یادداشت آقای مِیمْ اَلِفْ هِ

        بسم الله 
سفرنامه نویسی یکی از شیوه‌های متداول گذشتگان ما بوده. در جهان دیروز که انسان سیرش در زمین به سختی صورت می‌گرفت این سفرنامه‌ها بودند که ملل مختلف را به‌هم نزدیک می‌کردند. امروز اما آنقدر توفیری ندارد مگر اینکه وجه متفاوتی داشته باشد. 
من رضا امیرخانی را برای چند سفرنامه‌اش می‌ستایم، چرا که وجه متفاوتی در این نوشته‌ها دارد. امروزه هر نویسنده‌ای که کف‌گیر خلاقیتش به ته دیگ می‌خورد سفر می‌رود و سفرنامه می‌نویسد. مثلا همین اخیرا خانمی به حج رفته و سفرنامه‌اش را نوشته. من واقعا نمی‌دانم این نوشته چه افزوده‌ای دارد آن هم برای حج که صدها نفر نوشته‌اند. وجه امتیاز امیرخانی همین‌جا خودش را نشان می‌دهد که او به افغانستان می‌رود. سرزمینی نزدیک اما دور. سرزمینی که ریشه ما ایرانی‌ها در آنجاست او کاملا ازش بی‌خبریم.
جانستان کابلستان برای من خود بهشت بود. من با خواندن این کتاب عشقم به افغانستان دوچندان که نه صدچندان شد. بی‌ترید این کتاب برای من الهام بخش خواهد بود و دوباره خواهم خواندش.
      
29

3

(0/1000)

نظرات

با احترام به شما و نظرتان، سفرنامه حج  آن خانم البته ظرافت‌هایی دارد که نمیتوان از آن گذشت. لحن هم آمیخته با نوعی طنز است که از ضرورت‌های امروز ادبیات ماست. 
درمورد سفرنامه‌های امیرخانی با شما موافقم. مشخصاً همین کتابش مرا به وسوسه انداخت که بیشتر درمورد این همسایه بخوانم و بدانم و حتی ببینمش
1

0

من از باب لاتبخس الناس باشیائهم نگفتم. از این بابت تعریض به آن سفرنامه زدم که موضوعش یعنی سفرنامه حج دیگر جای ضرورت یا اهمیت ندارد. 

0