یادداشتهای مصطفا جواهری (236) مصطفا جواهری 1404/6/1 مجله مدام: رفاقت جمعی از نویسندگان 4.3 6 شانزدهمین کتاب ۰۴ ششمین شمارهٔ مدام، شبیه شمارهٔ ششم یک مجله نیست. شبیه شمارهٔ شانزدهم یا حتی دورتر است. اینکه ششمین شمارهٔ یک مجله بتواند مجموعهای از نویسندگان متنوع را کنار هم جمع کند واقعا کار سختی است. در کنار چهرههایی مثل مجید قیصری، سلمان باهنر، یاسین حجازی، رامبد خانلری، مهدی ربی، رضا زنگیآبادی و چند نویسندهٔ صاحبنام دیگر، نویسندگان ناشناس مختلفی مطالب درخشانی دارند. از بین روایتهای شمارهٔ رفاقت، روایت رامبد خانلری و سلمان باهنر و از بین داستانها، داستان حسین لعل بذری، مجید قیصری و میثاق حسینوند را جور دیگری دوست داشتم. به امید دنبالهدار بودن این ماجرا :) 1 37 مصطفا جواهری 1404/5/11 ناخلف حسام آبنوس 3.1 8 پانزدهمین کتاب ۰۴ ناخلف اولین کتاب مستقل حسام آبنوس است. رمان در بستر تاریخ معاصر ایران و در سالهای پایانی پهلوی دوم روایت میشود. داستان حول محور شخصیتی به نام عبدالله داودی میچرخد؛ جوانی که برخلاف خواست و باورهای سنتی پدرش، تصمیم میگیرد به گارد جاویدان شاهنشاهی بپیوندد تا موقعیت اجتماعی و مالی خود را بهبود ببخشد. ناخلف از یک جهت رمان ارزشمندی است. آن هم اینکه نویسنده در طی سالها مطالعهٔ ادبیات، از جهان ادبیات دور نیست، داستان را میفهمد و ذائقهٔ مخاطب را میشناسد؛ اما نمیتواند مخاطب جدی ادبیات را قانع کند. ناخلف در دو زمینه با مشکل روبرو است. اول پیرنگ و دوم زاویهٔ دید. پیرنگ ناخلف، لاغر و بیجان است. به عنوان اسکلت رمان، توان و ظرفیت نگهداری رمان ۵۰هزار کلمهای را ندارد. مسالهٔ دوم اما از پیرنگ هم مهمتر است. انتخاب زاویهٔ دید اول شخص، ریسک زیادی است. چون در این زاویهدید، صدا (لحن) و زبان راوی خیلی اهمیت پیدا میکند. ناخلف در لحن نمیتواند شخصیت عبدالله را باورپذیر کند و زمینهٔ همراهی مخاطب را با شخصیت اصلی ایجاد نمیکند. از سویی زبان و نثر نویسنده هم نمیتواند چندان چفتوبست محکمی به مسیر داستان بدهد. من دو مشکل حاشیهای دیگر هم با رمان داشتم. ابتدا دیالوگهای گلدرشت و شعارزدهٔ داستان که عملا قرائتی تکراری از تاریخ به مخاطب میدهد و دوم ویراستاری اثر. من نمیدانم این شیوهٔ رسمالخط کتاب انتخاب نویسنده بوده یا ویراستار اما در هر صورت مرا آزار داد. و به گمانم درستترین تصمیم نویسنده، پایانبندی داستان است. تصمیمی که در خدمت پیرنگ بوده و بسیار بهقاعده است. چشمانتظار رمانهای بعدی نویسنده هستم. 0 22 مصطفا جواهری 1404/5/11 آمریکایی آرام گراهام گرین 4.0 8 چهاردهمین کتاب ۰۴ {دیر یا زود هر کس اگر بخواهد انسان بماند، باید موضع بگیرد.} «امریکایی آرام» یک رمان پیشگویانه و چندلایه است که به شکلی نمادین به دخالتهای اولیه آمریکا در ویتنام در آستانهٔ جنگ میپردازد. داستان که از زبان یک روزنامهنگار بریتانیایی بدبین به نام تامس فاولر روایت میشود، حول یک مثلث عشقی میان او، یک مأمور جوان و ایدئالیست آمریکایی به نام آلدن پایل، و زنی ویتنامی به نام فوئونگ شکل میگیرد. این رابطهٔ عاشقانه در واقع استعارهای از رقابت قدرتهای غربی (بریتانیای استعمارگر و آمریکای مداخلهگر) بر سر آیندهٔ ویتنام است. فاولر، راوی داستانْ نماد بریتانیایی است که مدعی بیطرفی است اما در نهایت مجبور به انتخاب یک جبهه میشود. در مقابل، پایل که همان «امریکایی آرام» قصه است، نمایندهٔ ایدئالیسم خطرناک و معصومیت دلقکوار آمریکایی است که با نیت در ظاهر خیر و تئوریهای انتزاعی خود، بدون درک مردم ویتنام، فجایع بزرگی به بار میآورد. گرین این «معصومیت احمقانه» را نوعی جنون میداند که باید از آن ترسید. کتاب به دلیل پیشبینی دقیق فجایع بعدی جنگ ویتنام و نقد عمیقش بر امپریالیسم و دخالتهای خارجی، اثری ماندگار شناخته میشود. گرین با نثری دقیق و داستانی پرکشش، مفاهیمی چون مسئولیت اخلاقی، پوچی ایدئولوژیهای انتزاعی و تراژدی انسانی را در بستر جنگی قریبالوقوع به تصویر میکشد. این رمان نه تنها یک داستان پرکشش، بلکه یک هشدار تاریخی است که در زمان خود نادیده گرفته شد و به عنوان اثری ضدآمریکایی محکوم شد. و بخت یار ماست که به همت آقای آیت معروفی، این کتاب توسط نشر خوارزمی با طراحی جلد جدید (و البته در همان یونیفرم سابق خوارزمی) تجدید چاپ شده است. 1 26 مصطفا جواهری 1404/5/10 مجله مدام: جشن جمعی از نویسندگان 4.4 8 سیزدهمین کتاب ۰۴ جشن مدام، پنجمین شماره از مجلهای است که با پررویی دلچسبی مسیرش را ادامه میدهد. در ایامی که کتابها در چاپ اول میمانند، جشن مدام به چاپ سوم رسید. در بخشی از یادداشت سردبیر نوشتهام: «پس بیراه نیست اگر در قامت انسان امروزی ایرانی به جشن نگاه کنیم، (عمیق نگاه کنیم) باید هر دو شکل جشن را ببینیم. روزی که موضوع جشن را برای شمارۀ پنجم انتخاب کردیم، تصوری که از خروجی نهایی داشتم، متنهای سرحال، شاداب و تماماً پررنگولعاب بود. اما بهمرور دریافت جدیدی از مطالب داشتم. جشن روی دیگری داشت و دارد. پسوپیش هر جشنی، غم و تلخیای نشسته که معنای جدیدی برای جشن میسازد. با هر مطلب جدیدی که برای جشن میرسید دریافت واضحتری پیدا میکردم. به قول سیدمحمد بهشتی ما با جشن گرفتن سالروز تولدمان، فقط گذر زمان را به خودمان تذکر میدهیم، نه اینکه زمان را دریافته باشیم. ما با جشنهایی که مجبور به گرفتنشان هستیم، از دریافتن معنای جشن دور میشویم. چون ذات جشن با اجبار جور درنمیآید، همانقدر که ذات نیایش. برای همین طبیعی است که از جشنهای اجباری فراری هستیم. بهجایش جشنهای غیراجباری برایمان شیریناند.» از میان مطالب جشن مدام، روایت فاطمه افضلی و شیوا خادمی و داستان زهرا عطارزاده و نفیسه صادقکار را جور دیگری دوست دارم. 0 25 مصطفا جواهری 1404/5/1 گذشتهی رازآمیز دانا تارت 4.1 13 دوازدهمین کتاب ۰۴ درخشان، بهتآور و مهلک. من تقریبا هرگز چیزی شبیه به این کتاب نخواندهام. دیشب بعد از تمام کردنش بیش از یک ساعت در رختخواب دراز کشیدم، بیدار بودم و به پنج شخصیت اصلی فکر میکردم. هنوز فکر نمیکنم بتوانم احساساتم را با کلمات بیان کنم، اما اگر این کتاب چیزی باشد، یک تراژدی یونانی مدرن است. یک یادداشت مفصل و طولانی برای این کتاب خواهم نوشت. 0 35 مصطفا جواهری 1404/4/21 باچان ناتسومه سوسه کی 3.3 16 یازدهمین کتاب ۰۴ واقعاً نمیدانم چه احساسی نسبت به این یکی داشتم، نه اینکه بگویم از آن بدم آمد، اما اصلاً قابل مقایسه با کوکورو نبود. از حد تحملم خارج شد و میترسم که ناخودآگاه دارم کوکورو را با این یکی مقایسه میکنم و احتمالاً همین کار را با بقیه کارهای ناتسومه هم انجام خواهم داد. معمولی. حتی کمتر. 1 4 مصطفا جواهری 1404/4/17 ایوان ولادیمیر باگامولوف 3.3 1 دهمین کتاب ۰۴ { اگر جنگ نبود، با او قرار میگذاشتم و احتمالا عاشقش میشدم و او هم به من بله میگفت و بعد دیگر خوشبختترین آدم روی زمین بودم. اما حیف که جنگ است... } راوی، فرماندهٔ یکی از گردانهای ارتش شوروی است در خط مقدم مقابل آلمانها. در یکی از عملیاتها پسرکی به اسم ایوان به عنوان جاسوس شوروی از خاک آلمان برمیگردد و این رمان عملا مواجههٔ سرگرد با ایوان است. همهچیز قابل قبول است. و فقط همین. برای یک بار خواندن شاید ارزش داشته باشد. نه بیشتر. برای انسان ایرانی، شخصیت ایوان، قهرمان عجیبی نیست. تاریخ ایران بهقدری نوجوان دلیر به خود دیده که از این کتاب احتمالا چندان شگفتزده نخواهید شد. و اینکه چقدر نشر مان کتاب، خروجی باکیفیتی آماده کرده است. از دست گرفتن این کتاب تماما لذت بردم. 0 27 مصطفا جواهری 1404/4/14 دعا برای ربوده شدگان جنیفر کلمنت 3.8 22 نهمین کتاب ۰۴ این رمان کوتاه به سبک جریان سیال ذهن ساده و نسبتاً رؤیایی نوشته شده است: اول شخص، با پرش به اطراف و سرعت بخشیدن به وقایع. موضوع، وضعیت اسفناک مکزیکیهای روستایی به ویژه زنان است. احساس میکنم نویسنده بیشتر به خاطر موضوع به نوشتن ترغیب شده است تا طرح یا شخصیتها. با وجود تعداد صفحات کم، کتاب شامل داستانهای بسیاری از شخصیتهای فرعی است که با همه چیز از آدمربایی توسط قاچاقچیان مواد مخدر گرفته تا ایدز و... روبرو میشوند. در مورد طرح داستان، راوی خودش را در دوران کودکیاش در یک روستای کوهستانی تقریباً خالی از مرد، سپس در نوجوانی که روستا را ترک میکند و دچار مشکل میشود، دنبال میکند. با این حال، مهمترین نقطه ضعف داستان این است که هیچ یک از شخصیتها سهبعدی نیستند. به عنوان مثال، ظاهراً مهمترین ویژگی بهترین دوست لیدیدی (شخصیت اصلی و راوی) این است که در کودکی شکاف کام داشته است. با اینکه عمل جراحی اصلاحی داشته، اما انگار هر وقت ماریا ظاهر میشود، مدام از این واقعیت که قبلاً شکاف کام داشته حرف میزند. بقیه شخصیتها کمی شخصیتپردازی بیشتری دارند، اما همچنان بیشتر شبیه نمایندگان تراژدی و انعطافپذیری (یا فقدان آن) هستند تا شخصیتهای قوی. کتابی نیست که دیگران را از خواندنش منصرف کنم، اما انتظار ندارم مدت زیادی در ذهنم بماند. و بسیار حالبدکن. اصلا مناسب روزهایی که حال خوشی ندارید نیست. به در نوجوان هم نمیخورد. 0 6 مصطفا جواهری 1404/4/7 نوری، نادیا، ولادیمیر و دیگران مصطفی انصافی 3.8 1 هشتمین کتاب صفرچهار سومین کتاب مصطفی انصافی، یک گام بلند است. انصافی در این رمان مهارتش را در داستاننویسی به تمامی نشان میدهد. نثر و زبان نویسنده در این رمان بینظیر است. از نگاه من، مهمترین برجستگی کتاب همین زبان پخته است. پختگیای که خودش را در تغییر راویها نشان میدهد. رمان، داستان زندگی سه آدم است. نوری شخصیتی ایرانی، نادیا دختری لهستانی و ولادیمیر جوانی روسی. سه فردی که زندگیشان در جنگ جهانی دوم و همزمان با کنفرانس تهران، به همدیگر گره میخورد. انشاءالله به زودی و در یک یادداشت مفصل دربارهٔ این کتاب خواهم نوشت. دو مشکل هم با کتاب داشتم. یکی حجم اطلاعات تاریخیای که در قالب دیالوگ به مخاطب ارائه میشد؛ که علاوه بر خستهکننده بودن، کمی نقطهٔ ضعف محسوب میشود و دیگری اشارات سیاسی نویسنده در قالب گزارههایی کلی که گاه به شعارگوییهایی گلدرشت شباهت پیدا میکرد. اما در کل تجربهٔ مطالعهٔ این کتاب در روزهای جنگ اسراییل و ایران، برایم شیرین بود. 0 34 مصطفا جواهری 1404/4/1 ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟ میشل فوکو 3.7 6 هفتمین کتاب ۰۴ خوشتر آن باشد که سر دلبران/گفته آید در حدیث دیگران... کتاب را مهمترین فیلسوف پستمدرن در روزگار خودش نوشته است. یادداشتهای کتاب همگی مربوط به پیش از انقلاب است و تحلیل دقیقی از روزگار دارد. توصیف گذشته نیست. فوکو از راه شنیدهها و اخبار رسانههای غربی ایران را قضاوت نکرده، بلکه برای نگارش این متن دوبار به ایران سفر کرده و در گرماگرم انقلاب کنار ایرانیها بوده. از طرفی علیرغم دانش بالا، متنها را عامهفهم نوشته. بعد از نیمقرن، همچنان خواندنی است و به خاطر حجم کمش، در یک نشست خوانده میشود. و عجب ترجمهٔ بدی دارد. کاش نشر هرمس ویراست جدیدی ارائه میکرد. 0 6 مصطفا جواهری 1404/3/31 ابیگیل ماگدا سابو 4.2 31 ششمین کتاب صفرچهار کتاب را پیش از جنگ شروع و اوایل جنگ تمام کردم. احتمالا برای شروع خواندن آثار سابو، ابیگیل بهترین گزینه باشد. مهمترین ویژگی ابیگل، بیادا بودنش است. قصهگو است و عجلهای ندارد و آهسته آهسته جهان دختر نوجوان ۱۴ساله را میسازد و پیش میرود. ابیگیل از آن رمانهایی است که تو را تبدیل به یکی از شخصیتهای داستان میکند و دوست نداری از جهانی که نویسنده خلق کرده رها بشوی. کتاب برای روزهای جنگ، پیشنهاد خوبی است. کمی فارغتان میکند. و اگر معلم مدرسهٔ دخترانه بودم، خواندنش را به همهٔ شاگردانم توصیه میکردم. از مقدمهٔ بیخود و بیجهت مترجم که بگذریم، یک چهارم پایانی حوصلهام را سر برد. 0 21 مصطفا جواهری 1404/3/14 بازشناختن غریبه ایزابلا حماد 4.0 23 پنجمین کتاب صفرچهار محمود درویش به ما میگوید: «غزه آدمها را به تأمل سرد نمیخواند؛ غزه آدمها را به انفجار و سرشاخ شدن با حقیقت وامیدارد.» بازشناختن غریبه، یک تفاوت جدی با همهٔ کتابهایی که تا الان دربارهٔ مسألهٔ فلسطین خواندهام داشت. نویسنده، در قالب یک سخنرانی از دریچهٔ ادبیات سراغ آدمهای درگیر در ماجرای فلسطین رفته است. و این ایدهای درخشان است. کتاب قرار نیست پاسخهای سوالات مخاطب را دربارهٔ چیستی مسالهٔ فلسطین برطرف کند. کتابهای دقیقی در این زمینه وجود دارد. بازشناختن غریبه، از «لحظهٔ آهان» حرف میزند. لحظهای که انسان به فهم و شناخت حق و باطل میرسد. کاش تا دیر نشده، لحظهٔ بازشناختن مان را درست دریابیم. مناسب برای در یک نشست خواندن 👌 3 50 مصطفا جواهری 1404/3/10 آذرباد نسیم مرعشی 3.1 11 چهارمین کتاب صفرچهار دو رمان قبلی نسیم مرعشی هیچوقت سلیقهٔ من نبودند. آذرباد هم همین شد. من با آذرباد چندروزِِ غمگین را گذراندم. شب آخر مطالعهٔ کتاب، بالاخره گریهام را درآورد و مثل همیشه از نثر درخشان نویسنده لذت بردم. اما جهانِ داستانی نسیم مرعشی، دلخواه و دلچسب من نیست. هیچوقت نفهمیدم و نمیفهمم این حجم از غمنویسی چه خاصیتی دارد. حتی اگر فرض هم بگیریم نویسنده، سیاهنمایی نمیکند، فایدهٔ سیاهنویسی چیست؟ و فایدهٔ سیاهخوانی برای مخاطب؟ مخاطبی که به میزان کافی در روزمرهٔ خودش درگیر غم و اندوه هست... اگر روزهایی غمگین را میگذرانید، اصلا کتاب مناسبی نیست. اگر هم دو کتاب قبلی نویسنده را دوست داشتید، حتما از آذرباد لذت بیشتری خواهید برد. 3 49 مصطفا جواهری 1404/2/13 فصل مهاجرت مرده ها حسین قسامی 0.5 1 سومین کتاب صفرچهار من خواندم، شما نخوانید. یک پیرنگ خیلی ضعیف، شخصیتهایی که در تیپ ماندهاند و شعارهای سیاسیاجتماعی که بلای جان نویسنده و مخاطب است. و از همه بدتر. روایت حجم عظیمی از سیاهی که مشخص نیست چه میزانش جعلی است و چه میزانش حقیقی، چه کارکردی دارد؟ کاش نویسندهها یاد بگیرند وظیفهشان داستان نوشتن است. همین. اگر همین کار را درست انجام بدهند، رسالتشان را به درستی پیش گرفتهاند. 0 18 مصطفا جواهری 1404/1/7 سنگ قدسیه پائینی 3.5 21 دومین کتاب صفرچهار ماجرای کتاب، دیر شروع میشود. برای همین با داستان بلندی مواجهیم که ممکن است در ابتدای راه مخاطبش را پس بزند. علاوهتر که برخی توصیفات اروتیک هم ممکن است مخاطب را دورتر کند. (گرچه که در ادامه در خدمت فرم و محتواست.) اما سوژهٔ داستان بسیار متهورانه است و با شجاعت انتخاب شده. چاپ دوم کتاب، به مدیریت هنری مجید زارع است و کتاب از حیث زیبایی و کیفیت ارزشمند است. نثر نویسنده معمولی است اما در مجموع برای اولین کتاب نویسنده قابل قبول است. 0 20 مصطفا جواهری 1404/1/6 برچیدن کتابخانه ام: یک مرثیه و ده گریز آلبرتو منگوئل 4.0 12 سختخوان، لذتبخش، خمارآلود خواندن از آدمی که چندسال برای بورخسِ کمبینا کتاب میخوانده مهیج است. برای مبتلایان به کتاب و کتابداری مخدر خوبی است. روزهای پایانی سال و اوایل نوروز ۰۴ را برایم شیرین کرد. 0 19 مصطفا جواهری 1403/12/30 چشم سگ: مجموعه داستان عالیه عطایی 3.5 24 آدمها از انتخابهای درستشان شناخته میشوند. این کتاب را با رفقای درجهیک گروه سهکتاب در ماه آبان خواندیم. هفت داستان کوتاه با محوریت مردم افغانستان و داستانهایشان. خانم عطایی، نویسندهٔ خراسانیایست که داستان را خوب میشناسد. به گمانم مهمترین حسن این کتاب، درگیرِ ادا نشدن است. بسیاری از داستانهای فارسی امروز، فرمزده هستند. این کتاب اینطور نبود. لذت بردم و بسیار هم تلخ بود... 0 15 مصطفا جواهری 1403/12/30 شبح مرگ بر فراز نیل آگاتا کریستی 4.3 13 باید از دید شرقیها به مرگ نگاه کرد. در نظر آنها مرگ فقط یک اتفاق است و اصلا به چشم نمیآید. از کارهای درخشان کریستی و پوآرو. قاتل جلوی چشم است و دیده نمیشود. و مثل اغلب موارد مشابه، نسخه سینمایی از کتاب ضعیفتر است. 0 16 مصطفا جواهری 1403/12/30 آن سوی رود، میان درختان ارنست همینگوی 3.6 12 ماجرای زندگی یک سرهنگ آمریکایی خسته از جنگ به نام ریچارد کنتول در اواخر جنگ جهانی دوم که در ایتالیا است. همزمان با آخرین روزهای زندگیاش به خاطر بیماری، با دختری آشنا میشود و یک رابطهٔ منحصر به فرد بین این دو شکل میگیرد. هنوز معتقدم که داستان کوتاههای همینگوی در یک لیگ دیگری نسبت به رمانهایش قرار دارند. 0 15 مصطفا جواهری 1403/12/30 عین خیالم بودی فریناز ربیعی 3.2 1 از مجموع دوازده داستان کوتاه این مجموعه، با دو داستان عالی، چهار داستان خوب، دو داستان معمولی و چهار داستان بد مواجهیم. کاش چینش داستانها کمی متفاوت بود. در آغاز با دو داستان درجهیک مواجهیم که نوید یک مجموعهٔ درخشان را به مخاطب میدهد و اما در ادامه با افت شدید کیفیت داستانها روبروییم. چند داستان مشخصات نیاز به بازنویسی دارند. ایرادات متعدد ویرایشی، آزاردهنده است؛ طرح جلدْ زیبا و در آخر، برچسب قیمت به جای قیمتِ چاپشده روی جلد که اصلا برای منِ مخاطب جدی کتاب، خوشایند و قابل قبول نیست. اما یک خداقوت به آقای امیری و تیم مهرستان. مسیری که در باب ادبیات داستانی در نشر مهرستان آغاز کردهاند، یک مسیر روشن است. 0 9