یادداشت مصطفا جواهری
1404/5/10
سیزدهمین کتاب ۰۴ جشن مدام، پنجمین شماره از مجلهای است که با پررویی دلچسبی مسیرش را ادامه میدهد. در ایامی که کتابها در چاپ اول میمانند، جشن مدام به چاپ سوم رسید. در بخشی از یادداشت سردبیر نوشتهام: «پس بیراه نیست اگر در قامت انسان امروزی ایرانی به جشن نگاه کنیم، (عمیق نگاه کنیم) باید هر دو شکل جشن را ببینیم. روزی که موضوع جشن را برای شمارۀ پنجم انتخاب کردیم، تصوری که از خروجی نهایی داشتم، متنهای سرحال، شاداب و تماماً پررنگولعاب بود. اما بهمرور دریافت جدیدی از مطالب داشتم. جشن روی دیگری داشت و دارد. پسوپیش هر جشنی، غم و تلخیای نشسته که معنای جدیدی برای جشن میسازد. با هر مطلب جدیدی که برای جشن میرسید دریافت واضحتری پیدا میکردم. به قول سیدمحمد بهشتی ما با جشن گرفتن سالروز تولدمان، فقط گذر زمان را به خودمان تذکر میدهیم، نه اینکه زمان را دریافته باشیم. ما با جشنهایی که مجبور به گرفتنشان هستیم، از دریافتن معنای جشن دور میشویم. چون ذات جشن با اجبار جور درنمیآید، همانقدر که ذات نیایش. برای همین طبیعی است که از جشنهای اجباری فراری هستیم. بهجایش جشنهای غیراجباری برایمان شیریناند.» از میان مطالب جشن مدام، روایت فاطمه افضلی و شیوا خادمی و داستان زهرا عطارزاده و نفیسه صادقکار را جور دیگری دوست دارم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.