معرفی کتاب آخرین روز خانم بیکسبی اثر جان دیوید اندرسن مترجم هدا نژادحسینیان

آخرین روز خانم بیکسبی

آخرین روز خانم بیکسبی

4.5
31 نفر |
15 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

50

خواهم خواند

25

شابک
9786226513418
تعداد صفحات
274
تاریخ انتشار
1397/12/21

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        کتاب مصور حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در این داستان از میان انواع معلم هایی که می تواند وجود داشته باشد، از تازه کارها گرفته تا حوصله سربرها و بداخلاق ها، خانم بیکسبی از آن معلم خوب های مدرسه است. همان ها که شکنجه گاهی به نام مدرسه را قابل تحمل تر می کنند و آدم ناخودآگاه می بیند که با اشتیاق دارد به حرف هایشان گوش می دهد و خسته نمی شود. توفر، استیو و برند حالا متوجه شده اند که خانم بیکسبی سرطان دارد و دیگر نمی تواند به مدرسه بیاید.
      

لیست‌های مرتبط به آخرین روز خانم بیکسبی

یادداشت‌ها

          روز آخرت را چگونه میگذرانی ؟ با این سوال کتاب را ترک کردم. 
اول کتاب برای من کمی گیج کننده بود،ت چون راوی داستان سه نفر نوجوان هستند، اینکه بفهمم دقیقا این شخصیت چه فرقی با قبلی و بعدی خودش دارد. اما کم کم  آنها را شناختم. داستان فراز و فرودهای دارد ، بعضی وقتها کسل کننده میشود و بعضی وقتها دلت نمی‌آید زمینش بگذاری. به عنوان یک معلم دلم میخواست بیشتر با شخصیت خانم معلم آشنا بشوم که تا آخرین صفحات بخشی از شخصیت او بین خاطرات گفته میشد. دید بچه‌ها به معلم های مختلف و معلم خودشان خیلی جای تامل داشت . کارهای جالبی که معلم در کلاسش انجام میداد مثل جمله ابتدایی روز و یا جمله بزرگان برایم جذاب بود. کتاب خواندن با بچه‌ها و صدای نقش ها را در آوردن ، کمک های پنهانی او به بچه ها ،در مورد ریز علایقش با آنها صحبت کردن و ..... و مهمترین قسمت شخصیت معلم این است که دانش آموزانش، برای یک ساعت رسیدن و کنارش بودن، چقدر برنامه ریزی کردند و چقدر تلاش کردند.... 
        

10

          بسم الله الرحمن الرحیم 

من این کتاب رو از هفت سالگی دارم،ولی نخوندمش. همیشه فقط یه صفحه اولش رو میخوندم و ولش میکردم. ولی بالاخره تصمیم گرفتم کامل بخونمش و این کار رو هم کردم.
خیلی کتاب‌ قشنگی بود.ساده و پر از‌ احساس.داستان معلمی بود به اسم خانم بیکسبی،که برای بچه ها توی کلاس کتاب هابیت رو میخوند و صدای همه ی شخصیت هارو درمی آورد،برای هر اتفاقی یه "بیکسبی گفته"داشت که یه جمله ی مناسب و اخلاقی بود😅،و خلاصه برای بچه ها خیلی دوست داشتنی بوده.
حالا یه اتفاقاتی پیش میاد و بچه ها میفهمن خانم بیکسبی سرطان داره و یه مدتی هم به خاطر درمان مدرسه نمیاد،و قراره بوده قبل رفتن خانم بیکسبی به یه شهر دیگه برای درمان،یه جشن بگیرن که بچه ها و خانم بیکسبی بتونن همو ببینن.ولی به خاطر حال بد خانم بیکسبی این اتفاق نمیفته و سه تا از بچه ها به اسم های برند،توفر و استیو تصمیم میگیرن که یه نقشه بکشن تا قبل اینکه خانم بیکسبی به یه شهر دیگه برای درمان منتقل بشه،برن پیشش و ببیننش و...
داستان خیلی خیلی قشنگ و دوست داشتنی ای بود.بامزه،قشنگ،ساده و روان.نویسنده خیلی خوب شخصیت پردازی رو انجام داده بود.حوصله سربر نبود و کشش داشت.به رابطه ی خانم بیکسبی و بچه ها خیلی خوب پرداخته شده بود.
سن و سالتون هم مهم نیست،به نظرم هر رده سنی ای ازش لذت میبره.
خلاصه ارزش خوندن رو داره:)
پ.ن: به یه معلم نیاز دارم که بیاد واسه م هابیت بخونه:/
        

48

          من "آخرین روز خانم بیکسبی" را خیلی دوست دارم. بیش از حد تصور، چرا؟ چون معلمم؟ چون شخصیت‌های داستان از آن جنس بچه‌های دیوانه‌ای هستند که دوست دارم؟ چون خانم بیکسبی آن معلم نمونه و دوست‌داشتنی‌ای است که دلم می‌خواست ملاقاتش کنم؟ یا چون روند داستان جذاب و متفاوت است؟ و شاید همه‌ی این‌ها.

داستان از رفتن خانم بیکسبی شروع می‌شود، خانم بیکسبی بیمار است و قرار است بعد از پایان سال تحصیلی برای درمان بستری شود اما بیماری او پیشرفت می‌کند و یک ماه پیش از پایان سال کلاسش را ترک می‌کند. ما وارد داستان می‌شویم و سه پسربچه را می‌بینیم که احساس می‌کنند چون با معلم‌شان خداحافظی نکردند و  باید دوباره ملاقاتش کنند تا "آخرین روز" ، یک روز فوق العاده باشد.

ما وقتی وارد داستان می‌شویم، هیچ چیز از این سه بچه و خانم بیکسبی نمی‌دانیم، حتی نمی‌دانیم چرا این بچه‌ها بیشتر از بقیه دانش‌آموزهای کلاس، خانم بیکسبی را دوست دارند؟ فقط یک‌مرتبه به خودمان می‌آییم و می‌بینیم  از مدرسه فرار کردند و قصد دارند پیش خانم بیکسبی بروند. خریدن کیک و نقشه‌های عجیب‌ و غریب و به افتضاح کشیده شدن همه چیز و خرابکاری‌های مخصوص به بچه‌های دیوانه‌‌ بخش مهمی از این ماجراجویی یک روزه است و  در همین زمان با چند فلاش‌بک ما کم‌کم می‌فهمیم که چرا خانم بیکسبی یک معلم محبوب است.

"آخرین روز خانم بیکسبی" را در یک روز و به سرعت خواندم و جوری قلبم را لمس کرد که باورم نمی‌شود، کسی بتواند دوستش نداشته باشد. هر چند وقت یک بار سراغ کتاب می‌روم و بخش‌هایی که نشانه‌گذاری کردم را دوباره می‌خوانم و هر بار یادم می‌افتد که این کتاب، با این جلد نارنجی و عجیب، یکی از بهترین داستان‌های معلمانه‌ای است که خوانده‌ام.
        

15

          یا علیم


🔸به این فکر می کردم که اگر این کتاب یک داستان ایرانی بود به نظرم کلیشه ای می آمد، به دلیل حجم زیاد پیام هایی که داشت! ولی الان نبود.. یا باید در دیدگاه قبلی ام تجدید نظر کنم یا اینجا دلیل بتراشم برای غیر کلیشه ای بودنش!
یک دلیلش این بود که سیر داستانی کتاب خوب و تقریبا بی نقص بود، حتی وقتی در یک روز با کلی اتفاق عجیب روبرو می شدی نمی تونستی بگی که این حادثه غیرممکن است!

🔸کتاب را اول برای #معلم ها مفید می دانم، بعد مادرها و پدرها و البته هر کسی که نگاه مربی گرایانه می خواهد داشته باشد.
برای #دوست ها هم کتاب خوبی است، کتاب سه راوی دارد که با هم دوست صمیمی هستند، با این حال به تفاوت برداشت هایشان یا شباهت هایشان از یک صحنه اشاره می کند و این داستان را جذاب کرده است. 
خودم روایت های از زبان شخصیت برند را بیشتر دوست داشتم.
و یک مخاطب دیگر هم که خود #نوجوان ها هستند... ولی به طور کلی در #کتاب_های_غیرتألیفی خیلی مهم است که برای کودک و نوجوان تفاوت های فرهنگی را به تدریج تفهیم کرد تا بیشتر از این که درگیر این حاشیه ها شوند پیام اصلی داستان برایشان باقی بماند ولی چطوری اش را دقیق نمی دانم!

🔸به نظرم وجه مثبت کتاب از جهت تربیتی به این بود که به مهم ترین ویژگی که یک معلم باید داشته باشد اشاره داشت؛ یعنی یک مشاهده گر خوب، دلسوز با رعایت فاصله مناسب با متربی ش...

🔸کتاب را در کل دوست داشتم و جز کتاب های خوب یا خیلی خوب رده بندی ش می کنم.
        

5