بیمار خاموش

بیمار خاموش

بیمار خاموش

الکس میکیلیدس و 2 نفر دیگر
4.1
207 نفر |
93 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

21

خوانده‌ام

393

خواهم خواند

166

شابک
9786006585949
تعداد صفحات
308
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        (الکس مایکلیدیس) سال 1977 در قبرس از پدری قبرسی- یونانی و مادری انگلیسی به دنیا آمد. در دانشگاه کمبریج ادبیات انگلیسی خواند و از موسسه فیلم آمریکا در لس آنجلس، لیسانس فیلم نامه نویسی گرفت. مایکلیدیس در سال های 2013 و 2018 دو فیلم نامه ی سینمایی نوشت و خیلی زود به عنوان فیلم نامه نویس جایگاهش را تثبیت کرد. اما سال 2019 به نوشتن رمان روی آورد و ناگهان نامش سر زبان ها افتاد. (بیمار خاموش) نخستین رمان اوست، اما احتمالا موفقیت شگفت همین اولی باعث می شود حالا در توصیف او، به جی فیلم نام نویس، بیشتر از عبارت داستان نویس استفاده شود.(بیمار خاموش) بلافاصله بعد از انتشار در اوایل سال 2019، در صدر پرفروش های نیویورک تایمز و سایر فهرست ها و سایت های معتبر قرار گرفت و هفته های زیادی در این فهرست باقی ماند.(بیمار خاموش) داستان زندگی نقاش معروفی به نام (آلیسیا برنسون) است که با عکاسی به نام (گابریل) ازدواج کرده و زندگی ظاهرا خوبی دارد. آن ها در خانه ای دلباز با پنجره هایی بزرگ در یکی از مناطق اعیانی زندگی می کنند. تا این که یک شب آلیسیا وقتی که شوهرش از سرکار به خانه برمی گردد، پنج بار به صورت او شلیک می کند و بعد از آن، دیگر کلمه ای بر زبان نمی آورد. سکوتی مرگبار که رازهای زیادی در خود دارد...
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

بیمار خاموش

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

بیمار خاموش

تعداد صفحه

45 صفحه در روز

بیمار خاموش

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

پست‌های مرتبط به بیمار خاموش

یادداشت‌ها

          آلیسیا برنسون نقاش با گلوله به صورت همسرش گابریل شلیک میکند و بعد از آن در سکوتی مطلق فرو میرود، و  تئو فیبر روان‌درمانگر سعی به کمک به آلیسیا دارد تا همه چیز روشن شود. 

یک رمان جذاب و پرکشش، که در صفحات پایانی شما را با یک شوک همراه میکند، دقیقا جایی که فکرمیکنید کلاغ داستان به خانه اش رسیده.
کمی بی انصافی است اگر این کتاب را یک تریلر دانست ، حتی خیلی کتاب راز آلودی هم نیست(یعنی هست، اما این احساس را به مخاطب القا نمیکند:)چون خبری از شوک های متوالی در آن نیست. اما خب این هم برای خودش روند جذابی است:/!
جنبه روانشناختی کمرنگی هم دارد که با تاثیر روزهای کودکی بر رفتار و عمل بزرگسالی اشاره دارد.  و خیانت…
نویسنده به خوبی داستان را پیش برده و روی همه شخصیت ها، فضا ها و پلان ها. و نوع روایت و زمان بندی تسلط کامل دارد و به خوبی شوک پایانی غیرقابل حدس داستان را به جا به کار برده که حاکی از هوش سرشار نویسنده است.
ترجمه داستان خوب و مطلوب بود، اما کمی هم در روان و شیوا بیان کردن جملات جای کار داشت، یا جاهایی که عمه آلیسیا را  به اشتباه تماما خاله ترجمه کرده بود.
 کتاب را خیلی دوست داشتم. و به نظرم میتوان پیشنهاد مناسبی برای علاقمندان ادبیات ژانر و حتی ناعلاقمندان به این سبک دانست!(درکل برای همه کتابخوان ها پیشنهاد مناسبی است، اما با توقع بالا سراغ آن نروید…)
        

15

          زنی‌ به جرم قتل همسرش دستگیر شده، بعد از قتل کلمه‌ای حرف نزده و به جز یه تابلوی نقاشی در واقع هیچ کاری نکرده، حتی دفاع از خودش و اظهار پشیمانی. به دلیل تشخیص مشکل روانی به جای زندان به مرکز روانی مخصوص تبهکاران میره. روان درمانگری بسیار به این موضوع علاقه‌مند میشه و تمام تلاشش رو می‌کنه تا به این مرکز منتقل و زن رو در واقع درمان کنه، بعد از ۶ سال از حادثه موفق به ورود به این مرکز روانی به عنوان روان‌درمانگر میشه. کتاب بیمار خاموش در مورد این زن و روان‌درمانگرش هست. بیشتر فضای کتاب گفتگوی بین شخصیت‌ها و کمی نوشته‌های دفتر خاطراته اما اصلا خسته کننده و حوصله سر بر نیست. یک موضوعی که من خیلی خوشم اومد اینه که کتاب در تعداد فصول زیاد و کوتاه نوشته شده و این به روان بودن کتاب خیلی کمک کرده. کتاب جذابه و کشش خوبی داره، اون اواخر دیگه کم‌کم میشه حدس زد که چی به چیه اما تعداد زیادی کتاب نیست که شما رو در صفحه‌ی آخر غافلگیر کنند پس این رو نمیشه به عنوان عیب برای کتاب نام برد.ه
        

2

m.sad

m.sad

1402/2/31

        یه باگ  بزرگی که تو ذهنم به وجود اومد اینکه چرا باید آلیشیا رو بکشه وقتی اون هیچ قتلی انجام نداده بود، و آلیشیا هم نمیتوانست ثابت کنه که اون متجاوز گر وارد خونش شده پس چرا کشتش وقتی که برای کمک بهش اومده بود اونجا، عجیبه/=
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

9

          آلیسیا برنسون زنی زیبا، ثروتمند، نقاشی هنرمند، باهوش و با استعداد است و با همسرش، گابریل یک عکاس مشهور صنعت مد، در یکی از خانه‌های زیبای لندن زندگی می‌کند. آلیسیا به معنای واقعی زن کاملی است و زندگی به ظاهر بی‌عیب و نقصی دارد اما در یکی از گرم‌ترین شب‌های تابستان صدای چند گلوله از خانه آن‌ها شنیده می‌شود و هنگامی که پلیس به خانه آن‌ها می‌رود، جسد گابریل را در حالی که به صندلی بسته شده و چند گلوله به صورتش شکلیک شده می‌یابد، در طرف دیگر آلیسیا با لباس سفیدی بر تن و چند شکاف عمیق بر مچ دست‌هایش حضور دارد و خون زیادی هم از دست داده است. افسران پلیس آلیسیا را به بیمارستان منتقل می‌کنند. آلیسیا بعد از اینکه نجات می‌یابد دیگر به حرف نمی‌آید در مورد قتل همسرش و آنچه بین آن‌ها گذشته است با کسی سخن نمی‌گوید. تئو فابر "روان پزشک" تلاش می‌کند آلیسیا به حرف بیاورد اما ناموفق است.
سکوت آلیسیا تا پایان کتاب باعث می‌شود داستان سمت و سویی معمایی و رازآلود پیدا کند و از یک تراژدی معمولی به داستانی معمایی و هیجان‌انگیز تبدیل شود.
__________________________________________
سبک و نگارش کتاب جالب بود،شخصیت پردازی هم بد نبود،تم روانشناختیش رو دوست داشتم حتی بیشتر از جناییش ،ریتم و کشش خوبی داشت،تصویرسازی و تعلیق هم اوکی بود.واییییی توئیستش.....عالی.اصن سرش تیک عصبی گرفتم🫠🫠 
        

3