معرفی کتاب Harry potter and the chamber of secrets اثر جی. کی. رولینگ

Harry potter and the chamber of secrets

Harry potter and the chamber of secrets

4.6
503 نفر |
70 یادداشت
جلد 2

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

33

خوانده‌ام

1,174

خواهم خواند

107

شابک
9786222651879
تعداد صفحات
312
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

        Harry Potter’s summer has included the worst birthday ever, doomy warnings from a house-elf called Dobby and rescue from the Dursleys by his friend Ron Weasley in a magical flying car! Back at Hogwarts School of Witchcraft and Wizardry for his second year, Harry hears strange whispers echo through empty corridors – and then the attacks start. Students are found as though turned to stone … Dobby’s sinister predictions seem to be coming true.

J.K. Rowling’s internationally bestselling Harry Potter books continue to captivate new generations of readers. Harry’s second adventure alongside his friends, Ron and Hermione, invites you to explore even more of the wizarding world; from the waving, walloping branches of the Whomping Willow to the thrills of a rain-streaked Quidditch pitch. This gorgeous paperback edition features a spectacular cover by award-winning artist Jonny Duddle, plus refreshed bonus material, allowing readers to learn about wand woods and get to know the many members of the Weasley family. Perfect for anyone who’s ready to lose themselves in the biggest children’s books of all time.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به Harry potter and the chamber of secrets

aram

aram

1404/2/28

Harry Potter and the Deathly Hallows 1Harry Potter and the half-blood princeHarry Potter and the Order of the Phoenix

قصه ای که با آن قد کشیدم:)

7 کتاب

هری پاتر | قصه‌ای که نه خوانده شد، نه دیده شد… بلکه زندگی شد بعضی قصه‌ها نوشته نمی‌شوند، بلکه در لابه‌لای سال‌ها، آهسته‌آهسته نفس می‌کشند. نه چون جادویی‌اند، بلکه چون خود زندگی‌اند—زندگی با همه‌ی درد، با همه‌ی عشق، با همه‌ی امید و همه‌ی تلخی. برای من، هری پاتر فقط یک مجموعه نبود. یک جهان بود، یک پناهگاه. از کودکی، وقتی هنوز دنیای واقعی شکل نگرفته بود، من در دنیای هاگوارتز قد کشیدم. با هری بزرگ شدم… وقتی اولین بار عصای جادویی‌اش را گرفت، قلب من هم جرقه زد. وقتی فهمید "انتخاب‌هایمان ما را می‌سازند"، فهمیدم که من هم می‌توانم قهرمان زندگی خودم باشم. با رون خندیدم. با آن خنده‌های بی‌دلیل، با آن شیرینی ساده و بی‌تکلفش. با گاف‌هاش، با تپق‌هاش، با صداقت بی‌مرزش… همراهی‌اش، به من یاد داد که وفاداری گاهی از تمام قدرت‌ها ارزشمندتر است. با هرمایینی جنگیدم. برای حق، برای حقیقت، برای دانستن بیشتر. او تنها دختری نبود که همه‌ی جواب‌ها را بلد بود… او نوری بود در دل تمام سؤال‌ها. با فرد و جرج خندیدم تا اشک ریختم. تا آن لحظه که یکی‌شان دیگر نخندید… و دلم ترک برداشت. با سیریوس بغض کردم. با آن مردِ آزادی‌خواهِ محکوم، که قلبش هنوز برای رفاقت می‌تپید. او مثل یک ستاره بود؛ پرنور، ولی دور… و خیلی زود خاموش. با لوپین درد را لمس کردم. زخمی همیشگی، اما روحی شریف، محجوب، معلمی که مهربانی‌اش از جنس آغوش مادرانه بود. با دراکو تردید را شناختم. او نه ضدقهرمان بود، نه دشمن… بلکه پسری گمشده در دنیایی خاکستری. با هاگرید یاد گرفتم بزرگ بودن به قلب است، نه قد. او مهربان‌ترین هیولای دنیاست. و با اسنیپ… آه، اسنیپ. با اسنیپ، فداکاری را فهمیدم. عشق خاموش، عشقی که فریاد نمی‌زند. مردی که همه فکر کردند بی‌رحم است، اما در قلبش عشقی پنهان بود که تا آخر عمر، از یاد نبرد. همان‌که تنها یک کلمه گفت، اما آن کلمه، کتاب را تکان داد: Always. و من؟ من هر سال این قصه را زندگی می‌کنم. نه یک بار، نه دو بار… بارها و بارها، چون با هر بار دیدن، بخشی از خودم را پیدا می‌کنم. من با هاگوارتز بزرگ شدم. من با وردها، با جغدها، با معجون‌ها و طلسم‌ها… و با دوستی. من با این قصه نفس کشیدم. و هنوز هم هر بار که قطارِ سکو ۹ و سه‌چهارم به راه می‌افتد، دلم پر می‌کشد. هنوز هم وقتی صدای بانو مک‌گونگال را می‌شنوم، یا نگاه جدی دامبلدور را می‌بینم، حس می‌کنم خانه برگشته‌ام. هری پاتر برای من پایان ندارد. او قصه‌ی شب‌های بارانی، صدای آرام‌بخش کودکی‌ام، پناه دلم در طوفان نوجوانی، و حالا… چراغی در مسیر آینده‌ست. هاگوارتز، هنوز هم خانه‌ام است. و همیشه خواهد بود.

14

پست‌های مرتبط به Harry potter and the chamber of secrets

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        هری‌پاتر و حفره اسرارآمیز را از همه سری کتاب‌های هری‌پاتر بیشتر دوست داشتم و دارم. حالت معمایی فضای آن و درگیری‌های هری برای یافتن هیولای حفره به‌عنوان یک پسر ۱۲ ساله واقعا بی‌نظیر بود. بخش‌هایی از کتاب بود که نفسم می‌گرفت و واقعا نمی‌شد کتاب را زمین گذاشت. اگر از من می‌شنوید کل هفت جلد هری‌پاتر را خوانده و حفره اسرار را دوبار بخوانید:)
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

12

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

هــــــــر
          هــــــــری پــــــاتر و زندانی آرکـــابان :

به دلیل محدودیت کلمات بهخوان ، قسمت دوم یادداشت روی جلدو دوم مجموعه میگذارم
من واقعا در هری پاتر زندگی کردم ! صحنه به صحنه در کنارشون بودم. وقتی هری در مسابقه برنده میشد من همراه با رون و هرمیون از ته دلم میخندیدم و برایش خوشحال بودم .همراه با گریه های آنها ناراحت میشدم و در زمان هیجان با ارور دادن ضربان قلبم مواجه میشدم !  این جزئیــات بود که باعث  شد هاگوارتز رو مثل کف دستم بشناسم. دخمه ی اسنیپ ، مسیر برج تا کلبه ی هاگرید . ترتیب میزهای غذاخوری گروه ها و ... . و این موارد هیچ دلیل دیگری بجز توصیف و صحنه های فوق العاده دقیق ، فراموش نکردن جزئیات و سر صبر نوشته شدن کتاب ندارد.

نویسنده ها استعداد خاصی در روایت کردن ماجرا دارند اما لنگیدن در نوشتن دیالوگ های کشش دار نقطه ضعف بعضی از آن ها است ولی رولینگ از این قاعده مستثنی است ! دیالوگ های هوشمندانه ی او کاملا روایتگر منش هر شخصیت است و انتقال احساسات قشنگ تری نسبت به متن داستان را به همراه دارد
جدای از گره اصلی که داستان به دنبال آن بود ، گره های متعدد و جدای از گره اصلی وجود داشت مثل جارو آذرخش هری ، رفتن به هاگزمید ، کج منقار و . . . 
گرچه جواب تمام این گره های فرعی تکه پازلی برای گره گشایی اصلی بودند !

در بخش اوج داستان متوجه شدم رد و بدل کردن دیالوگ های شخصیت های مقابل هم و یا به اصطلاح دوئل کردن خیلی بیشتر از روایت کردن آنچه که اتفاق افتاده می تواند قلب خواننده را به دهانش بیاورد !!

گره گشایی داستان هم حسن ختام کتاب بود . تمام دانه هایی که در سطح داستان کاشته شده بودند ، در قسمت گره گشایی برداشت شدند و این بار هم خواننده دست هایش را به نشانه ی تسلیم در برابر باور کردن دروغ های نویسنده  و غافل گیری زیاااد از مشخص شدن بعضی موارد بالا می برد  گرچه موافقم بخش مهمی از گره گشایی این کتاب یکم از سر نداشتن ایده انتخاب شده بود

و یک سری نکات ریزی هم هستند که به نظرم مطرح کردن آنها خالی از لطف نیست مثل کش دادن بیهوده ی کتاب . ریتم دو سوم اول داستان به شدت کند بود و میشد کتاب را در حجم خیلی کمتری به نتیجه رساند. یادآوری کردن رویداد های دو کتاب قبلی واقعا آزاردهنده بود و اوایل کتاب خیلی بیشتر به چشم می آمد ! نمیدانم نوشتن یک متن درباره ی کتاب شامل نقد کردن ظاهر آن هم می شود یا نه اما طرح جلد کتاب (انتشارات کتابسرای تندیس) واقعا نسبت به نسخه ی اورجینال عذاب آور هست اما نسبت به نشر پرتقال بسیاار هم مایه ی افتخاااااار !
مفهوم کتاب نسبت به دو جلد قبلی خیلی قشنگ تر بود و کاملا در خفا گفته شده بود.
همیشه میدانستم کتاب نسبت به فیلم ارجحیت دارد با اینکه فیلم این کتاب واقعا کار شده است اما بعد از خواندن هری پاتر این موضوع را با تمام پوست و جون و استخوانم درک کردم ! و شاید علت لذت نبردن زیاد از جلد اول ، دیدن فیلم قبل از خواندن کتاب بود !!

صفر و یک بودن نظرات زیاده ولی به نظرم مهم نیست که چند سالتون هست و به چه ژانر کتابی علاقه دارید اصلا کتاب خوان بودن یا نبودنتان ملاک نیست . به نظرم همراه شدن با قلم جادویی جی کی رولینگ و لذت همراهی کردن هری ارزش یکبار امتحان کردن را دارد  حتی اگر به نامه ای از طرف هاگوارتز ختم نشود !!!!
        

22

حام؛

حام؛

1401/1/12

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

8

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

4

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        چقدر تو این جلد جای هرمیون خالی بود. تمام اون موقعی که خشک شده بود و هری و رون پازل تالار اسرار رو کنار هم می‌چیدن جای خالیش حس می‌شد. به این فکر می‌کردم که اگر الان هرمیون بود چی می‌گفت تا دوباره غافلگیرم کنه! 
حضور اسنیپ هم نسبت به جلد اول خیلی کم رنگ بود.
مثل جلد قبل دوسش داشتم!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

18

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0