یادداشتهای ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ (137) ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 3 روز پیش وینک پایی میدنایت آپریل جنویو تاکالک 2.4 2 وقتی «وینک پاپی میدنایت» رو میخونی، انگار وارد قصهای میشی که هر برگش پر از سایه و نور، حقیقت و دروغ، و جادوی عجیبیه که مرز بین خیال و واقعیت رو محو میکنه. سه صدا، سه شخصیت، مثل سه ساز مختلف در یک سمفونی، دائم با هم میپیچن و گاهی هماهنگ، گاهی آزاردهنده، اما همیشه پرکششن. وینک مثل جادویی پنهان، پر از راز و افسانهست. پاپی آینهایه از غرور و تلخی، دختری که زیبایی و تاریکی با هم تو وجودش میجوشن. و میدنایت، پسری که مدام بین این دو دنیا سرگردونه، مثل کسی که توی جنگل دنبال راهیه اما هر بار عمیقتر تو مه گم میشه. حس منِ خواننده؟ این کتاب مثل خوابیه که نصفهشیرین و نصفههولناکه. گاهی دلت میخواد لابهلای جملات بمونی و توی همون فضا قدم بزنی، گاهی هم قلبت تندتر میزنه چون نمیدونی کدومیک از سه صدا راست میگه و کدوم فقط داره بازی میکنه. بهنظرم «وینک پاپی میدنایت» بیشتر از اینکه فقط یک داستان باشه، یه حسه؛ حسی از راز، تنهایی، و اون جادوی غریبی که فقط تو کتابهای فانتزی خوب پیدا میکنی. 🌙✨ 0 9 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/5/24 فرضیه عشق الی هیزل وود 3.9 26 از همان صفحههای اول، حس کردم نویسنده توانسته با کلماتش یک دنیای زنده بسازد؛ دنیایی که پر از احساس، شوخطبعی و لحظههای غیرمنتظره است. ریتم داستان آنقدر روان و گیراست که متوجه گذر زمان نمیشوی.💟🧬 این کتاب از آنهایی بود که هم خنداند، هم قلبم را فشرد، هم باعث شد به بعضی اتفاقات سادهی زندگی با دید تازهای نگاه کنم. شخصیتها آنقدر واقعی و ملموس بودند که حس میکردم کنارم نفس میکشند.⚗️ وقتی به آخر داستان رسیدم، یک حس گرم و شیرین در دلم ماند؛ همان حسی که بعد از یک تجربهی واقعی و خاص به آدم دست میدهد.💞 0 27 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/5/22 بند اعدامیها و داستانهای دیگر فریدا مک فادن 3.4 5 تازه کتاب بند اعدامیها و داستانهای دیگر از فریدا مکفادن رو تموم کردم و فقط میتونم بگم… 😱🤯 آقا من تازه شروع کردم چجوری میشه از داستانهای جنایی و معمایی و روانی بودن کتاب هایش گذشت...🤦🏻♀️ سه تا از داستاناش کاری کردن مغزم پرتاب شه تا کهکشان و برگرده! 😆 همهچی انقدر غیرقابل پیشبینی بود که فقط صفحه رو ورق میزدم و میگفتم: «یعنی الان چی میشه؟!» اگه دلت یه شوک داستانی حسابی میخواد، اگه تازه میخوای شروع بکنی به خواندن رمان جنایی و مدرن ...این کتاب انتخاب عالیه! 📚✨ 0 18 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/5/15 رویاهای مدفون ربکا راس 4.5 10 کتابی بود که با جادو شروع شد، ولی با زخم، غرور و کابوس ادامه پیدا کرد.🔮 فضای کتاب برام مثل قدم زدن توی رؤیایی تلخ بود، پر از رنگهای مهآلود، آینههای شکسته و جادویی که هم شفاست و هم درد. شخصیت اصلی، دختری که یاد میگیره برای ایستادن، باید اول از درون فرو بریزه... و این روند، برام هم تلخ بود، هم آشنا. نثر ربکا راس شاعرانهست؛ نه از اون فانتزیهای پرحادثه، بلکه آرام و پر از حس، و توی بعضی فصلها، بین خواب و واقعیت گم میشدم — درست مثل خود شخصیت. یه داستان دربارهی قدرت رویاها و اینکه چطور توی تاریکی، نور خودمون رو پیدا میکنیم. اگر دنبال یه فانتزی تاریک، شاعرانه، و پر از نماد و استعارهای، این کتاب رو حتماً بخون.🪄💞 0 25 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/5/3 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 10 اثری فراموشنشدنی از جون هوور، ترجمهای از دلِ تپندهی درد و امید، که با هر صفحهاش نفست را در سینه حبس میکنی و تا پایان، رها نمیشوی... در این داستان، نه فقط با واژهها، بلکه با تپش قلب شخصیتها زندگی میکنی. قهرمانی که چون درنا، ظریف، تنها و متفاوت، در میان دنیایی از گرگها به دنبال نجات خویش است... دنیایی که گاه بیرحم، گاه فریبنده، اما همیشه واقعی است. این کتاب، فقط یک روایت نیست؛ یک سفر است. یک سفر در درون تاریخ چوسان قدیم. سفری به درون روح انسانی، با پیچوخمهای عاطفی، لحظههای ناب، و جملاتی که تا مدتها در ذهنت میمانند. اگر به دنبال کتابی هستی که دل را بلرزاند، چشم را اشکآلود کند و ذهن را بیدار نگه دارد، «درنایی در میان گرگها» همان گنج گمشدهایست که باید آن را پیدا کنی.⚔️🏹🔥👑 0 26 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/21 ارباب دزدها کورنلیا فونکه 4.2 15 من این کتاب رو وقتی بچه بودم خوندم... اون موقع هنوز خیلی چیزها رو نمیفهمیدم. معنی دزد بودن رو، معنی تنهایی، معنی داشتن یه اسم جعلی برای محافظت از خودت. ولی چیزی که از همون روزها توی دلم موند، یه حس عجیب بود… حسی از جادو، از فرار، از دوستیهایی که واقعیتر از قانون بودن. کورنلیا فونکه با ارباب دزدها نه فقط قصه گفت، یه دنیا ساخت… دنیایی که من باهاش از لای شیشههای بخارگرفتهی ونیز رد شدم، سایهها رو دنبال کردم، و دلم خواست بخشی از اون دار و دستهی بچهدزدهایی باشم که خودشون برای خودشون زندگی ساختن. الان که بزرگتر شدم، تازه میفهمم اون کتاب، فقط یه داستان کودکانه نبود. یه یادگار بود از زمانی که قلبم، بدون ترس، با قصهها پرواز میکرد. و هر وقت دوباره بهش فکر میکنم، صدای نفسهای اون قطار جادویی هنوز توی گوشمه... 👑🔮⚔️📜🏹 0 33 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/20 سیاه مرگ جلد 3 کورنلیا فونکه 4.6 14 «پایان نیست. فقط ورق زدن به فصلیست که کسی جرأت نمیکرد بخونهاش.» ⚔️🔮🖤❤️🔥👑 "سیاهمرگ" کتابیه که نفس تو رو حبس میکنه، نه از ترس… از حقیقت. اینجا همه چیز از نو تعریف میشه؛ مرگ، زندگی، جادو، حتی سکوت. فونکه در این جلد آخر، ثابت میکنه که جادو فقط در طلسمها نیست… توی رنجها، اشکها، و انتخابها هم هست. و من، تا لحظهی آخر، دستم نلرزید… چون میدونستم قراره با آخرین کلمه، چیز بزرگی رو از دست بدم و همزمان، دوباره پیدا کنم. این کتاب، وداعه… اما نه با دنیا. با تویی که دیگه مثل قبل نیستی. 0 27 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/20 سیاه قلب کورنلیا فونکه 4.2 57 «بعضی قلبها، سفید به دنیا میان… اما دنیا اونا رو سیاه میکنه.» 🤍🩶🖤 "سیاهقلب" جاییه که دیگه نمیتونی مطمئن باشی کی قهرمانه و کی دشمن. اینجا جادو خاموش نیست، خشمگینه. کتابها دروغ نمیگن… اما همیشه حقیقت رو هم نمیگن. این جلد، عمیقتره… تاریکتره… و شخصیتهاش واقعیتر از همیشه. یهجور ادامهست که تو رو آروم نمیذاره، چون میدونی هر انتخاب، یه فاجعهی احتمالیه. و من، با هر قطرهی جوهر، بیشتر فهمیدم چرا فونکه جادوگره، نه فقط نویسنده. 1 24 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/20 سیاه خون کورنلیا فونکه 4.3 22 «دروازهای باز شد... نه به سوی جهان دیگر، بلکه به سوی درون خودم.» 🔮⚔️📜🏹 وقتی "سیاهخون" رو خوندم، فهمیدم اولین قدم به دنیای فونکه، همیشه با یک زمزمه شروع میشه… زمزمهای که میگه: «این فقط یک کتاب نیست.» اینجا، جوهر نه روی کاغذ، که در خون جریان داره. شخصیتهاش انگار از سایه ساخته شدن، اما گرمای عجیبی دارن. همه چیز در مرز بین ترس و شیفتگی معلقه. و من، هر برگ رو با قلبی تپنده خوندم… چون احساس میکردم با هر صفحه، بخشی از خودم بیدار میشه. 0 17 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/15 شب با آتش به پایان می رسد کی اکس سونگ 4.2 2 این کتاب برام فقط یک روایت تاریخی یا عاشقانه نبود… یه قیام بود، از دل زنی که همهچیزشو ازش گرفتن، جز شجاعتش. داستانش مثل یه شعر تلخ و زیبا تو دل چین قدیم بود. وقتی شروعش کردم، نفهمیدم کی غرق اون فضای دودآلود، نقابها، و دسیسههای امپراتوری شدم. اما چیزی که بیشتر از همه موند… خودِ "او" بود. زنی که در سکوت رشد کرد، در تاریکی تصمیم گرفت، و وقتی زمانش رسید… با آتیش خودش دنیا رو روشن کرد. این کتاب پر بود از درد، از انتخابهای سخت، ولی در نهایت، از اونهاست که قدرت رو نه تو شمشیر، که تو وفاداری، عشق و ایستادگی نشون میده. تا مدتها بعد از تموم کردنش، هنوز بوی دود تو ذهنم مونده بود. و اون سؤال توی دلم تکرار میشد: اگه همهچیزت رو ازت بگیرن… آیا هنوز میتونی برای چیزی بجنگی⁉️ 👑🏹⚔️📜🔮 0 18 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/13 شاهزاده سنگدل (پادشاه پریان #1) جلد 1 هالی بلک 4.3 117 نمیدونم چی شد که اینقدر درگیرش شدم. فکر میکردم قراره فقط یه عاشقانهی فانتزی بخونم، اما واقعاً برام چیزی بیشتر از اون بود. یه دنیای سرد و بیرحم، یه دختر معمولی که مجبور شد قوی بشه، و یه شاهزاده... که هر کاری کرد عاشقش نشم، ولی نشد! دست خودم نبود. از اون کتاباست که وقتی تموم میشه، دلت میخواد برگردی و دوباره از اول بخونیش، فقط برای اینکه حسش رو دوباره زندگی کنی. 🔮⚔️ 11 33 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/4 بی پروا جلد 2 لورن رابرتس 4.4 74 📖✨ بیپروا دقیقاً همون کتابیه که وقتی تمومش میکنی، چشمات هنوز دنبال جادوی پنهون بین خطوطه. لورن رابرتس، با قلمی تند و بیملاحظه، جهانی ساخته که مرز بین تاریکی و نجات، به باریکی لبهی خنجره. شخصیتهاش زندهان، درد میکشن، انتخاب میکنن، و تو رو با خودشون تا تهِ سیاهترین کوچههای قدرت و شورش میبرن. اگر دنبال داستانیه که قلبت رو تو مشت بگیره و تا آخرین صفحه رها نکنه، اگر به دنیای پر از دسیسه، احساسات ممنوعه، و انتخابهای سرنوشتساز علاقه داری، بیپروا رو از دست نده. این فقط ادامهی بیرحم نیست؛ انفجاریه از هیجان، شک، و عشق... و شاید، رهایی. خوندن این کتاب مثل اینه که با چشمای بسته توی طوفان قدم بزنی… ولی با هر قدم، بیشتر دلت بخواد که هیچوقت به مقصد نرسی. 🖤 برای اونایی که نمیترسن دلشون رو وسط بازی بذارن… 0 32 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/3/18 کشتی مردگان ریک ریوردان 4.8 1 کشتی مردگان رو که خوندم، حس کردم واقعاً وسط یه نبرد حماسی توی دنیای نورس هستم! مگنس با اون شوخطبعی خاصش حتی وسط خطر، آدمو به خنده مینداخت. پر از دوستی، فداکاری، جادو و لحظههایی که آدمو به فکر فرو میبره. پایانش همونقدر هیجانانگیز بود که انتظار داشتم، حتی شاید بیشتر! اگه دنبال یه پایان قوی و روحیهبخش برای یه سفر جادویی هستی، این جلدو حتماً بخون! 💫⚔️ 0 33 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/3/12 مری پاپینز (مجموعه 2 جلدی) پاملا لیندون تراورز 4.4 2 درست وقتی که همه چیز تکراری و خاکستریست... وقتی نظم خستهکنندهی زندگی، لبخند را از لبها دزدیده و خیال در گوشهای خوابیده... او میآید. با بادی که از شرق میوزد، با چتری سیاه، کیفی قدیمی و نگاهی که انگار از جنس راز است.👒 نه با وعدهی معجزه میآید، نه با طبل و شیپور؛ آرام، بیصدا، اما با جادویی بیپایان.🔮 قدمهایش کوچهها را روشن میکند، حضورش کودک را بیدار میسازد و دلِ بزرگترها را نرم میکند. در کنارش، قوانین همچنان هستند؛ اما مهربانتر. روزها منظماند؛ اما بازیگوش. زندگی همان زندگیست، فقط با چاشنی خیال، رنگی تازه گرفته است.🪩 با او، نقاشیهای خیابان دروازهی ورود به جهانهای دیگر میشوند.🖌 یک عصر معمولی، پر میشود از ماجراجویی، خنده، پرواز، و لحظههایی که هیچکس جز تو باورشان نمیکند. و تو، برای اولینبار بعد از مدتها، باور میکنی که جادو واقعیست.🪄 اما او نمیماند... هر وقت که کارش تمام شود، هر وقت که دلت کمی گرم شده باشد، بیهیاهو میرود. درست همانطور که آمده بود. و فقط یک چیز از خودش به جا میگذارد: حسی لطیف، شبیه رؤیا... و خاطرهای که تا همیشه در دل کودک درونت روشن میماند.📚 0 29 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/3/8 قصه های ناتمام نومه نور و سرزمین میانه جی. آر. آر. تالکین 4.5 2 «قصههای ناتمام، مثل درهایی باز به گوشههای پنهان سرزمین میانهاند.👑 روایتهایی نیمهتمام، پیشزمینهها، حاشیهها و داستانهایی که در کتابهای اصلی جا مانده بودند. 📚 شاید این کتاب برای تازهواردها سخت باشد، اما برای عاشقان تالکین، گنجینهای است از تکهداستانهایی که دنیا را کاملتر، زندهتر و وسیعتر میکنند.⚔️ گویی گوشهگوشهی این دنیا هنوز رازهایی دارد که باید کشف شوند.» 0 18 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/3/8 فرزندان هورین؛ به پیوست "حدیث تور و آمدن او به گوندولین" جی. آر. آر. تالکین 4.2 7 «این کتاب مثل تراژدیهای یونان باستان است، اما در قلب سرزمین میانه.📜 داستان تورین تورامبار، پسری که تقدیر و تاریکی تا انتها دنبالش میکنند، تلخ، زیبا و فراموشنشدنی است.🪷 تالکین در این اثر، اوج تراژدی و قهرمانی را در هم آمیخته. اگر دنبال داستانی هستی که احساست را جریحهدار کند و با قهرمانی درگیرت کند که هم شکست میخورد و هم ایستادگی میکند، فرزندان هورین شاهکار تلخی است که تو را تکان میدهد.» 0 20 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/3/8 سیلماریلیون جی. آر. آر. تالکین 4.5 25 «سیلماریلیون مثل تورات یا شاهنامهی دنیای تالکین است.📚 قصهی آفرینش سرزمین میانه، خدایان و شورش فرشتگان، و تاریخ نخستین الفها و انسانها. 🔮 نثرش سنگینتر و حماسیتر است، اما اگر عاشق جهان تالکین باشی، این کتاب گنجینهای بیپایان است از افسانهها، تراژدیها و شکوه. سیلماریلیون بهت نشون میده که قبل از حلقه، قبل از بیلبو، دنیایی عظیم و باشکوه وجود داشته که نفس را در سینه حبس میکند.» 0 14 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/3/8 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 27 «دو برج انفجار ماجراجوییست!🌋 یاران حلقه از هم جدا شدهاند، و داستان به چند مسیر تقسیم میشود؛ هر کدام پر از هیجان، نبرد، و تعلیق. با آراگون، لگولاس و گیملی در دل دشتهای جنگی میتازی، با فرودو و سم قدم به تاریکیهای مورتا نزدیکتر میشوی، و با گندالفی تازهزادهشده، امید دوباره را حس میکنی. 🌌 این جلد، قلب تپندهی مجموعه است؛ جایی که جنگ آغاز میشود، دوستیها محک میخورند، و سایهها گستردهتر میشوند. تنش بالاست، و نمیتوانی کتاب را زمین بگذاری.» 0 18 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/3/8 ارباب حلقه ها؛ یاران حلقه جی. آر. آر. تالکین 4.4 70 «در یاران حلقه، وارد دنیایی میشوی که افسانه در آن نفس میکشد. 🔮 از شایر سبز و بیدغدغه تا کوههای مهآلود و جنگلهای اسرارآمیز، سفر بزرگ آغاز میشود. گروهی ناهمگون از الف، کوتوله، انسان و هابیت، با هدفی مشترک گرد هم میآیند: نابودی حلقهی قدرت. ⚔️ این جلد شروعی آرام، شاعرانه و در عین حال پر از کشف است. دوستیها شکل میگیرند، خطرها کمکم رخ مینمایند، و تو حس میکنی که این سفر، هم بیرونیست هم درونی. قدم اول در راهی بلند، اما فراموشنشدنی.» 3 22 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/3/3 یاغی شن ها: قهرمان در سقوط آلوین همیلتون 4.6 18 وقتی همه چیز به نقطهی اوج میرسد، و زمان تصمیمگیریهای بزرگ فرا میرسد، قهرمانان باید با تمام قدرت و شجاعتشان برای عدالت بجنگند. نبرد نهایی، پر از احساسات عمیق، عشق و امید به پیروزی، آغاز میشود.⚔️ در این فصل پایانی، سرنوشت سرزمین و مردمش در دستان کسانی است که از تمام توانشان مایه گذاشتهاند.👑 اگر میخواهی پایان این سفر پرماجرا را ببینی، این کتاب نقطهی پایانی است که تو را با خود همراه میکند تا آخرین نفس.🔮 0 19