یادداشت فرشته سجادی فر
1403/5/20
4.0
15
بسم الله الرحمن الرحیم بلعیدمش! درست همونطور که شایستهی قصهی دورهی کودکیمه. نمیدونم نارنیا چه زمانی پخش شد، اما اولین باری که چشمم بهش خورد شب از نیمه گذشته بود،زمستون بود و تنها نور اتاق از تلوزیون میومد. من به مادرم که به اسلان زل زده بود زل زدم و ذهن بچگانم نتیجه گرفت که هر آنچه مادر می بیند خوب است. و فراتر از خوب بود. پس منم عاشق اسلان شدم. خب طبیعیه وقتی به دستم رسید فوری شروع به خوندنش کردم و اصلا خجالت نکشیدم از اینکه دارم برای یه داستان بچگونه کلی ذوق و احساس به خرج میدم. پن¹:کتاب بسیار بسیار ساده و روون نوشته و ترجمه شده( درست مناسب بچهها) . اولش میگفتم ای بابا، اینکه شبیه نارنیایی که من میشناسم نیست. اسلان کجاست پس؟ پن²:داستان هر چه جلوتر میرفت بیشتر غرقش شدم و با خودم گفتم شاید جلد بعدی بیاد ، در نتیجه کلا فراموشش کردم و به همون داستان که به نظرم بچگونه میومد اکتفا کردم. اما دیدم هر چی میره جلوتر مرموز تر و ترسناک تر میشه. و درست جای که توقعش رو نداشتم یهو جاجانگ! اسلان پیداش شد. پن³:دو سوم اول کتاب مقدمه چینی این بود که اصلا نارنیا چطور به وجود اومد تمام اون قشنگیایی که ما تو بچگی بهش دلباختیم از کجا سرو کلهشون پیدا شد. پن⁴:خب اگه خباثت دایی اندرو نبود هرگز شاهد چنین چیزی نبودیم، با اینکه بدم میاد ازش و چشم دیدنش رو ندارم ولی یه تشکر خشک و خالی بهش بدهکاریم😒(مردک جاهطلب پریشان مغز) پن⁵:پُلی خیلی عاقل تر از دیگوری بود، یعنی من اگر موی کندم یا جیغی کشیدم همش از صدقه سر دیگوری و تصمیمات هیجانیش بوده، بعد نیم وجب بچه با الگو گرفتن از داییش برای ما نطق میکنه که زنان چنین اند و چنان اند ( نامبرده بعد از هر سخنرانی غرایی که میکرد در یک چاه می افتاد) پن⁶:بدید بچههاتون بخوننش، مفاهیمی مثل صداقت،وفای به عهد، گول شیطون رو نخوردن، اگر گولش رو خوردیم مرد باشیم گردن بگیریم اشتباهمونو جبران بکنیم و ادب و تواضع یاد میگیرن. پن⁷:آقا خلاصه که خیلی تر تمیز بود، اولاش ممکنه خسته شید اما اخراش چنان ضربآهنگ تندی به خودش میگیره که بیا و ببین( کلا نویسنده جماعت آخر داستان یادش میوفته باید کارو جمع کنه) پن⁹: به نظر من نارنیا هم به نوعی اقتباسی از پیدایش آدم و حوا و شروع دنیاست. برای مثال وقتی شر وارد نارنیا شد فقط ۶ ساعت از خلقتش گذشته بود و من یاد شش روز زمانی افتاده که خدا صرف خلقت کرد. یا مثلا یه درخت سیب داشتیم که جاودانگی میده اما اینبار حوا نبود که اون رو خورد، شاید فکر کنید آدم خورد ولی اونم بچه خوبی بود نخوردش . می پرسید کی خورد؟ فقط خدا میدونه. کلا نمادهای مذهبی زیاد داره که پسندمه🤌 پن⁸:ترجمه خوب بود، صحافی خوب بود،کیفیت جلد خوب بود،اسلان چه ابهتی داش.. نه اینو نباید اینجا میگفتم🌚 بخونید دیگه،خوشتون میاد
(0/1000)
نظرات
1403/5/20
سلام چقدر به دلم نِشِست یادداشت تون☺️ نکته اینکه خواهرزاده جادوگر جلد اوله و اون فیلمی که توی بچگی دیدیم مال جلد دومه «شیر، ساحره و کمد لباس» نکته دیگه هم اینکه نویسنده کتاب یه مسیحی دوآتشه هست و نمادهای مذهبی زیاد توی این مجموعه داره. مثل همین که اشاره کردید، جلد اول نماد خلقته، توی جلد دوم اسلان کاملا نماد مسیح میشه و خب ادامه اش رو هنوز خودم نخوندم🙃 بازم از این یادداشت های سر شوق آور بنویسید😉🙏
1
0
1403/5/21
وای فرشته خانوم داره نارنیا میخونههه سنسنسمسمسک بهترین خبری بود که میتونستم امروز بشنوممم! ^^
1
0
1403/5/21
حالا هنوز بقیه رو خوندم، ولی این جلد خیلی ذهنمو روشن کرد اینقدرهههه خوشحال شدم که فهمیدم همهچی چطور به وجود اومده
0
1403/5/21
آره.. نارنیا پر از نماد های مسیحیه و حتی اصلان نماد خداست،هرچند من وقتی میخوندمش،همیشه یاد اسلام می افتادم. به هرحال که مغزش یکیه. برای من اصلان نماد خدا بود همیشه😂
3
0
1403/5/21
اسلان یا اصلان بالاخره؟ داشتم به دوستم میگفتم ای بابا چرا اصلان نیومدهه بعد دیدم مترجم اسلان ترجمه کرده نعد نصف شبی برداشتیم شورای زبان راه انداختیم که کدومه جالب این بود که هم به ترکی هم به عربی اصلان میشد شیر😂😂
0
1403/5/21
من هرجا خوندم اصلان بوده😅 حالا چه اهمیتی داره.. مهم خودشه که عشقه😌 خب بله دیگه بایدم بشه شیر،انتظار که نداشتید بشه خرس مثلا؟😂😂😂 @FereshtehSAJJADIFAR
0
1403/5/21
هومممم🤔 خب دلت میخواد سردربیاری چطور شد که نارنیا به وجود اومد و باز خاطراتت تداعی شن اره بخون
1
فرشته سجادی فر
1403/5/20
0