معرفی کتاب خواهرزاده جادوگر اثر سی. اس. لوییس مترجم فاطمه شاه حسینی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
3
خواندهام
85
خواهم خواند
14
نسخههای دیگر
توضیحات
در جلد حاضر از مجموعۀ «نارینا»، «دیگوری»، پسری که نزد خاله و دایی اش زندگی می کند، به «پالی» دختری در همسایگی آنها، می گوید دایی اش «اندرو»، دیوانه است و گویی رازی در سینه دارد. دایی اندرو که جادوگر است، پالی را فریب می دهد که به حلقۀ جادویی دست بزند؛ پالی با دست زدن به حلقه ناپدید می شود. دیگوری نگران پالی می شود و به جست وجوی او می رود. آن دو یک دیگر را در «نارینا» می یابند.
بریدۀ کتابهای مرتبط به خواهرزاده جادوگر
پستهای مرتبط به خواهرزاده جادوگر
یادداشتها
1401/2/15
شروعی از طلوع یک آفتاب تا بهحال به این فکر کردهاید که ستارهای مثل خورشید چگونه برای اولین بار طلوع میکند؟ آرامآرام از پشت کوهها بیرون میآید و برای اولین بار به دنیایش لبخندی گرم و پرنور میزند. خورشید نارنیا نیز همینگونه طلوع کرد. بیسر و صدا بیرون آمد و کمکم همهجا را روشن کرد. ابتدا روی یال شیری تابید که با آواز و غرشش داشت همهچیز از نو میرویید. بله، این شروع ماجراهای نارنیا و افسانههای متعددش بود. خواهرزاده جادوگر شروعی از مجموعه هفت جلدی ماجراهای نارنیا اثر سی اس لوییس است. این کتاب ماجرای چندان زیاد و پرکششی ندارد چون تنها ماجرای بنیانگذاری نارنیا را روایت کرده و حتی به گفته خود نویسنده بهتر است از جلد شیر و کمد و جادوگر مطالعه این هفت جلدی را شروع کنیم. اما اگر برطبق تاریخ پیش برویم خواهرزاده جادوگر اولین اتفاق است. اولین نکته درباره این کتاب، توصیفهای آن است. بهدلیل اینکه در دنیای حقیقی ما جایی به اسم نارنیا نداریم و طبیعتا همهچیز تنها در ذهن نویسنده روی میدهد توصیفها اصولا نقش مهمی در اینجور داستانها یا همان داستانهای فانتزی دارد؛ که البته نویسنده به خوبی از عهده آن برآمده است. بهخوبی میتوان همهچیز را در داستان دید، شنید و بویید. یکی از مثالهای خوب این نکته نیز قسمتی است که نارنیا داشت بهوجود میآمد. گویی ما نیز همراه با شخصیتها به تماشای آن صحنه نشستهبودیم. درباره شخصیتپردازی نیز باید بگویم که من تمامی شخصیتها را میشناختم. درست است که کتاب چندان طولانی نبود و اگر بخواهیم خیلی کلی حساب کنیم ماجراهایش در یکی دو روز بیشتر اتفاق نیفتاد؛ ولی در همین مدت کم رفتار تکتک آنها برای خواننده عادی بود. مثلا شخصیتی مثل اسلان که در چند فصل آخر کتاب آمد همان حسی را به ما القا کرد که در دل دیگوری شخصیت اصلی پدید آمدهبود. یا ما نیز اندازه پلی از ساحره متنفر بودیم. یا اینکه بهاندازه تمام شخصیتها از دست دایی اندرو حرص میخوردیم. این نشاندهنده ی شخصیتپردازی دقیق کتاب است. دیالوگها نیز واقعا عالی نبودند. آزاردهندهترین قسمتش هم محاوره نبودن آن است. همچنین دربعضی از قسمتها نیز دیالوگها حالت گنگ و عجیبی پیدا میکرد که میتوانیم بگوییم بخاطر ترجمه است. اما تقریبا حالت کلیشان متوسط بود. کشش داستانی کتاب هم خوب بود. البته اگر بخواهیم با باقی جلدهای کتاب یا کتابهایی در همین مضمون مثل هریپاتر یا خوبهای بد، بدهای خوب مقایسه کنیم کشش کمی داشت. هیجان کلی صحنهها نسبت به این کتابها روی دو و صحنههای حساس نهایتا روی شش بودند. البته دلیلش هم این است که این کتاب معرفی دنیای نارنیا بود و اصلا اول باید کل جلدها را تمام کرد و بعد این کتابها را خواند. ولی به عنوان یک معرفی کشش خوبی داشت. درآخر میخواهم بگویم سفر کردن در دنیای افسانهها و موجودات جادویی همیشه جذاب است. شما هم اگر میخواهید همراه دیگوری شاهد پدید آمدن دنیای نارنیا باشید و در جلد بعدیاش با لوسی از کمد به نارنیا برگردید این کتاب را به شما توصیه میکنم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
10
1403/2/15
0
1403/2/31
0
1402/12/17
9
1402/9/14
16
1402/12/10
6