یادداشت آقای مِیمْ اَلِفْ هِ
1403/3/17
خیلی سال است که کتاب شهدایی نخواندم. سال 95 و 96 خیلی خواندم. شاید آن خواندنها یکی جایی اشباعم کرد و همین اشباع مانع شد که بیشتر بخوانم. ماجرای این کتاب هم خاص و ماندگار شد برایم. از هدیه گرفتنش و گفتوگوی بعدش با نویسنده اثر و خواندنش. برای کتاب یک نظرخواهی در صفحه اینستاگرامم گذاشتم نظرات ضد و نقیضی دریافت کردم. البته عمده کتاب رادوست داشتند. نظر من میان این همه دوست داشتن شاید به چشم نیاید. مینویسم لااقل برای خودم بماند. من کتاب را دوست داشتم چون سوژهاش را دوست داشتم. اساسا آدمهای دهه چهل و پنجاه را خیلی دوست دارم. هم خودشان را هم سبک زندگیشان را. این کتاب مستثنی نیست. همسویی سوژه با کتابهای دیگری که نظیرش هستند غیر قابل انکار است چراکه برخاسته از همان دههٔ چهل و پنجاه است و اینکه روایتی خطی و منظم پیشبرنده کتاب است. وجه امتیاز اثر این بود که شعارزده نبود. سوژه خودش بود، خودش روایت شده بود و خودش تمام شد. رابطهٔ این مادر و پسر میتواند برای زن امروزی مثال زدنی باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.