یادداشت 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸

        بسم الله الرحمن الرحیم 


حدودا هفت_هشت ساله بودم که نارنیا رو برای اولین بار دیدم. من از همون دوران کودکی از داستان‌های فانتزی ای که حس و حال جادویی داشتن خیلی خیلی خوشم می‌اومد. و نارنیا هم همه‌ی انتظارات من رو برآورده کرده بود(به عنوان یه کودک) و من عاشق این فیلم شده بودم. البته قسمت دوم و سوم رو همین پارسال دیدم، با این حال قسمت اولش، یعنی شیر، کمد، جادوگر برام همیشه خیلی خاص و دوست داشتنی بود. نارنیا همون چیزی بود که همیشه آرزوش می کردم. یه دنیای جادویی که از یه راه خیلی ساده می‌تونی بهش دست پیدا کنی: یه کمد! و خب تصور کنید چندباری واقعا کمدم رو چک کردم ولی خب، همیشه فقط با توده‌ی لباس‌ها و خرت و پرت های دیگه مواجه می‌شدم.
چند سال بعد دیدن فیلم‌ها، کتابش رو از نمایشگاه خریدم. قبل اون یه چندباری از کتابخونه گرفته بودمش ولی خب با فیلم خیلی فرق داشت. و هیچ‌وقت کامل نخوندمش. و دنیای کتاب با دنیای فیلم فرق های زیادی داشت که در ادامه می‌‌گم.



و میخوام یه چیزی رو بگم که خیلی اوقات حس می‌کنم فیلم رو از کتاب بیشتر دوست دارم. یا شاید واقعیت اینه خیلی چیزها رو نتونستم به طرز درستش با کتاب حس کنم(و شاید بالعکس).لوسیِ کتاب برای من صرفا یه وسیله بود برای کشف کمد، ولی لوسی ای که توی فیلم دیدم یه شخصیت خیلی تاثیرگذار تر بود. اما خب توی کتاب هم تاریخچه‌ی یه سری چیزها رو توضیح داده که توی فیلم نبود.
ولی در عین حال کتابشم دوست دارم. در کل برام پنجاه پنجاهه. یه سری چیزها در فیلم خوب بود و یه سری چیزها در کتاب. 
و اینطوری هم نیست که با این حرفم کتاب بره زیر سوال. این کتابیه که به عنوان فانتزی کودک و نوجوان شناخته میشه و طبیعیه یه سری انتظارات رو نمیتونه برآورده کنه. مثلا خیلی ها هستن چون تالکین و لوئیس با هم دوست بودن، آثار این دو نویسنده رو مقایسه می‌کنند با هم. چرا دروغ، خود من هم این کار رو کردم. ولی توجه داشته باشید نه سبکشون به هم میخوره(هردو توی یه سبک متفاوت از زیرشاخه های فانتزی ان.) و اینکه داستان لوئیس هم برای بزرگسال نیست قاعدتا. ولی کتابی هست که اگه با پیش فرض نثر ساده و روان برید سراغش قطعا انتظاراتتون رو برآورده میکنه و یا حتی بیشتر از اون. من برای تالکین احترام خیلی خیلی زیادی قائلم و حتی طرفدارشم، ولی نارنیا برای من جذاب تر از ارباب حلقه ها بود. یه شباهت های جالبی بینشون هست، مثلا حلقه ها نقش مهمی تو هردوشون دارن، یا اینکه هم سرزمین میانه و هم نارنیا با یه نغمه آغاز و ایجاد شدن، و شباهت های بامزه ی دیگه، مثلا نثر هردوشون یه جاهایی طنز باحالی داره. ولی نارنیا رو بیشتر دوست دارم چون جز جرقه های اولیه بود برای علاقه‌ی من به فانتزی و لذتی که از دیدن فیلم و یا خواندن کتابش بردم رو نمی‌تونم با چیزی عوض کنم‌.
و چیز دیگه ای که در سری داستان های نارنیا جالبه برام، نماد هاست. بله نماد ها. لوئیس از یه سری داستان های مذهبی مربوط به مسیحیت استفاده‌ی جالبی میکنه، مثلا اسلان برای خیلی‌ها یادآور خدا یا مسیحه. یه جاهایی این شباهت ها خوبه یه جاهایی هم نه. البته برای من اینطوریه. مثلا من خوشم نمیاد از اینکه یه شیر نماد خدا باشه. چیز قشنگی نیست و خیلی چیزهای دیگه بود که بشه جای خدای داستان گذاشت. مثلا اینکه یه شیر از آدم ها برتره و ازش اطاعت میکنن، عجیب غریبه. 
ولی نثرش واقعا عالی بود.
 برعکس تالکین بزن بکوب میره جلو و حوصله تون سر نمیره. انگار لوئیس برعکس تالکین با توصیف میونه‌ی خوبی نداره. که جز تفاوت های مهمشونه.  البته که بازم  در کل این دوتا اثر کاملا متفاوتن که به نظرم جای مقایسه نداره. 


شخصیت پردازی قطعا جای کار داشت.
 یه جاهایی هم کارهای شخصیت ها باور پذیر نبود. به عنوان یه پسربچه‌ی لندنی تو حدود یک یا دو قرن پیش خیلی عجیبه که برگردی به یه ساحره که تو عمرت ندیدیش و ۲۸۲۸۸۲ برابر تو قد و هیکلشه بگی سلام! ما از یه دنیای دیگه اومدیم. 
یا خب خیلی عجیب بود پلی بعد اون همه ماجرا رفت خونه شون 🗿 بدون کنجکاوی خاصی.
یا چند مورد دیگه هست بگم داستان لو میره پس هیچی. 

اما نکات مثبتی هم داشت. مثلا دنیای جالبی ساخته و پرداخته بود که خیلی دوستش داشتم. نارنیا‌ برای من از هاگوارتز و سرزمین میانه و ... دوست داشتنی تر بود. 
همه چیز رو هم به قدر کافی توضیح میداد و در جاهایی که باید، هیجان و تعلیق رو به خوبی وارد میکرد.


ولی اگه از همه و همه‌ی این ها بگذریم، من نارنیا رو خیلی خیلی دوست دارم. حتی از هری پاتر هم شاید بیشتر. نارنیا برای من یه تجربه ی خیلی شیرین و دوست داشتنی بود و مطمئنا این کتاب رو با وجود همه‌ی ایراداتش معرفی و پیشنهاد می‌کنم به همه❤️‍🩹
و در آخرم اینکه پنج ستاره ی طلایی طلایی برای نارنیا _دوباره میگم با همه ایراداتی که گفتم_
پ.ن: یادداشت رو با سختی نوشتم، دوست نداشتم از نارنیا بد بگم ولی خواستم عدالت رو رعایت کنم 😂:)
پ.ن۲: اگر خدا بخواد واسه‌ی جلد دوم یه یادداشت خیلی خیلی بهتر و احساسی‌تر می‌نویسم. 
      
200

21

(0/1000)

نظرات

 ماه آسمان 🇵🇸

ماه آسمان 🇵🇸

20 ساعت پیش

به نظرم مقایسه‌ی همه‌ی این‌ها، مقایسه‌ی درستی نیست، فضا‌ها خیلی خیلی متفاوته، 
ارباب حلقه ها بیشتر از هر چیز یک حماسه است در دنیای که هرگز وجود خارجی نخواهد داشت، کاملا پرداخت ذهن تالکین. دنیایی که حتی زبان‌ها و فرهنگ‌ها براش ساخته شده.
هری پاتر یه فانتزی کاملا در دسترس (از نظر فضا و دنیا)، چیزی خارج از دنیای ما نداره. 
نارنیا پلی بین دو حالته، جادو‌یی در دنیای ما نیست، اما دنیای دیگر کاملا در جادویی و منحصر به فرد.
اصلا خود جادو تو این سه تا کتاب به شکل های مختلفی آمده.
راستش نمیدونم میخوام تو کدوم قصه باشم...یه آدم اهل گوندور یا هابیتی اهل شایر، یه جادوگر تو‌هاگوارتز یا یه بچه که میره تو کمد.
چه طولانی شد....
1

1

بله موافقم، بیشترین دلیلی که نارنیا و ارباب حلقه ها با هم مقایسه می‌شن همون دوستی تالکین و لوئیسه. کلا سبکشون هم متفاوته، نوع متفاوتی از فانتزی ان هرکدوم... ارباب حلقه ها کلا یه دنیای جدیده. 
واقعا انتخاب خیلی سختیه 😅😭 هاگوارتز، سرزمین میانه، نارنیا...🥲 انتخاب خیلی سخته...  

1