معرفی کتاب قلعه مالویل اثر روبر مرل مترجم محمد قاضی
در حال خواندن
23
خواندهام
104
خواهم خواند
158
نسخههای دیگر
توضیحات
جمعیت محدودی از انسان ها چون به خود وانهاده شوند، در موقعیت های بحرانی به سرشان چه می آید ؟ این تمامی جوهره مالیول است که بر وحشت از بمب اتمی متمرکز است. در واقع رمان با انفجار هسته ای آغاز می شود که منشا آن معلوم نیست و زمین را ویران می کند و بیش تر ساکنان آن را می کشد. امانوئل و چند تن از دوستان در زیرزمین قلعه مالویل که آن ها را از آتش سوزی نجات می دهد، مشغول... پس از مدتی از پناهگاه خود بیرون می آیند و می بینند که آخرالزمان شده است، پس باید خود را با موقعیت سازگار کنند... .
بریدۀ کتابهای مرتبط به قلعه مالویل
یادداشتها
1401/3/31
17
1400/11/6
12
1401/8/28
15
1401/10/8
[کتاب جالبی بود. ایدهی نویسنده برای نوشتن رو دوست داشتم و نحوهی شرح وقایع رو. داستان در مورد افرادی بود که در یک قلعه به نام مالویل در فرانسه زندگی میکردند. یک روز وقتی در سرداب قلعه چند نفری در حال صحبت بودن بمبی در فرانسه منفجر میشه و همه چیز رو نابود میکنه. البته این بمب هسته ای نبوده ولی قدرت بسیار بالایی داشته. اول فکر میکنن بجز خودشون دیگه کسی زنده نمونده اما بعدها میفهمن که در روستاها و شهرهای اطراف هم چند نفری زنده موندن و به روایت زندگی اون ها بعد تخریب همه چیز میپردازه. ایدهی نویی بود و روایت عاشقانهای هم به اون صورت نداشت. البته که همونطور که مستحضرید و بعد از خوندن هر کتاب میگم اعتقادات ما با اعتقادات فرانسوی ها و سایر کشورهای دیگه خیلی متفاوته و باید حتما دید نقادانه به کتاب رو داشته باشید. خوندنش برام جالب بود و لذت بردم.]
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
2
1401/9/10
2
1403/9/24
روبرمرل که ظاهراً طرفدار چندانی در ایران و حتی خارجه هم ندارد از جمله نویسندگانی است که از راه ادبیات حرفهایش را میزند. خب، گاهی حرفهایش شعاری میشود و گاهی آرمانی. اما این عیب است؟ برای من این عیب نیست چون در کنار اینها واقعاً داستانگوی خوبی است. من تمام آثاری که به فارسی ترجمه شده را خواندن و هر کدام به نوبه خود داستانهای معرکهای دارند. بعد از ترکیدن یک بمب بزرگ و نابود شدن بخش عظیمی از آدمها و منابع تعدادی از آدمهایی که زنده میمانند سعی میکنند دوباره زندگی خودشان را سروسامان دهند و در واقع «زنده بمانند». حتماً تمام این آدمها علیهالسلام نیستند و بینشان درگیری پیش میاید و البته تنها آدمهای روی زمین هم نیستند و در نهایت به جاهای دیگر ارتباط برقرار میکنند. تمام این وقایع و کشمکشها اصل روایت ملویل است. داستانی که به ظاهر تکراری و خستهکننده است اما جزییات ماجرا ان را جذاب میکند. و البته نیمچه طنزی که در لابلای داستان و ماجراهای آن است و شخصیت ناقلای مذهبی داستان که همیشه من را یاد آخوندهای نان به نرخ روزخور میاندازد. اما پایان کتاب برایم تلخ هم هست. بعد از این که افراد مالویل کم کم به یک ثبات میرسند سعی میکنند ابزار جنگی بسازند. داستان با شروع ساختن ابزار جنگی تمام میشود. انگار اگر چند سال از داستان بگذرد دوباره همین سیکل تکرار خواهد شد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
0