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.