یادداشت زهرا میکائیلی

        سال آخر دبیرستان یک معلم شیمی داشتیم که خیلی سختگیر بود. خوب درس می‌داد و خیلی سخت و ویژه هم درس می‌پرسید! اما آن چیزی که باعث شده بود اغلب بچه‌ها دوستش بدارند حرفهای گاه‌گاهی بود که از زندگی و دین و خاطراتش تعریف می‌کرد. یادم است اغلبشان را توی کتاب‌های تست نوشته بودم که یک وقت فراموش نکنم!
حالا سالها از آن دوران گذشته و من از دبیرستان به بعد هیچ‌وقت شیمی نخواندم ولی خانم شیمی تاثیر خودش را گذاشته است. هنوز که هنوز است گاهی یاد حرفهایش میفتم و قدردان آن لحظات شیرین کلاس‌هایش هستم.
**
خانم بیکسبی به دلیلی ناچار می‌شود قبل از پایان سال تحصیلی کلاس را ترک کند و در این میان سه دانش‌آموز هستند که ماجرای خداحافظی با او را برایمان تعریف می‌کنند. 
ماجرای کلاس‌های لذت بخش خانم بیکسبی و آن روز آخر را...
      
65

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.