معرفی کتاب رگ و ریشه اثر جان فانته مترجم محمدرضا شکاری

رگ و ریشه

رگ و ریشه

جان فانته و 1 نفر دیگر
3.8
24 نفر |
12 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

35

خواهم خواند

24

ناشر
اسم
شابک
9786226019057
تعداد صفحات
240
تاریخ انتشار
1397/12/28

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        اینجا خبری از فیلسوف ها نبود، هیچ دانشمند سالخورده ای نبود که از اعماق تجربه زندگی حرف بزند. فقط چندتا پیرمرد بودند که داشتند وقت می گذراندند و منتظر  بودند زمان جلو برود. پدرم یکی از آن ها بود. برای من غافلگیرکننده بود. تا او را کنار همپالکی هایش ندیده بودم، هیچ وقت فکر نمی کردم این جوری باشد. حالا از پیرمردهای بغل دستش هم پیرتر به نظر می رسید...
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

30 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به رگ و ریشه

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

خطر اسپویل
        خطر اسپویل
 *The Brotherhood of the Grape* (رگ و ریشه / برادری انگور) اثر جان فانته،  
---

رمانی‌ست درباره بازگشت به خانه، اسارت در گذشته و تقابل نسل‌ها. این اثر، در عین حال که روایتگر زندگی مهاجران ایتالیایی‌ست، یکی از صمیمی‌ترین و انسانی‌ترین رمان‌های فانته محسوب می‌شود.

---
 ۱. ساختار و روایت داستان

- پی‌رنگ (Plot): 
رمان به شکل خطی اما با پس‌زمینه‌های خاطرات و فلاش‌بک‌ها پیش می‌رود. شخصیت اصلی، «هنری مولیزا»، پس از مدت‌ها به خانه پدری بازمی‌گردد؛ جایی که پدر پیری به نام «نیک مولیزا» و مادرش حضور دارند. دعوت به بازسازی یک دیوار، بهانه‌ای‌ست برای احیای روابط و روبه‌رو شدن با گذشته.

- تمپو و ریتم:
اتفاقات بزرگ و پُرهیجان رخ نمی‌دهد، اما روایت آرام فانته با دیالوگ‌های پرکشش و جزئیات صمیمی، خواننده را تا پایان با خود همراه می‌کند. عنصر «بازگشت» و «مرور خاطرات»، موتور حرکتی رمان است.

---

۲. مضمون و لایه‌های معنایی

- خانواده و ریشه‌ها: 
تمام دغدغه‌های رمان، حول خانواده، اصالت و «بازگشت به ریشه» شکل می‌گیرد. پدر هنری بنّای مهاجری‌ست که تمام عمر خود را وقف کار و خانواده کرده اما اسیر عادات تکراری (شرب خمر و سنگ‌تراشی) مانده است. تقابل هنری با پدرش، بازتاب کشمکش همیشگی نسل‌ها بر سر ارزش‌ها و تعریف خوشبختی‌ست.

- مهاجرت و هویت:
فانته هنرمندانه تضاد میان «نسل پدران مهاجر» (با ارزش‌های سنتی و کارگری) و «فرزندان آمریکایی‌شده» (با ذهنیت آزادتر و بحران هویت) را به تصویر می‌کشد. زبان ایتالیایی‌ـانگلیسی خانواده، خوراک، آداب، و حتی خون‌گرمی جنوبی، همگی فضا را ملموس‌تر می‌کنند.

- پیری، فرسودگی و مرگ: 
نیک مولیزا، نماد نسلی‌ست که پا به پیری گذاشته، دل‌بسته گذشته است و با اضطراب مرگ و بی‌معنایی دست‌وپنجه نرم می‌کند.

- روابط عاطفی و ناکامی:
رابطه پدر و مادر هنری سرشار از عشق پسِ پرده، اما پُر از خشونت پنهان، دلسردی و انتظارات برآورده‌نشده است. فانته عاشقانه اما بی‌رحمانه این ناکامی‌ها را ترسیم می‌کند.

---

 ۳. شخصیت‌پردازی

- نیک مولیزا (پدر): 
شخصیتی کاریزماتیک، لجوج، اهل شراب و سرشار از عشق کودکانه‌ای نسبت به خانواده‌اش؛ اما نابسنده در ابراز احساسات. او همزمان هم قوی و هم شکست‌خورده است.

- هنری مولیزا (پسر):  
روایت‌گر داستان و واسطه نگاه خواننده؛ نویسنده‌ای که با فاصله، به زخم‌های خانواده‌اش بازمی‌گردد. پیچیدگی عاطفی او در تقابل با ریشه‌ها، هویت دوگانه مهاجرت، و تلاش برای بخشیدن و درک پدر، عمیق و انسانی است.

- مادر:
زنی صبور و سرشار از گذشت، مظلوم‌تر از آنکه به نظر می‌رسد. پیوند عمیق اما آسیب‌دیده‌ای با شوهرش دارد.

تیپ‌های فرعی (اعضای انجمن شراب):
با اینکه شخصیت‌های فرعی کوچک‌اند اما فانته با تعدادی دیالوگ و رفتار، آن‌ها را به‌یادماندنی می‌کند و تصویرآفرینی‌اش چشمگیر است.

---

 ۴. زبان و سبک نگارش

- سادگی و صمیمیت: 
زبان فانته ساده و عاری از تصنع ادبی است؛ گفت‌وگوها طبیعی و سرشار از جزئیات واقعی است. این زبان، گرما و طنز تلخ داستان را تقویت می‌کند.

- طنز تلخ و انتقادی:
طنز فانته نه بر اساس شوخی‌های رایج، بلکه مبتنی ‌بر تناقض موقعیت‌ها و رفتار شخصیت‌هاست؛ تا آن‌جا که تلخیِ رمان همواره با چاشنی خنده و دلسوزی عجین می‌شود.

- جزئیات حسی:
توصیفات غذا، شراب‌نوشی‌ها، بوی ملات، زبری دست پدر، سرمای گاراژ و… همه فضای مهاجرنشین و ایتالیایی داستان را زنده می‌کند.

---

۵. جایگاه در کارنامه فانته و ادبیات مهاجرت

- این رمان در دوره بلوغ نویسندگی فانته نوشته شد و با آن‌که به اندازه «از غبار بپرس» مشهور نیست، اما منتقدان آن را از صمیمی‌ترین و انسانی‌ترین آثار او می‌دانند.
- رمان، بیانگر تجربه‌های دست اول فانته از زندگی با پدر و مادر مهاجرش است.
- تاثیرش بر نویسندگانی چون «چارلز بوکوفسکی» و نگاه صادقانه‌اش به ریشه‌های طبقاتی و مهاجرت، آن را به اثری ماندگار در ادبیات آمریکای قرن بیستم تبدیل کرده است.

---
 ۶. ضعف‌ها و انتقادات

- برای خواننده‌ای که به دنبال روایت پرحادثه است، شاید ریتم کند، زندگی عادی و کم‌حادثه هنری خسته‌کننده باشد.
- برخی منتقدان معتقدند شخصیت‌های زن داستان، کمتر از حد انتظار پردازش شده‌اند.
- رمان، بیشتر بر احساس و فضا تکیه دارد تا پیرنگ اتفاقی یا اوج‌های داستانی.

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

6

روشنا

روشنا

1403/10/1

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          از همون اولش که هنری مولیسه شروع به صحبت کرد، جذبش شدم.
«سپتامبر پارسال یک شب برادرم از سن المو تلفن کرد و خبر داد مامان و بابا دوباره دارند از طلاق دم می‌زنند.»
رفتم دنبالش تا بیشتر توضیح بده و هنری در حالی که از اتفاقات طی یک هفته بعد از دعوای پدر و مادرش می‌گفت، ماجراهایی از زندگی خودش و خانواده‌اش برام تعریف کرد.

هنری رو درک می‌کنم، هرچند هنوزم یه سری کاراش مثل دوشیزه کوئینلان برام شوکه‌کننده و غیرقابل پذیرشه. کلاً این موارد همیشه برام غیرقابل فهمه و امیدوارم همیشه در همین حد حتی غیرقابل فهم بمونه! ولی به جز این موارد درکش کردم و دوسش دارم. 
بعضی احوالات هنری و واکنشش به یه سری اتفاقات هم بود که وقتی برام تعریف می‌کرد، انقدر فهمیدمش که دیدم هیچ‌کس تا حالا مثل اون بهم حس عمیق فهمیدن نداده بود.
هنری از من هم بیشتر عاشق داستایفسکیه و این یه‌کم ناراحتم می‌کنه :) ولی از طرفی هم خیلی خوش‌حالم که انقدر عاشقشه. «زندگی من، شادی من، داستایفسکی بی‌نظیر من!» فئودور برای هردومون یه معجزه است و همیشه همراهمون میمونه.
 در تمام طول کتاب از خودم می‌پرسیدم هنری به پدرش چه حسی داره؟ هرازگاهی ازش متنفره و هرازگاهی به نظر می‌رسه عاشقشه. تا میخواد عاشقش باشه، تنفر وجودش رو می‌گیره و هرگز نمی‌تونه با تمام وجود ازش متنفر باشه، چون ته قلبش دوستش داره. آیا این حس تمام فرزندانی نیست که پدرانی نه چندان خوب دارن؟

هنری مولیسه، ممنونم که داستانت رو برام گفتی. نشستن پای حرفای تویِ پنجاه ساله، دیدن زندگیت و رابطه‌ات با پدر و خانواده‌ات تجربه‌ی خوبی بود.
        

25