یادداشت‌های مصطفا جواهری (236)

          پانزدهمین کتاب ۰۴

ناخلف اولین کتاب مستقل حسام آبنوس است. رمان در بستر تاریخ معاصر ایران و در سال‌های پایانی پهلوی دوم روایت می‌شود. داستان حول محور شخصیتی به نام عبدالله داودی می‌چرخد؛ جوانی که برخلاف خواست و باورهای سنتی پدرش، تصمیم می‌گیرد به گارد جاویدان شاهنشاهی بپیوندد تا موقعیت اجتماعی و مالی خود را بهبود ببخشد.
ناخلف از یک جهت رمان ارزشمندی است. آن هم اینکه نویسنده در طی سال‌ها مطالعهٔ ادبیات، از جهان ادبیات دور نیست، داستان را می‌فهمد و ذائقهٔ مخاطب را می‌شناسد؛ اما نمی‌تواند مخاطب جدی ادبیات را قانع کند. 
ناخلف در دو زمینه با مشکل روبرو است. اول پیرنگ و دوم زاویهٔ دید. پیرنگ ناخلف، لاغر و بی‌جان است. به عنوان اسکلت رمان، توان و ظرفیت نگهداری رمان ۵۰هزار کلمه‌ای را ندارد. مسالهٔ دوم اما از پیرنگ هم مهم‌تر است. انتخاب زاویهٔ دید اول شخص، ریسک زیادی است. چون در این زاویه‌دید، صدا (لحن) و زبان راوی خیلی اهمیت پیدا می‌کند. ناخلف در لحن نمی‌تواند شخصیت عبدالله را باورپذیر کند و زمینهٔ همراهی مخاطب را با شخصیت اصلی ایجاد نمی‌کند. از سویی زبان و نثر نویسنده هم نمی‌تواند چندان چفت‌وبست محکمی به مسیر داستان بدهد.
من دو مشکل حاشیه‌ای دیگر هم با رمان داشتم. ابتدا دیالوگ‌های گل‌درشت و شعارزدهٔ داستان که عملا قرائتی تکراری از تاریخ به مخاطب می‌دهد و دوم ویراستاری اثر. من نمی‌دانم این شیوهٔ رسم‌الخط کتاب انتخاب نویسنده بوده یا ویراستار اما در هر صورت مرا آزار داد.

و به گمانم درست‌ترین تصمیم نویسنده، پایان‌بندی داستان است. تصمیمی که در خدمت پیرنگ بوده و بسیار به‌قاعده است.

چشم‌انتظار رمان‌های بعدی نویسنده هستم.
        

22

          چهاردهمین کتاب ۰۴

{دیر یا زود هر کس اگر بخواهد انسان بماند، باید موضع بگیرد.}

«امریکایی آرام» یک رمان پیشگویانه و چندلایه است که به شکلی نمادین به دخالت‌های اولیه آمریکا در ویتنام در آستانهٔ جنگ می‌پردازد. داستان که از زبان یک روزنامه‌نگار بریتانیایی بدبین به نام تامس فاولر روایت می‌شود، حول یک مثلث عشقی میان او، یک مأمور جوان و ایدئالیست آمریکایی به نام آلدن پایل، و زنی ویتنامی به نام فوئونگ شکل می‌گیرد. این رابطهٔ عاشقانه در واقع استعاره‌ای از رقابت قدرت‌های غربی (بریتانیای استعمارگر و آمریکای مداخله‌گر) بر سر آیندهٔ ویتنام است. فاولر، راوی داستانْ نماد بریتانیایی است که مدعی بی‌طرفی است اما در نهایت مجبور به انتخاب یک جبهه می‌شود. در مقابل، پایل که همان «امریکایی آرام» قصه است، نمایندهٔ ایدئالیسم خطرناک و معصومیت دلقک‌وار آمریکایی است که با نیت در ظاهر خیر و تئوری‌های انتزاعی خود، بدون درک مردم ویتنام، فجایع بزرگی به بار می‌آورد. گرین این «معصومیت احمقانه» را نوعی جنون می‌داند که باید از آن ترسید.
کتاب به دلیل پیش‌بینی دقیق فجایع بعدی جنگ ویتنام و نقد عمیقش بر امپریالیسم و دخالت‌های خارجی، اثری ماندگار شناخته می‌شود. گرین با نثری دقیق و داستانی پرکشش، مفاهیمی چون مسئولیت اخلاقی، پوچی ایدئولوژی‌های انتزاعی و تراژدی انسانی را در بستر جنگی قریب‌الوقوع به تصویر می‌کشد. این رمان نه تنها یک داستان پرکشش، بلکه یک هشدار تاریخی است که در زمان خود نادیده گرفته شد و به عنوان اثری ضدآمریکایی محکوم شد.

و بخت یار ماست که به همت آقای آیت معروفی، این کتاب توسط نشر خوارزمی با طراحی جلد جدید (و البته در همان یونیفرم سابق خوارزمی) تجدید چاپ شده است.
        

26

          سیزدهمین کتاب ۰۴

جشن مدام، پنجمین شماره از مجله‌ای است که با پررویی دلچسبی مسیرش را ادامه می‌دهد. در ایامی که کتاب‌ها در چاپ اول می‌مانند، جشن مدام به چاپ سوم رسید.
در بخشی از یادداشت سردبیر نوشته‌ام:
«پس بیراه نیست اگر در قامت انسان امروزی ایرانی به جشن نگاه کنیم، (عمیق نگاه کنیم) باید هر دو شکل جشن را ببینیم. روزی که موضوع جشن را برای شمارۀ پنجم انتخاب کردیم، تصوری که از خروجی نهایی داشتم، متن‌های سرحال، شاداب و تماماً پررنگ‌ولعاب بود. اما به‌مرور دریافت جدیدی از مطالب داشتم. جشن روی دیگری داشت و دارد. پس‌وپیش هر جشنی، غم و تلخی‌ای نشسته که معنای جدیدی برای جشن می‌سازد. با هر مطلب جدیدی که برای جشن می‌رسید دریافت واضح‌تری پیدا می‌کردم. به قول سیدمحمد بهشتی ما با جشن گرفتن سالروز تولدمان، فقط گذر زمان را به خودمان تذکر می‌دهیم، نه اینکه زمان را دریافته باشیم. ما با جشن‌هایی که مجبور به گرفتن‌شان هستیم، از دریافتن معنای جشن دور می‌شویم. چون ذات جشن با اجبار جور درنمی‌آید، همان‌قدر که ذات نیایش. برای همین طبیعی است که از جشن‌های اجباری فراری هستیم. به‌جایش جشن‌های غیراجباری برای‌مان شیرین‌اند.»

از میان مطالب جشن مدام، روایت فاطمه افضلی و شیوا خادمی و داستان زهرا عطارزاده و  نفیسه صادقکار را جور دیگری دوست دارم.
        

25

          نهمین کتاب ۰۴

این رمان کوتاه به سبک جریان سیال ذهن ساده و نسبتاً رؤیایی نوشته شده است: اول شخص، با پرش به اطراف و سرعت بخشیدن به وقایع. موضوع، وضعیت اسفناک مکزیکی‌های روستایی به ویژه زنان است. احساس می‌کنم نویسنده بیشتر به خاطر موضوع به نوشتن ترغیب شده است تا طرح یا شخصیت‌ها. با وجود تعداد صفحات کم، کتاب شامل داستان‌های بسیاری از شخصیت‌های فرعی است که با همه چیز از آدم‌ربایی توسط قاچاقچیان مواد مخدر گرفته تا ایدز و... روبرو می‌شوند.

در مورد طرح داستان، راوی خودش را در دوران کودکی‌اش در یک روستای کوهستانی تقریباً خالی از مرد، سپس در نوجوانی که روستا را ترک می‌کند و دچار مشکل می‌شود، دنبال می‌کند. 
با این حال، مهمترین نقطه ضعف داستان این است که هیچ یک از شخصیت‌ها سه‌بعدی نیستند. به عنوان مثال، ظاهراً مهمترین ویژگی بهترین دوست لیدی‌دی (شخصیت اصلی و راوی) این است که در کودکی شکاف کام داشته است. با اینکه عمل جراحی اصلاحی داشته، اما انگار هر وقت ماریا ظاهر می‌شود، مدام از این واقعیت که قبلاً شکاف کام داشته حرف می‌زند. بقیه شخصیت‌ها کمی شخصیت‌پردازی بیشتری دارند، اما همچنان بیشتر شبیه نمایندگان تراژدی و انعطاف‌پذیری (یا فقدان آن) هستند تا شخصیت‌های قوی.

کتابی نیست که دیگران را از خواندنش منصرف کنم، اما انتظار ندارم مدت زیادی در ذهنم بماند. و بسیار حال‌بدکن. اصلا مناسب روزهایی که حال خوشی ندارید نیست. به در نوجوان هم نمی‌خورد.
        

6

          هشتمین کتاب صفرچهار

سومین کتاب مصطفی انصافی، یک گام بلند است. انصافی در این رمان مهارتش را در داستان‌نویسی به تمامی نشان می‌دهد. نثر و زبان نویسنده در این رمان بی‌نظیر است. از نگاه من، مهم‌ترین برجستگی کتاب همین زبان پخته است. پختگی‌ای که خودش را در تغییر راوی‌ها نشان می‌دهد.
رمان، داستان زندگی سه آدم است. نوری شخصیتی ایرانی، نادیا دختری لهستانی و ولادیمیر جوانی روسی. سه فردی که زندگی‌شان در جنگ جهانی دوم و همزمان با کنفرانس تهران، به همدیگر گره می‌خورد.
ان‌شاءالله به زودی و در یک یادداشت مفصل دربارهٔ این کتاب خواهم نوشت.
دو مشکل هم با کتاب داشتم. یکی حجم اطلاعات تاریخی‌ای که در قالب دیالوگ به مخاطب ارائه می‌شد؛ که علاوه بر خسته‌کننده بودن، کمی نقطهٔ ضعف محسوب می‌شود و دیگری اشارات سیاسی نویسنده در قالب گزاره‌هایی کلی که گاه به شعارگویی‌هایی گل‌درشت شباهت پیدا می‌کرد.

اما در کل تجربهٔ مطالعهٔ این کتاب در روزهای جنگ اسراییل و ایران، برایم شیرین بود.
        

34