یادداشت ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂
5 روز پیش
کتابی بود که با جادو شروع شد، ولی با زخم، غرور و کابوس ادامه پیدا کرد.🔮 فضای کتاب برام مثل قدم زدن توی رؤیایی تلخ بود، پر از رنگهای مهآلود، آینههای شکسته و جادویی که هم شفاست و هم درد. شخصیت اصلی، دختری که یاد میگیره برای ایستادن، باید اول از درون فرو بریزه... و این روند، برام هم تلخ بود، هم آشنا. نثر ربکا راس شاعرانهست؛ نه از اون فانتزیهای پرحادثه، بلکه آرام و پر از حس، و توی بعضی فصلها، بین خواب و واقعیت گم میشدم — درست مثل خود شخصیت. یه داستان دربارهی قدرت رویاها و اینکه چطور توی تاریکی، نور خودمون رو پیدا میکنیم. اگر دنبال یه فانتزی تاریک، شاعرانه، و پر از نماد و استعارهای، این کتاب رو حتماً بخون.🪄💞
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.