معرفی کتاب بند اعدامی‌ها و داستان‌های دیگر اثر فریدا مک فادن مترجم نشاط رحمانی نژاد

بند اعدامی‌ها و داستان‌های دیگر

بند اعدامی‌ها و داستان‌های دیگر

فریدا مک فادن و 1 نفر دیگر
3.2
12 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

18

خواهم خواند

16

ناشر
نون
شابک
9786228172750
تعداد صفحات
128
تاریخ انتشار
1404/5/4

توضیحات

کتاب بند اعدامی‌ها و داستان‌های دیگر، نویسنده فریدا مک فادن.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به بند اعدامی‌ها و داستان‌های دیگر

لیست‌های مرتبط به بند اعدامی‌ها و داستان‌های دیگر

نمایش همه

پست‌های مرتبط به بند اعدامی‌ها و داستان‌های دیگر

یادداشت‌ها

زورو

زورو

1404/6/10

        خب برای اولین بار خانم مک فادن شیوه ی همیشگی شون رو گذاشتن کنار و یکم پلات رو تغییر دادن 
این بار به طرز عجیبی کسی کشته نشد و همه ی اتفاقات توی ذهن تالیا رخ داده بود که میشه گفت تا ۱۵ صفحه آخر این رو نمی تونستید بفهمید
قصد توهین ندارم به این اثر ولی خیلی کلیشه ای بود
شبیه انشای بچه های کلاسمون بود که سعی می کردن جنایی بنویسن و این حس بهم القا شد که ایشون فقط می خواستن یه جوری پایان بدن به داستان
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

12

𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪

𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪

3 روز پیش

          به نام او...)

بند اعدامی‌ها و داستان‌های دیگر؛ نوشتۀ فریدا مک فادن

این کتاب شامل سه داستان کوتاه می‌شه که نظرم راجع به هرکدوم رو جداگونه می‌گم:

داستان اول: داستان اول که نسبت به دو داستان دیگه طولانی‌تر بود داستان زنیه که به جرم قتل همسرش به زودی قراره اعدام بشه.
و هرچقدر هم تقلا می‌کنه که ثابت کنه قاتل اون نبوده فایده ای نداره...
این داستان با وجود کوتاه بودنش برای من جالب بود و روندشو دوست داشتم.
ولی پایانش: 
من اصلا متوجه نشدم آخر این داستان چی شد و همین پایان بندی ضعیف که حتی نمی‌تونم اسمش رو پایان باز بذارم باعث شد به این داستان نمرۀ 3 رو بدم.

داستان دوم: 
این داستان به وضوح از روی بخش دی نوشته شده بود؛ برای همین همین هم هیچ چیز جدیدی نداشت که باعث بشه بگم «واووو»
به شدت حوصله سر بود باوجود کوتاه بودنش و به همین دلیل بهش نمرۀ 0.5 رو می‌دم. ( بیشتر از این بدم راستش به خودم و سلیقه‌ام بی‌احترامی کردم).

داستان سوم: راجع به زنیه که در اولین کریسمس مشترکش با همسرش به دلیل وضعیت مالی بدشون هیچ کادویی نخریده برای همسرش. و در حینی که داره این مشکلشو به همکارش می‌گه، یکی از مشتری‌ها که یک پیرزن عجیب - و تا حدی ترسناک- بوده متوجه می‌شه و آدرس مغازه‌اش رو می‌ده و بهش می‌گه اونجا می‌تونی یک کادو بخری.
روند این داستان رو به شدتتت دوست داشتم. بین سه داستان این یکی برام از هر سه تا جالب تر بود. و برای من حداقل این داستان قابل حدس نبود!! 
 با وجود کوتاه بودنش ( فکر کنم بیشتر از 20 صفحه نبود)، بیشتر از خیلیی از کتاب‌های فریدا -که 300 صفحه بودن- کشش داشت.
به همین خاطر به این داستان نمرۀ 3.5 رو می‌دم.

پ‌ن: داستان اول و سوم بهم ثابت کرد اگه یکسری از کتاب‌های سیصد صفحه‌ایش رو فریدا همینطور کوتاه می‌نوشت جالب‌تر می‌شد!!
        

17