رویاهای مدفون

رویاهای مدفون

رویاهای مدفون

ربکا راس و 1 نفر دیگر
4.5
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

9

نفرینی جدید سرزمین آزنور را درنوردیده است. هر ماه نو، جادو از کوهستانی در نزدیکی به بیرون رسوخ کرده و کابوس‌ها را زنده می‌کند. فقط افسونگران و جادوگران که نقش محافظان هر قلمرو را دارند بین مردم و بدترین کابوس‌هایشان قرار گرفته‌اند. کلمنتین مدیگان آماده است تا وظیفه‌ی محافظت از شهرستان کوچک خود را به عهده بگیرد؛ اما وقتی دو جادوگر دیگر او را به چالش می‌طلبند، کلمنتین خواه ناخواه به دل نزاعی صد ساله کشیده می‌شود. او به دنبال انتقام است؛ اما وقتی مخفیانه خود را به فیلان، یکی از آن دو جادوگر جوان و خوش‌قیافه، نزدیک می‌کند، رازها یک‌به‌یک سر از خاک درمی‌آورند. کلمنتین حالا ناچار است برای مبارزه با نفرینی که سرزمین را دربرگرفته، با رقیب خود متحد شود، نفرینی که به نظر می‌رسد همیشه به دنبال اوست.

یادداشت‌های مرتبط به رویاهای مدفون

            کتابی دوست داشتنی ، عاشقانه 
جادویی 
اولین کتابی که از ربکا راس خوندم
به نظرم حد زیادی از خلاقیت موضوعش رو استفاده کرد
نمیشه گفت کتابی بدون باگ بود اما تا حد زیادی رضایتم رو جلب کرد

داستان راجب پدر و دختریه که کابوس ها رو یادداشت میکنن و از صاحب هاشون اون ترس رو میگیرن...اونا جادوگرن و کارشون دفاع از مردم در شب ماه نوعه که کابوس ها از کوهستان بیرون میان و به شهر حمله میکنن
همه اون شب توی خونه هاشونن و در ها رو میبندن
و مدافع ها مجبور به دفاع از  منطقشون هستن
داستان از جایی شروع میشه که دو برادر پیداشون میشه، یکیش خوش قلب و متین با چشم ها و موهای سیاه 
و دیگری پرخشاگر و بداخلاق با موهای طلایی و چشم های روشن
کاملا متضاد از همدیگه
اونا به روستای که کلمنتین شخصیت اصلی داستان زندگی میکردن میان تا در یک دوئل روستا رو از اونا بگیرن...

پ‌ن:داستان اول شخصه اما اصلا خشک نبود برام و اصلا حس نکردم دید محدودی ایجاد شده برام

پ‌ن²: اگه به تم عاشقانه علاقه ندارید شاید از این کتاب خوشتون نیاد