فرجانه

@Farjaneh

77 دنبال شده

46 دنبال کننده

                      《بسم الله النور》
دهه هشتادی و دانشجوی بیوتکنولوژی.🌻🌱
                    
https://www.goodreads.com/user/show/132324804-farjaneh

یادداشت‌ها

                《هو الحق》
بزارید آروم آروم اما کامل توضیح بدم. 🙌🏻
برای من ناهمتا در دو جلد ابتدایی (خصوصا یاغی) معادل هیجان و آدرنالین بالا بود همین هم باعث شد هم‌پیمان خیلی به دلم نشینه. هم ‌پیمان روند نسبتا کندی داره، در نیمه‌ی ابتدایی کتاب (حدود ۲۶۰_۲۷۰صفحه اول) کلا ۲۰صفحه‌ی هیجان انگیز داشت بقیه‌ی صفحات به کندی میگذشتن. 
نویسنده توی این جلد بیشتر داشت دلیل اتفاقات دوجلد قبل رو توضیح میداد و ‌فکت‌های علمی/ژنتیکی می‌آورد که اگر به علم ژنتیک علاقه‌ دارید براتون جالب خواهد بود.
یک نکته‌ی دیگه هم مدام گروه ساختن و شورش کردن و...ست، که یکم حس تکرار به من میداد.
به نظرم کتاب توی نیمه‌ی دوم بهتر میشه و دوباره خودش رو پیدا میکنه.
آیا توصیف مرگ‌ها توی این جلد بهتر میشن؟ بدتر میشن که بهتر نمیشن! توی جلد اول ما وابستگی عاطفی به کاراکترها نداریم پس احساساتی نمیشیم. جلد دوم، وسط شورشیم و وقتی برای احساسات نداریم، اما جلد سوم نمیدونیم اصلا طرف مرده یا دارن ادا در میارن و برمیگرده😄 با کمال احترام به نظرم خانم ورونیکا راث در نوشتن صحنه‌ی مرگ ضعیف عمل میکنن و متاسفانه برای کنترل تعداد کاراکترها همیشه از کشتنشون کمک میگیرن!
 زاویه‌ی دید این جلد برخلاف دوجلد قبل که اول شخص بود، متغیره، من اولش این تغییر رو دوست نداشتم اما داستان که جلو رفت دیدم واقعا لازم بوده. 
(بالای هر فصل اسم راوی نوشته شده)
درباره‌ی ترجمه و سانسور، من نسخه‌ی آذرباد رو خوندم ترجمه و ویرستاری خوب بود، چند نکته بود که میشد تغییر کنه اما خب کلیتش خوب بود، سانسور هم که کلا نداشت! من فقط موندم چطور مجوز گرفتن.
در کل من مجموعه‌ی ناهمتا رو دوست داشتم هرچند این جلد رو کمتر از دو جلد قبل.
پی نوشت حاوی اسپویل: 🚫
آخرای کتاب یکهو به خودم گفتم این جلد آخره در نتیجه هرچیزی ممکنه حتی مرگ کاراکترهای اصلی و واقعا هم همین شد، شما رو نمیدونم ولی من اولش اصلا مرگ تریس رو باور نکردم تا وقتی خبر رو به توبیاس دادن. به نظرم توضیحات بعد از مرگ تریس میتونست کوتاه‌تر باشه. یکم از حوصله خارج بود. ( کلا این کشتن قهرمان اصلی خیلی ریسکه و باید خوب دربیاد، من راجع‌به ناهمتا خیلی موافقش نبودم.)
۲۹بهمن ۱۴۰۰🫂🌱
        
                《هو الحق》
فوق‌العاده بود💫🤩
اگر یاغی رو توی چندواژه توصیف کنم احتمالا یک همچین ترکیبی باشه: آدرنالین بالا، خلاقیت فوق‌العاده و اتفاقات دور از انتظار!
یاغی نسبت به جلد قبلش یعنی ناهمتا پخته‌تر شده.
۱.شخصیت‌ها مدام بین پایگاه فرقه‌ها و... در حرکتند و ما رو با خودشون همراه میکنند.
۲.مرگ‌ها خیلی بهتر نوشته شدند هرچند هنوز هم شوکه کنندن اما به ما اجازه‌ی ارتباط برقرار کردن با کاراکتر رو میدند.
۳.عاشق و معشوق داستان قراره فقط عاشق و معشوق بمونند؟ شخصیت‌ها قراره آدم بکشند اما وجدانشون اذیت نشه؟ صادق‌ها صادق و صلح‌طلب‌ها از دور به ماجرا نگاه کنند؟ اصلا چنین انتظاراتی از کتاب نداشته باشید!
۴.توی این جلد هم باز میشد شباهت‌هایی بین هانگرگیمز و ناهمتا دید اما من هنوز هم معتقدم تفاوت‌هاشون ارزش فرصت دادن به هر دو مجموعه رو داره و نمیشه به خاطر شباهت، فوق‌العاده بودنشون رو زیر سوال برد.
۵.ترجمه‌ی آذرباد مثل جلد قبلی خوب بود.
۶.فوق‌العاده، فوق‌العاده، فوق‌العاده 🤩🤩🤩
پ.ن: دیروز کتاب "سه‌گانه‌ی خوره‌های ادبیات ژانری" رسید و من اول از هم دنبال بخش پساآخرالزمانی که زیرژانر یاغی باشه گشتم اما برخلاف تصورم نه در بخش فانتزی بلکه توی علمی_تخیلی پیداش کردم! بهش که فکرکردم دیدم درسته، ناهمتا بیشتر علمی_تخیلیه تا فانتزی!😄 پس همینجا از اشتباهم در نوشتن ژانر در آپدیت‌های قبلی عذرخواهی میکنم💛
۱۶بهمن۱۴۰۰🌼💛
زمستون خوبی داشته باشید🌱❄
        
                《هو الحق》
(پی‌نوشت۲ بعد از بازخوانی اضافه شده)
 همه‌چیز همه‌چیز درباره‌ی دختریه که SCID داره . که یک جور نقص سیستم ایمنیه. فرد مبتلا میتونه به نصف دنیا حساسیت داشته باشه و ادویه‌ی جدید یک غذا، لمس میزی که با شوینده تمیز شده یا استشمام عطری که یک نفر زده میتونه باعث مرگش بشه. برای همین مدی تا حالا دنیای بیرون از دیوارهای خونه رو تجربه نکرده! این که لمس چمن چه حسی داره، هوا چه بویی داره و دریا چجوریه؟
آیا شبیه یک وان بزرگ پر از آبه؟
دیدن دنیا از این زاویه‌ی جدید برای من خیلی جذاب بود.
میدونید همه‌چیز همه‌چیز، چیزی بیشتر از یک رمان عاشقانست، بیشتر درباره امیده! امید در دل ناامیدی و شادی در دل ترس!
از طرفی درسته که شخصیت اصلی داستان مادلینه اما نویسنده به ماجراهای بقیه‌ی شخصیت‌ها هم فکر کرده و خط زندگی اون‌ها رو هم به زیبایی ترسیم کرده.
برای همین هر چند وقت یک بار وقتی ناامیدی کل وجودم رو میگیره به سمت این کتاب کشیده میشم و نمیدونم چطوری و چرا اما حالم رو بهتر میکنه😄😊
فکر کنم از اوایل ۹۹ تا حالا حدود ۶بار گوشش دادم.
درباره‌ی نسخه‌ی صوتی، کتاب ترجمه‌ی نشر نون بود با صدای خانم مریم محبوب، ترجمه خوب بود، سانسور‌ها تقریبا واضح بود و من خوانشش رو دوست داشتم.
پ.ن: بین نظرات، بعضی از دوستان درباره‌ی پایان غیرمنتظره‌ی کتاب گفته بودن، اما پایان به نظر من قابل حدس و باورپذیر بود، اگر کتاب رو با دقت مطالعه کنید به نشونه‌های زیادی میرسید که پایان داستان (در واقع نقطه‌ی اوج رو) قابل حدس و باورپذیر میکنن.
پ.ن۲: مادلین دوتا کتاب داره که بارها مطالعشون کرده. گل‌هایی برای الجرنون و شازده کوچولو، وقتی کارلا ازش درباره‌ی این خوانش مجددها میپرسه مدی میگه هربار میخونم معناشون عوض میشه و برام تازگی دارن. راستش فکرکنم حالا حرفش رو میفهمم.
۲۳بهمن۱۴۰۰🌼💛
        
                《هو الحق》
ناهمتا ، یک فانتزی پساآخرالزمانی!🤩
توی این سبک از فانتزی ما با دنیاهایی طرفیم که انگار بعد از یک انقلاب بزرگ در آینده به وجود اومده.برای همین علم بالا و نظام حکومتی خاصی‌دارن.
شهری که ماجراهای ما توش اتفاق‌میوفته به چند بخش(فرقه) تقسیم شده: شجاعت ،فداکاری ،صداقت ،صلح طلبی و دانش.
هر سال دانش‌آموزان شانزده ساله‌ی این شهر در یک آزمون استعدادسنجی شرکت میکنن تا بدون توجه به خانواده‌ای که درش متولد شدن فرقه‌ی جدیدشون رو انتخاب کنن.
کتاب چطوره بود؟ کتاب به شدت جذاب و پر کشش بود و من رو تا صبح با وجود خواب‌آلودگی بیدار نگه‌داشت ،ایده‌ی اولیه‌ی خوبی داشت ،به خوبی هم اجرا شده بود ، ترجمه‌ی آذرباد هم خوب بود (غیر از یک سری از فعل‌ها مثل می‌نمایم!😄 یا کت‌ورزشی (احتمالا منظورشون اسپرت بوده😄). من خیلی دوستش داشتم🥰
شبیه هانگرگیمزه؟
هر دو این مجموعه‌ها ایده‌های اولیه‌ی خیلی خاص و متفاوتی دارند ، خوب اجراشدن و محبوبن ،اما چون یک سری اِلمان‌های مشترک مثل نبرد ، شجاعت و... دارند هر دو هم جزو یک زیرژانر فانتزی میشن به نظر من بله در عین تمایز شباهت‌هایی دارن ، اما این شباهت دلیل ضعیف بودن هیچ‌کدوم نیست.
پیشنهاد میکنیم؟ اگر عاشق فانتزی و هیجانید ، وقتتون هم چند روزی آزاده حتماااا😄
۱بهمن ۱۴۰۰🫂 با آرزوی لبخند به پهنای صورت، فرجانه😊💛
        
                《هو الحق》
برای ۸تا۸۸ ساله‌ها😄✌🏻
من کتاب رو از صفحه‌ی خانم منصوره مصطفی‌زاده (کارشناس کتاب کودک هستن) پیدا کردم تا برای یکی از بچه‌های فامیل بگیرم که پنجم دبستانه ؛ اما چون نگران محتوای کتاب بودم گفتم قبل از هدیه دادن خودم بخونم که بدونم چی دارم میدم دستش .
کتاب خیلی فوق‌العاده بود انگار نه انگار که رمان کودکه، من رو میخکوب تا آخر با خودش همراه کرد!
تخیل عنصر اصلی این داستانه ، ماجرا مربوط به پدریه که همسرش سفر رفته و بچه‌هاش رو توی خونه میزاره تا بره و برای صبحانه شیر بخره اما خیلی دیر برمیگرده و در جواب چرا دیر کردی شروع میکنه به تعریف داستانی جذاب ! اینکه توی مسیر بشقاب‌پرنده‌ای اون رو دزدیده و فرار کرده و با یک دایناسور در فضا و زمان سفر کرده ، دزدان دریایی رو دیده و... خوشبختانه شیر هنوز دستش بوده😄
خلاصه کنم کتاب یک طنزِ تخیلیِ دور از انتظارِ خیلی جذابه!
من خیلی ازش خوشم اومد 🤩
پ.ن: من معمولا کتاب‌های نیل گیمن رو از پریان میگیرم اما این نسخه‌ای که خوندم افق بود ، ترجمه‌ی خوبی داشت من اشکالی توش ندیدم ، شما خواستید بخونید یک مقایسه بین ترجمه‌ها بکنید😊💛
زمستون خوبی داشته باشید
۲۷دی ۱۴۰۰🫂❄
        

باشگاه‌ها

باشگاه کتابخوانی هوگو

279 عضو

کارگران دریا

دورۀ فعال

آفتاب‌گردان 🌻

294 عضو

قرآن کریم: ترجمه خواندنی قرآن به روش تفسیری و پیام رسان برای نوجوانان و جوانان

دورۀ فعال

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

فرجانه پسندید.
تاریخ ترسناک جهانهزارتوی پننه شهریار امبر

کتابهای ترجمه پیمان اسماعیلیان

32 کتاب

اخیرا متوجه شدم چقدر انتخاب‌های پیمان اسماعیلیان در ترجمه کتاب رو دوست دارم! ترکیب دلچسبی داره از فانتزی و طنز ظریف، که خیلی دلچسبه. حتی این کتاب جدیدی که دارم می‌خونم (افسانه اَمبر) باوجودی که چیز زیادی ازش نمی‌فهمم!! (چون مبتنی بر اسطوره‌ها و افسانه‌های کارت‌های تاروته) ‌ حالا این وسط داشتم کتاب‌های این مترجم رو بالا و پایین می‌کردم، کنجکاو شدم ببینم این آقای "پیمان اسماعیلیان" چه شکلیه اصلا... و حدس بزن چی پیدا کردم؟؟ . . . هیچی!!😐 هیچ عکسی ازش توی اینترنت نبود! دارم فکر می‌کنم نکنه خودش هم یکی از شخصیت‌های دنیاهای فانتزیه و هرگز کسی ندیدتش؟! شاید مثلا ناشرها، کتاب‌ها رو براش ایمیل می‌کنن و اسماعیلیان از دنیایی که توشه میاد توی سایه‌های زمین، ایمیل رو دریافت می‌کنه و برمی‌گرده به دنیای خودش! شاید جاییه توی "هزارتوی پن" یا "اَمبِر" یا "خانه خانم پرگرین" یا "لورین" یا "نارنیا"... کسی چه می‌دونه!! #شوخی

سلام راستش من تصویرشون رو دیدم، توی کتاب. 😄 روی قسمت برگردان کاور نارنیا (نسخه‌ی رحلی) تصویرشون رو چاپ کردن. 💛
تاریخ ترسناک جهانهزارتوی پننه شهریار امبر

کتابهای ترجمه پیمان اسماعیلیان

32 کتاب

اخیرا متوجه شدم چقدر انتخاب‌های پیمان اسماعیلیان در ترجمه کتاب رو دوست دارم! ترکیب دلچسبی داره از فانتزی و طنز ظریف، که خیلی دلچسبه. حتی این کتاب جدیدی که دارم می‌خونم (افسانه اَمبر) باوجودی که چیز زیادی ازش نمی‌فهمم!! (چون مبتنی بر اسطوره‌ها و افسانه‌های کارت‌های تاروته) ‌ حالا این وسط داشتم کتاب‌های این مترجم رو بالا و پایین می‌کردم، کنجکاو شدم ببینم این آقای "پیمان اسماعیلیان" چه شکلیه اصلا... و حدس بزن چی پیدا کردم؟؟ . . . هیچی!!😐 هیچ عکسی ازش توی اینترنت نبود! دارم فکر می‌کنم نکنه خودش هم یکی از شخصیت‌های دنیاهای فانتزیه و هرگز کسی ندیدتش؟! شاید مثلا ناشرها، کتاب‌ها رو براش ایمیل می‌کنن و اسماعیلیان از دنیایی که توشه میاد توی سایه‌های زمین، ایمیل رو دریافت می‌کنه و برمی‌گرده به دنیای خودش! شاید جاییه توی "هزارتوی پن" یا "اَمبِر" یا "خانه خانم پرگرین" یا "لورین" یا "نارنیا"... کسی چه می‌دونه!! #شوخی

فرجانه پسندید.
فرجانه پسندید.