یادداشت 𝖕𝖆𝖗𝖆𝖉𝖎𝖘𝖊🔮
5 روز پیش
«دروازهای باز شد... نه به سوی جهان دیگر، بلکه به سوی درون خودم.» 🔮⚔️📜🏹 وقتی "سیاهخون" رو خوندم، فهمیدم اولین قدم به دنیای فونکه، همیشه با یک زمزمه شروع میشه… زمزمهای که میگه: «این فقط یک کتاب نیست.» اینجا، جوهر نه روی کاغذ، که در خون جریان داره. شخصیتهاش انگار از سایه ساخته شدن، اما گرمای عجیبی دارن. همه چیز در مرز بین ترس و شیفتگی معلقه. و من، هر برگ رو با قلبی تپنده خوندم… چون احساس میکردم با هر صفحه، بخشی از خودم بیدار میشه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.