من چی ترینم؟

من چی ترینم؟

من چی ترینم؟

لوری کلر و 2 نفر دیگر
3.9
23 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

40

خواهم خواند

0

شابک
9786004620710
تعداد صفحات
60
تاریخ انتشار
1399/6/31

توضیحات

        والت و دوستانش خیلی سریع دارند قد می کشند. هر کسی یک چیزی ترین است. ولی ... والت چی؟ او قد بلندترین یا مسخره ترین نیست؟
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به من چی ترینم؟

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

من چی ترینم؟

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به من چی ترینم؟

یادداشت‌ها

        در قالب طنز به تفاوت‌های فردی اشاره داره و پیام کلیش اینه که برتری‌های ظاهری پایدار نیستند و گوهر درون انسانه که همیشه و در هر شرایطی ماندگاره.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

ویدئو در بهخوان
          ۱-کتاب به تفاوت ها اشاره می‌کند و اینکه هرکسی ویژگی های منحصر به فرد خودش را دارد که باید پیدایشان کند و از این جهت خیلی هم کتاب خوبی است.
۲-اغلب قصه هایی که می‌خوانم تصاویر گنگ و مبهمی هستند با متن های طویلِ کتابیِ بی‌ربط به تصویر. که از این جهت خودم باید برای تصاویر قصه سرهم کنم. قصه‌ای که قابل فهم و مربوط باشد. اما محتوای این کتاب بیشتر تصویر است و تصاویر به خوبی حالات و احساسات شخصیت ها را منتقل می‌کنند. و جمله ها هم کوتاه، قابل فهم، جذاب و خنده دار هستند. 
۳-اما کتاب می‌گوید همه ما یک چیزی ترین هستیم و باید بفهمیم چی ترینیم.
ولی اصلاً چه الزامی دارد ما یک چیزی ترین باشیم؟
همه ما بلا استثناء، چیزی هستیم. حتی نه چیزی، بلکه مجموعه‌ای از چیز هایی.
شاید باهوش ترین نباشیم، ولی باهوشیم.
شاید مهربان ترین نباشیم، ولی مهربانیم.
شاید بهترین نباشیم، ولی خوبیم.
ترین بودن نقطه‌ای دست نیافتنی در دوردست هاست که باعث می‌شود هیچوقت قدم اول را برای تر شدن هم برنداریم.
ما چیز هایی هستیم و باید سعی کنیم چیزی تر شویم، نه چیزی ترین.
فرقش کجاست؟
ترین در قیاس با دیگران است. ولی تر در قیاس با خودمان.
من بلندم. اگر بخواهم بلند ترین شوم باید از باقی علف ها جلو بزنم. علف هایی که با من متفاوت اند. علف هایی که نزدیک آبپاشِ پارک بوده‌اند و آب ببشتری بهشان رسیده، علف هایی که زودتر کاشته شده‌اند، روبروی نور بوده‌اند و کسی هم بهشان لگد نزده.
ولی برای بلند تر شدن، فقط کافیست از الانِ خودم جلو بزنم. فقط کافی است این یک قدم اول را بردارم تا تر بشوم. آن وقت است که می‌توانم رشد کنم و به رشد کردن ادامه دهم.
۴-از لفظ "من مسخره ترینم" خوشم نیامد. چون کودک خیال می‌کند مسخره بودن چیز خوبی است و مایه افتخار و توجه دیگران است. نتیجه مسخره‌ترین بودن هم می‌شود آدم های ژینگول پینگول توی اینستاگرام که هر روز یک شکل‌اند تا توی مسابقه مسخره ترین بودن، اول شوند.
۵-جای دیگری هم دوتا از علف ها به علف گوگولی ترین دو تا جمله متفاوت می‌گویند. اولی می‌گوید تو یک گل قاصدکی دومی می‌گوید تو یک علف هرزی! بعد هم علف گوگولی جواب می‌دهد که هه! از این بدتر هم شنیده‌ام.
به نظرم اینکه آدم ها از تفاوت ما برداشت متفاوتی دارند، طبیعی است ولی خیال نمی‌کنم کودک این را درک کند. ترجیح می‌دادم هیچکس به هیچکس نگوید علف هرز، و اگر گفت هم بعداً پشیمان شود و بفهمد او در واقع گل قاصدک بوده!
واکنش علف گوگولی هم واکنش مناسبی نیست. مطلقاً اهمیت ندادن به نظر دیگران، چیز جالبی نیست. بله، از این جهت که توهین دیگران را نادیده بگیریم، چیز خوبی است. اما آیا کودک می‌تواند بفهمد کی دیگران دلسوزانه قصد دارند اشتباهاتش را تذکر دهند و کی دارند به او توهین می‌کنند؟ و آیا جواب هر دوی این ها یکی است؟
۶-والت تحت فشار است تا بداند چی ترین است و دوستانش مدام به او می‌گویند ما همه چیزی ترین هستیم و تو نمی‌دانی چی ترینی! زود باش و عجله کن!
والت در آن لحظه خیال می‌کند هیچی نیست. چون دیگران این حس را بهش می‌دهند که اگر نمی‌دانی چی هستی، پس هیچ چیز نیستی! ولو در آخر کتاب مشخص شود یک چیزی ترین بوده.
به نظرم آدم مجبور نیست تحت فشار باشد تا بداند چی ترین است یا حتی چیست. باید زمان بگذرد و خودش بفهمد چیست و یا می‌خواهد چی باشد.
        

1