یادداشتهای آقای مِیمْ اَلِفْ هِ (26) آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1404/1/7 زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس 3.6 64 بسم الله بعد مدتها سوگواری و البته دوری از هر دنیایی، خواندن این کتاب را اینجا ثبت کردم. با اینکه این مدت خواندنم تعطیل نشد ولی قرعه ثبت به نام زوربای یونانی افتاد. آمدم برای این کتاب یادداشتی بنویسم و نظر و نسبت خودم را با آن بگویم دیدم خیلی برایش نوشتهاند پس ضرورتی ندیدم. فقط یک نکته در تمام یادداشتها بود که توجه و تمرکز بر روی شخصیت زوربا بود که البته طبیعی است چون عنوان کتاب هم سوگیری ذهنی میدهد ولی به نظرم توجه به شخصیت و سرگذشت راوی یک سرنخ برای فهم بهتر کتاب است. 0 3 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1403/3/30 سرشار زندگی جان فانته 3.5 17 برای من حرف تازهای نداشت. دقیقا مانند رگوریشه 3 4 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1403/3/30 رگ و ریشه جان فانته 3.7 10 من در میان این رمان مدام به دنبال اثبات این حرف بوکوفسکی بودم که فانته خدای من است. من نتوانستم اثباتش را دریابم... رگ و ریشه یک داستان خانوادگی است از این جهت ارزشمند است. داستانی که با ماجرای طلاق پدر و مادر پیر خانواده آغاز میشود و در ادامه پسر نویسنده خانواده راوی قصه از نگاه خودش هست. من به دنبال اتفاقی تازه در میان این همه روزمرگی حاکم بر کتاب بودم. نیافتم. از این دست اتفاقات در زندگی ایرانی بسیار دیدم و شنیدم... 0 3 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1403/3/20 خوشی ها و ناخوشی های فرزندآوری: به روایت مدرسه دوباتن آلن دوباتن 4.4 2 این کتاب کم حجم اما پر مغز است. متاسفانه ما ایرانیها در این اواخر نگاه معناداری به فرزند و تربیت نداریم. با گستردگی رسانه و واگذاری امر تربیت به مدرسه تقریبا پدر و مادرها خودشان را با امر فرزندی بیگانه کردهاند. خوشیها و ناخوشیهای فرزندآوری نگاهی فلسفی به موضوع فرزند دارد. تمام موضوعاتش در دایره فرزندی است اما گوناگون و متنوع است. حجم کتاب کم است، حجم پرداخت به هر موضوع هم کم اما این کمیت نباید سبب شود از کیفیت غافل شویم. بعضی متنهایش نیاز به چندبار خواندن و حتی همخوانی دارد. قطعا بعدها دوباره میخوانمش. 0 4 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1403/3/18 مادر پرل باک 3.6 4 دوستش نداشتم. اگر اسم محمد قاضی نبود هرگز نمیخواندمش. 2 8 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1403/3/18 مادر بودن هلن سیمپسون 1.0 1 به قرینهٔ کتاب پدر بودن این نیز همان. 0 5 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1403/3/18 پدر بودن کارل اوه کناوسگارد 0.5 1 افتضاح، مبتذل و عمر تلفکن بود. لااقل برای من. این لاقل را مینویسم تا دور از مدار انصاف نشوم. شاید برای دیگری مفید باشد. بعضی ناشران استاد به ابتذال کشاندن موضوعات هستند. پدر بودن عنوان جذابی بود که وقتی کتاب را خواندم واقعا تاسف خوردم چرا عنوان به این مهمی باید اینقدر مبتذل شود. 0 3 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1403/3/17 تنها گریه کن: روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان اکرم اسلامی 4.7 240 خیلی سال است که کتاب شهدایی نخواندم. سال 95 و 96 خیلی خواندم. شاید آن خواندنها یکی جایی اشباعم کرد و همین اشباع مانع شد که بیشتر بخوانم. ماجرای این کتاب هم خاص و ماندگار شد برایم. از هدیه گرفتنش و گفتوگوی بعدش با نویسنده اثر و خواندنش. برای کتاب یک نظرخواهی در صفحه اینستاگرامم گذاشتم نظرات ضد و نقیضی دریافت کردم. البته عمده کتاب رادوست داشتند. نظر من میان این همه دوست داشتن شاید به چشم نیاید. مینویسم لااقل برای خودم بماند. من کتاب را دوست داشتم چون سوژهاش را دوست داشتم. اساسا آدمهای دهه چهل و پنجاه را خیلی دوست دارم. هم خودشان را هم سبک زندگیشان را. این کتاب مستثنی نیست. همسویی سوژه با کتابهای دیگری که نظیرش هستند غیر قابل انکار است چراکه برخاسته از همان دههٔ چهل و پنجاه است و اینکه روایتی خطی و منظم پیشبرنده کتاب است. وجه امتیاز اثر این بود که شعارزده نبود. سوژه خودش بود، خودش روایت شده بود و خودش تمام شد. رابطهٔ این مادر و پسر میتواند برای زن امروزی مثال زدنی باشد. 0 0 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1403/3/12 چادر کردیم رفتیم تماشا: سفرنامه عالیه خانم شیرازی عالیه خانم شیرازی 3.4 36 این دو سفرنامه از اطراف اصلا من را راضی نکرد. ولی موضوع اصلی یعنی پرداختن به زنان در گذشته جای خرسندی دارد که نشر اطراف زحمات این کار بزرگ را در قالب سفرنامه انجام میدهد. 0 2 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1403/3/4 نیم دانگ پیونگ یانگ رضا امیرخانی 3.9 173 در نوشته قبلیام برای کتاب جانستان کابلستان نوشتم که چرا امیرخانی را بهخاطر سفرنامههایش میستایم. باز تکرار میکنم امیرخانی در سفرنامههایش وجه امتیازی دارد که هیچ نویسنده دیگر ندارد و آن سفرهای خاصش هست. کره شمالی همیشه برای ما معمایی بوده و امیرخانی با نیم دانگ پیونگیانگش تلاش کرده این معما را بگشاید. همینکه او پا شده و رفته به سرزمین غریب و عجیب و برای ما ایرانیها نوشته است واقعا ارزشمند و البته خاص است. بر خلاف هر نویسندهای که برای تفریح به ترکیه میرود و سفرنامه مینویسد یا ه حج میرود باز مینویسد. من این کتاب را به اندازه جانستان کابلستان دوست نداشتم. دویست صفحهاش را که خواندم به ملال افتادم. اما باز کتاب برایم ارزشمند است چرا که نگاهم به کره شمالی را مستند و دقیق کرد. توصیه میکنم همه آن کسانی که میگویند ایران کره شمالی است این کتاب را بخوانند تا از وهم خود در بیایند. 7 5 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1403/3/4 جانستان کابلستان: روایت سفر به افغانستان رضا امیرخانی 4.3 82 بسم الله سفرنامه نویسی یکی از شیوههای متداول گذشتگان ما بوده. در جهان دیروز که انسان سیرش در زمین به سختی صورت میگرفت این سفرنامهها بودند که ملل مختلف را بههم نزدیک میکردند. امروز اما آنقدر توفیری ندارد مگر اینکه وجه متفاوتی داشته باشد. من رضا امیرخانی را برای چند سفرنامهاش میستایم، چرا که وجه متفاوتی در این نوشتهها دارد. امروزه هر نویسندهای که کفگیر خلاقیتش به ته دیگ میخورد سفر میرود و سفرنامه مینویسد. مثلا همین اخیرا خانمی به حج رفته و سفرنامهاش را نوشته. من واقعا نمیدانم این نوشته چه افزودهای دارد آن هم برای حج که صدها نفر نوشتهاند. وجه امتیاز امیرخانی همینجا خودش را نشان میدهد که او به افغانستان میرود. سرزمینی نزدیک اما دور. سرزمینی که ریشه ما ایرانیها در آنجاست او کاملا ازش بیخبریم. جانستان کابلستان برای من خود بهشت بود. من با خواندن این کتاب عشقم به افغانستان دوچندان که نه صدچندان شد. بیترید این کتاب برای من الهام بخش خواهد بود و دوباره خواهم خواندش. 2 3 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1403/1/10 سرگشته راه حق نیکوس کازانتزاکیس 4.0 7 سرگشته راه حق اولین کتابی بود که من از نیکوسکازانتزاکیس خواندم. علت شروع هم قرابت سرنوشت خودم با نام کتاب بود. کازانتزاکیس در این کتاب تلاش کرده عرفان مسیحی را به نمایش بگذارد که انصافا هم به خوبی توانسته از پس این مهم برآید. در طول خواندن کتاب متوجه شدم که کازانتزاکیس چقدر حکیم بوده. برای همین کتاب برایم جذابتر شد. هر چند در ادامه کتاب معمولی شد. این کتاب میتواند نمونه خوبی برای نشان دادن عرفان مسیحی باشد. من که مدتی با عرفان اسلامی سروکار داشتم متوجه قرابتهایی میشدم اما واقعا عرفان اسلامی چندین سروگردن متعالیتری و برجستهتر است. 3 2 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1403/1/10 تاریکترین زندان ایوان اولبراخت 2.7 4 تاریکترین زندان را یکشبه خواندم. با توجه به مقدمه مرحوم قاضی توقع و انتظار دوچندانی از داستان داشتم اما متاسفانه برآورده نشد. داستان حول محور یک خانواده است. شارل ماخ مرد خانواده است که بر اثر سانحهای هر دو چشمش را از دست میدهد و کور میشود. ماخ در دوران بینایی خودش مردی شکاک است. مردی که مدام به همسرش یارمیلا شک دارد که به او خیانت میکرد. با کور شدنش این شک را با خودش به دنیای تاریکی میبرد. ماخ اسیر تاریکترین زندان میشود. زندانی به نام نابینایی زندانی به نام شک و سوءظن. نویسنده به انحای مختلف این شک را نشان میدهد. اما نمیدانم قاضی این را به حسد ترجمه کرده است. در جهان مفهومی ما حسد معنای متفاوتی دارد تا شک و سوءظن. چیزی که در این کتاب نبود حسد بود برخلاف ادعای مترجم در مقدمهاش و ناشر در پشت جلد. این کتاب برای جامعه نویسندگان ایرانی میتواند الهام بخش باشد. ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ 0 2 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1402/8/12 شیطان لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.0 42 این داستان مدام من را یاد داستایفسکی میانداخت. شبیهترین داستان به سبک او است البته تا آنجایی که من خوانده ام. تالستوی خدای توصیف است و داستایفسکی خدای تحلیل روان. این کتاب درون آدمی را میکاود که در تقلای خوب و بد بودن گرفتار آمده. یوگنی شخصیت اصلی داستان تا قبل از ازدواجش با لیزا ارتباطش با زنان را از سر رفع نیاز میدانست و نه شهوت یا هوس. معتقد بود برای سلامتی جسم و فکر کردن هربار اصیلترین نیازم را باید برطرف کنم. و میکرد. اما تصورش این بود که با ازدواج ودلسپردن به زنی که عاشقش است دیگر تن به هرزگی نمیدهد. ولی وقتی دوباره چشمش به ستپانیدا همان دختر روستایی که قبلاً با او در ارتباط بوده، افتاد، انگار هوس دوباره در دلش ریشه دواند. به نظر من این موضوع به طرز عجیبی قابل تحلیل است. با اینکه هر بار یوگنی خودش را ملامت میکرد و در جنگی درونی گرفتار شد اما چندباری تا پای خیانت رفت و اما هر بار نشد با به قول خودش خدا نخواست... نگاه تالستوی در این کتاب خیلی عمیق و انسانی است که جای حرفها دارد. تا اینجا برای من از میان داستان کوتاه های تالستوی این بهترین کتابش بود. بعد ارباب و بنده و بعد مرگ ایوان ایلیچ. 0 31 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1402/8/8 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 242 بسم الله چند روز پیش تمامش کردم. اما نشد برایش مطلبی بنویسم. دوشیفت کار کردن و کتاب خواندن خیلی سخت است. اما من محکومم به خواندن. حتی اگر دو بشود سه شیفت. حالا فرصتی شده بنویسم مرگ ایوان ایلیچ برایم ترسناکترین نوع مرگ است. اینکه ایوان ایلیچ در بستر منتظر مرگ میماند. تنها میشود. کسی رنجشش را نمیفهمد و دست آخر مایه عذاب دیگران است. این نوع مردن برای من تلنگر است. مرگ ایوان ایلیچ فقط مرگ ایوان ایلیچ نیست. باید خواندش و ساعتها از خلوت بهش فکر کردم. به اینکه اگر من جای ایوان ایلیچ بودم....؟ همین. 0 9 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1402/7/23 آشنایی با تولستوی پل استراترن 2.5 1 چیز دندانگیری ندارد اما برای آشنایی اجمالی با این نویسنده بزرگ روس بد نیست. کتاب کم حجم است و در یک جلسه تمام میشود. 0 3 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1402/7/23 ارباب و بنده لی یف نیکالایویچ تولستوی 3.7 29 اربابها برای ارباب ماندن به بنده نیاز دارند و بندهها برای زنده ماندن به ارباب. این برداشت برای من تا آنجایی بود که شخصیت اصلی داستان یعنی واسیلی آندرهایچ تغییر بنیادین نکرده بود. در بوران تنهایی گرفتار نشده بود و ترس از مرگ به جانش نیفتاده بود. واسیلی تا قبل از این خودش را بهتر و برتر از نوکرش نیکیتا میدید. طمع به دنیا داشت و همه چیز را برای خودش میخواست. به هر قیمتی. برای همین حاضر شد او را قربانی زندگی خودش کند. اما وقتی دید خودش هم دمی باید بمیرد تغییر در بنیادش ایجاد شد و همان سبب شد تا نیکیتای در آستانه مرگ را نجات بدهد. اینکه آدمها هر قدر هم پیچیده به بدیها باشند باز در عمق نهان خودشان خوب هستند جای تامل دارد ولی تمام حرف لیوتالستوی در این داستان همین است. این کتاب اولین مواجهه من با تالستوی است. و خرسندم از این مواجهه. هرقدر داستایفسکی در توصیف دقیق حالات انسانی تبحر دارد تالستوی در موقعیت پردازی چیره دست است. دنیای هر دو با هم متفاوت است اما وجه مشترک هر دویشان تفکر است. چیزی که کمتر در نویسندگان معاصر ما هست. 8 24 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1402/7/13 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 157 بالاخره تمام شد. بعد از دو هفته فراز و نشیب. داستایفسکی در جنایت و مکافات خیلی متفاوت بود. متفاوتتر از آنچه که در ابله و خوارشدگان است. البته که من معتقدم تمام این کتابها تکههایی از یک کل منسجم هستند. کلی به نام جهان داستایفسکی. جنایت و مکافات قطعا سهم بزرگ و البته مهمی از جهان داستایفسکی را در برگرفته است. فارغ از شاهکار بودن این کتاب اعتراف میکنم آنقدر برای من لذت نداشت. من لذتی که از کتاب رنجکشیدگان و خوارشدگان بردم از این کتاب نبردم. یا شعفی که در کتاب ابله تجربه کردم در این کتاب نکردم. اما باز نمیتوانستم ازش بگذرم. خواندنش برایم ملال نداشت. در مجموع دوستش داشتم. فکر میکنم باید بیشتر بهش فکر کنم. بیشتر راسکلنیکف را تحلیل کنم و بیشتر این جهان را بفهمم... ترجمه مهری آهی ترجمه نسبتا فاخرانهای است. البته جاهایی گنگ مانده که خیلی کم است. در مجموع برای من سخت نبود. حتی دوستش داشتم. اما شاید برای کسانی که کمتر با قلم فاخرانه آشنایی دارند سنگین باشد. 0 30 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1402/7/3 رنج کشیدگان و خوارشدگان فیودور داستایفسکی 4.2 9 اینکه تعداد زیادی از آثار یک نویسنده شاهکار باشند یعنی آن نویسنده یک نابغه است. نابغهای که شاید سدهها باید بگذرد تا همچون اویی بیاید. به عقیده من داستایفسکی نابغه ادبیات جهان است. برای اثبات این مدعا خواندن چندتا اثر از او کافی است از جمله همین کتاب. یعنی رنجکشیدگان و خوارشدگان. من تا قبل از اینکه این کتاب را بخوانم تعریف دو سه اثر از داستایفسکی را شنیده بودم که شاهکارهای او هستند اما وقتی این کتاب را خواندم معتقد شدم باید به آن لیست این کتاب را هم اضافه کرد. خوارشدگان و رنجکشیدگان یک شاهکار داستانی است با همان جهان ذهنی داستایفسکی. پر کشش و متحیر کننده. با شخصیتهایی زنده و پویا. داستانی عمیق و فراگیر. شاید بخشهایی از کتاب ابله و جنایات و مکافات مطول و ملالت بار باشد اما این کتاب اینگونه نیست. ضرب آهنگ داستان سریع و پر قدرت پیش میرود و همین سبب میشود شما هر بار منتظر بمانید که چه میشود. کتاب بخشی از جهانبینی نویسندهاش را نمایندگی میکند. داستایفسکی به حق یک متفکر بوده. متفکری که انسان محروم، انسان رنجکشیده، انسان تنها، انسان سرگردان، انسان صادق و و و برایش اهمیت داشته است. این کتاب هم در همان جهانبینی قرار میگیرید. بیتردید این کتاب یکی خواندنیترین کتابها است. بار دیگر این کتاب را خواهم خواند... 3 26 آقای مِیمْ اَلِفْ هِ 1402/6/31 مزرعه ی حیوانات (نسخه مصور) جورج اورول 4.2 299 مزرعه حیوانات اولین مواجهه من با دنیای اورول است. دنیای به شدت نمادین و سیاسی. با اینکه من از سیاست هیچ خوشم نمیآید اما این کتاب را یک نفس خواندم. دروغ چرا خیلی دوستش داشتم. آنچه که او در این کتاب به نمایش گذاشته است مشهود است بدون احتیاج به هیچ استدلالی. اینکه آرمانهای یک انقلاب به تدریج استحاله میشوند.... خاطرم هست مدتی بعد از خواندن کتاب با استادی بر سر انقلاب 57 ایران نزاع میکردم. من معتقد بودم آنچه که برایش انقلاب کردیم تا به الان کمتر محقق شده یا اصلا نشده. آن استاد عقیدهای خلاف من داشت. آخر سر که متوجه شدم نمیتوانیم با هم گفتوگو کنیم پرسیدم اهل رمان خواندن هستند؟ استقبال کرد. روز بعد مزرعه حیوانات را برایش بردم. هفته بعد با شور و شوق از من تشکر کرد که چه کتاب خوب و تأثیرگذاری است. میگفت آنقدر دوست داشتم که به همه دوستانم معرفی کردم. من هم لبخندی زدم و گفتم این است ادبیات... ترجمه کسایی پور خیلی روان است. 0 5