یادداشتهای فهیمه حدیدی (150) فهیمه حدیدی 1404/7/18 - 12:05 گاندی و شرکا معصومه صفایی راد 3.7 2 در هند به نذری امام حسین (ع) ، نیاز حسین (Niyaz-e-Husain) می گویند و این را که می خوانم از دیپسیک سوال می کنم و او تاییدش می کند. نیاز حسین(ع) مفهوم مشترکی است که بسیاری از غیر شیعه ها ، هندوها و مردمان کشور ۷۲ ملت آنرا چشیده اند. از این خوانِ رنگارنگ ، خانم صفایی راد دراگون فروت سرخابی بی طرفدار را چشیده اند و اینجای کتاب خندیدم. احتمالا اگر ما هم در یکی از کشورهای گرم با درختان نارگیل و انبه و موز زندگی می کردیم دلمان لک میزد برای سیب و نارنگی و انار! + ضمیمه می شود علاقه لاکچری طور به هندوانه در جهان ...خلاصه این دنیا خیلی خنده دار است. [ سخنرانی آقای فاطمی نیا گوشه ذهنم می آید: بسیاری از غصه ها یا شادی های ما در زندگی اوهام اند] یکی از جلوه های خیلی ساده اما عمیق محرم روضه های خانگی هستند که با خرده فرهنگ ها ، با سلیقگی ها واحیانا خرافه های کوچکی همراه شده اند. این حسن انتخاب ، قله کوچک اما باشکوهِ تمایز سفرنامه است. انتخاب تصویرهای همراه متن با همه سفید و سیاه بودنشان خالی از رنگ و لعاب و شیرینی نیست. آقای همسفر جز جدا نشدنی سفرنامه هستند و یک پایه از آن، یک پایه محکم که این بار پرداخت های خانوادگی سفرنامه کم کم برایم زیاده [ از حد؟ یا از حوصله ام؟] بنظر می آمد. البته سفرنامه نویسی از سفرهای خانوادگی شاید در ادبیات ما خیلی مرسوم نباشد . حداقل در تازه های نشر خیلی خبری از زوج ها نیست. بیشتر آدم ها تنهایی سفر می کنند. این همراهی آقای همسفر خودش می تواند نقطه تمایز دیگری باشد با اما و اگرها ... درست مثل رعایت میزان مطبوعِ ادویه ها در آشپزی ... راستی چقدر خوراکی ها در این کتاب پر ماجرا بودند! پ،ن: طرح پشت جلد کتاب نقشه هندوستان است 😁 دقت کنید! 4 18 فهیمه حدیدی 1404/7/18 - 11:42 ماه پنهان است جان اشتاین بک 3.8 19 "مردم آزاد جنگ را شروع نمی کنند، اما شروع که شد هرگز اسلحه را زمین نمی گذارند، حتى وقتى شکست بخورند. این کار از گله های انسانی که همه شان پیرو یک پیشوا هستند برنمی آید. به همین سبب است که گله های انسانی در عملیات ها پیروز می شوند و مردمان آزاد در نبردها." کتاب های خوب با هم می آیند! و هفته ای که گذشت هفته کتاب های خوبِ من بود. کتاب هایی که به ذائقه ام می نشست و صفحه هایشان خیلی سریع تر از آنچه فکرش را می کردم جلو رفتند. ماه پنهان است یکی از همان تجربه هاست. از نویسنده ای که قلمش تا امروز ناامیدم نکرده بود چه در مجموعه داستان های کوتاه چه در داستان های بلند. ماه پنهان است کتابی است درباره جنگ، ضد جنگ و توصیفی برای تولد مقاومت. مقاومت یک معنی انکار نشدنی و متوقف نشدنی است. در دل اشغال و در سخت ترین شرایط متولدمی شود. به دست آدم هایی که قهرمان نیستند، ترس های انسانی و طبیعی را هم می چشند اما به لحظه واقعه به اندازه کافی شجاعت می سازند و به اندازه لازم قهرمان اند. پ،ن: نگاه نویسنده در این کتاب آمیخته ای از باور مادی و اخلاق است. با غلبه ماده ... با این حال مفاهیم مشترک بسیاری وجود دارد که برای همه آدم ها قابل درک و ستودنی است. 0 24 فهیمه حدیدی 1404/7/18 - 11:12 عطر فلفل محمدعلی جعفری 3.5 1 عطر فلفل روایت ماجرایی مخصوص و مفقود است! یعنی کسی قبل تر نیامده به تصویرش بکشد و تجربه اش کند، بر همین اساس چشم مان به دهان آقای نویسنده است، هرچه بگوید می شود اولین شنیده ما. من کمی از این نیمه کاره ماندن سفرنامه دلگیرم، با درک همه شرایط سختی که درباره پاکستانوجود دارد. اما بهتر نبود نویسنده صبور تر باشد ؟_ صبورتر در انتشار کتاب یا تکرار سفر یا ارتباط گرفتن با آدم هایی که ممکن است پیشتر مقصودِ سفر را به تماشا نشسته باشند؟_ حتی اطلاعات زمینه ای بیشتری از مطالعات شخصی اش را با سفرنامه همراه کند تا شناخت مشترکی را به مخاطب منتقل کند. 2 16 فهیمه حدیدی 1404/7/13 - 13:36 پرونده زمین گیر امید نصرالهی 4.7 10 این کتاب در مقطع فعلی خوبه یعنی همین الان! همین آن! +اما فردا؟ سبک نوشتار کتاب اصلا ماندگار نیست. با توجیه مخاطب نسل z آثار ادبیات ما دارند مقطعی می شوند. همانطور که یک پست اینستاگرامی یک ماه نخست ویو میخورد و دیده می شود و یکسال بعد همه ترندهای پرتکرار فراموش می شوند، فکر می کنم این کتاب هم سرنوشت مشابهی داشته باشد. در مقطع فعلی حرف برای گفتن دارد... اما اگر کنج کتابخانه ای بماند، چندسال بعد به همین اندازه خواندن دارد؟! پ،ن: در ستایش جاودانگی ... 3 20 فهیمه حدیدی 1404/7/8 - 14:22 بافته لاتیتیا کلمبانی 3.7 50 بافته ، حاصل در هم تنیدن داستان سه زن است. سه زن که در فضا و جوامع مختلفی زندگی می کنند. نویسنده تلاش کرده تا زندگی هر سه زن تا حد امکان با هم متفاوت -حتی بیگانه- باشد تا آنجا که روابط عاطفی ، دین، میزان ثروت، دسترسی به تحصیلات، شغل و حتی سن متفاوتی دارند. اما به خوبی توانسته حقیقت زنانگی را بیان کند، زنانی که در هر جایگاهی می توانند از مردان مشابه شان آسیب پذیرتر باشند و در اوج کاردانی و قدرت بیرونی، از درون به حمایت نیاز دارند. طنز ظریفی است اگر درک کنیم وکیل درجه یک شهر متمولی در کانادا همانقدر شکننده خواهد بود که زنی کولی مانند در شهر کوچکی از هند که به دنبال لقمه ای نان و روزنه ای برای نجات آینده است. و هر دوی این ها همانقدر به آغوش گرم حمایتگری تمایل دارند که دختر جوان سردرگمی در ایتالیا در آغازِ راه پیدا کردن زندگی و بیرون گذاشتن پا از حاشیه های امن دخترانگی ... مردهای کتاب هم با هم یکی نیستند! جسور،حمایتگر،منفعت طلب، بی دست و پا یا ترسو هستند. همانطور که زنان قصه ما هم جسورند هم بیمناک! هم عاقلانه پیش رفته اند هم حماقت هایی _ اتفاقا!_ مختص روحیات زنانه و مادرانه شان دارند. اما وجه مشترک همه آن ها هویت زنانه است. پ،ن: در دنیای کتاب های جانبدارانه با خطوط پررنگ بین زن و مرد ، بافته دوست داشتنی بود. ‼️+ در همان یک سوم ابتدایی، بسیار خوشحال خواهید شد که در هند زندگی نمی کنید!🐁 0 16 فهیمه حدیدی 1404/6/29 - 10:03 مدرسه ی رویایی: توتو چان دختر کوچکی پشت پنجره تتسوکو کورویاناگی 4.1 61 یک آنشرلی شرقی! توتو چان شخصیتی واقعی است که خاطراتش مرا بارها به یاد آنشرلی انداخت ، با این تفاوت مهم که او در توموا درس می خواند ، جایی که تب و تاب و احساسات خاص او به رسمیت شناخته شده است. معلم و راهنمای خوب نوع ویژه ای از خوشبختی است... نه به اندازه دوستانی که از نگاه آموزشی و نکات پرورش این کتاب را مطالعه کرده اند و نه به شیوه یک معلم ، اما به عنوان یک خواننده از دورنمای مدرسه توموا لذت بردم. کلاس آشپزی ، باغبانی و زندگی واقعی در چهارچوب مدرسه لذت بخش و -و برای امروز_ هم بسیار شدنی و قابل تکرار بود. پ،ن: یک انیمیشن به نام توتوچان وجود دارد که الان تا نیمه دیدمش و هنوز تمام نشده، تصویر را از روی همان ضمیمه کرده ام. جایی است که توتوچان شنیده می شود ، به شیوه ای که قبل و بعد از آن هیچ کس دیگری آنقدر طولانی و واقعی که آقای مدیر گوش داد، به او گوش نمی دهد. 6 30 فهیمه حدیدی 1404/6/19 - 11:19 یک شب فاصله جنیفرای. نیلسن 4.3 95 در ستایش لیبرالیسم و مولود نامبارکش، نظام سرمایه داری! شاید هم بر عکس... قصه مرغ و تخم مرغ، اول کدام یکی بوده؟! اوهوع! چه شروع یادداشت سختی، اما واقعیت این شروع به کتاب می آید ولی باز هم کمتر از متن کتاب شعاری است. این حجم از عقاید خاص را بدون پختگی و بدون ادویه توی ظرف داستان ریختن، آش خوبی درست نکرده است. آدم های قصه عمقی ندارند، پرداخت شخصیت ها آنقدر کم است که تا آخرین صفحه نمی توانی شخص اول داستان را _با حس آشنایی_بشناسی یا به او نزدیک شوی. قالبش هم قالب پرطرفدار کتاب های نوجوان است. همانطور قهرمان محور با پایان خوش، اما بسیار شعاری، غالبا تک بعدی و کمی شتاب زده. در این کتاب از واقعیت شرق و واقعیت غرب یا چشم پوشیده یا ماست مالی شده ! تمدن و تاریخ هم که افسانه ای کهنه ، بی اثر و فاقد اهمیت تلقی شده است. نویسنده حتی تلاش نمی کند چیزی از جنگ جهانی یا شرایط کوچه پس کوچه های پایتخت آلمان بنویسد. هرجا صحبت از جنگ جهانیست، یک خط جلوترش[!] هیتلر می آید و تمام مسئولیت ها را گردن می گیرد و در نهایت بمباران شهرهای آلمان توجیه پذیر می شود. جنگ می شود یکرویداد فانتزی به صرف پناهگاه و کنسرو ...و من پل می زنم به آن استاد دانشگاه امروز آمریکایی و نظامی دیروز که فعال ضد جنگ است و می گوید برای مبارزه با نازی ها آنقدر پیشرفتیم که همه آنچه نازی ها انجام دادند و دلیلی بود که باید با آن ها و برای نابودی شان می جنگیدیم ، انجام داده ایم!! آیا این نوع مبارزه توجیه پذیر است؟ ... در هرحال همه آنچه گفتم به ذهن و دنیای یک نوجوان چقدر مربوط است؟ من نمی توانمتشخیص بدهم اما مطمئنم داستان های نصفه نیمه ذهن را دچار اشتباه می کند. قالب ها آدم را زندانی می کنند! دنیای امروز قالب هایی دارد سفت و سخت تر از دیوار برلین ... حالا انتخاب با شماست: دیوار را تخریب می کنید؟! بزدلانه در قالب تان می مانید؟ عرض رودخانه های خروشان را شنا می کنید؟ ... 4 13 فهیمه حدیدی 1404/6/4 - 21:23 بالون ها آملی نوتومب 2.9 3 برداشت من اینه: آملی نوتوم دو تا شخصیت نفرت انگیز خلق کرده و باهاشون قدم به قدم و جمله به جمله جلو اومده تا جایی که نتونسته مخلوقاتش رو تحمل کنه! برای همین شخصیت هایی که خلق کرد به ناگهانی ترین شکل ممکن مجازات کرد و تقاص گرفت ازشون ..و تقاص یه نویسنده از داستانش خواندنی بود! پ،ن: اگر آثار مطرح شده توی کتاب رو خواندهبودم احتمالا از این آشنایی لذت می بردم. اما من زبانشناس نیستم و جنس دبیرستانم هم با دانش آموز قصه فرق می کند. بهرحال آن کشف و شهودی که در کتابخوانی داشتند ، زیبا و ملموس بود. راستی!چقدر از آن استاد بدم آمد. مردکِ ضعیفِ حمایتگرِ قلابی! اگر داستان ادامه داشت وجلد دوم داشت به حرفم می رسیدم :] ✨️ 0 11 فهیمه حدیدی 1404/6/1 - 15:30 بازشناختن غریبه؛ خواندن فلسطین از میانه پیرنگ ایزابلا حماد 4.0 29 در تمام مدتی که این کتاب را مطالعه کردم ، کلام مردی در گوشم زنگ می خورد؛ با همان شمردگی و آرامش او در ادای کلمات و صدای رسایش. در زمانه ای که سیاستمدارهای نژادپرست می توانند برای توجیه نسل کشی شان، گروهی از انسان ها را "حیواناتی با صورت انسان" بدانند و بدون هراس از شورش جمعی همه ساکنان ستمدیده کره خاکی، نظراتشان را در مقابل تریبون های رسمی و جهانی بر زبان بیاورند ، در همین زمانه دلتنگ سخنان مردی هستم در قامت سید موسی صدر ، که شمرده ومحکم بگوید : " این را بدانای ابو عمار!، شرف قدس اجازه نخواهد داد که به دست غیر مؤمنین آزاد شود." ... و این را بدانید همه آدم های کره خاکی و همه آن هایی که می مانید و آینده را تماشا خواهید کرد ، شرف قدس اجازه نخواهد داد کهبه دست غیر مومنان آزاد شود . بله! این "قدس" است که آزادکنندگانش را انتخاب خواهدکرد و آن انسان های برگزیده بالای دست تاریخ خواهند ایستاد. 0 17 فهیمه حدیدی 1404/5/27 - 22:26 زندگی نامه گرسنگی آملی نوتومب 3.3 1 به کشف فوق العاده ام پنج ستاره می دهم! با افتخار وهیجان ، پیوسته خواندمش، جویدمش، آشنا دیدمش و خوشحال شدم که وجود دارد. جهان کتاب آنقدر وسعت دارد که همیشه شانس این را داشته باشی که نویسنده محبوب جدیدت را ملاقات کنی! با همان نونواری و تازگی کشف های پیشین. امیلی _آملی_ نوتوم کشف خوب نخستین روزهای بیست و پنج سالگی است. این دومین اثری است که از او میخوانم و با جزئیات و جملاتش غرق می شوم. زندگی نامه گرسنگی یک جور شرح زندگی نمادین اوست ، از کودکی اش آغاز می شود و پر از نمادها و لحظات تامل برانگیز است. کشف و شهود های کودکی اش را به دقت توصیف می کند و کشش فوق العاده ای از ابتدا تا نیمه پایانی متن حس می شود. میل او به آب و توصیفاتش در زیاده نوشی آب، لیوان های پی در پی آب، مستی از آب! یکی از تجربه های خنده دار مشترک مان بود. عبور از کودکی به نوجوانی و آغاز بزرگسالی را هم ریز و ظریف به تصویر کشیده ، خیلی خوب و باور پذیر ! آن صدای سرزنشگر نوجوانی که کم کم توی ذهن مان بلند می شود و خاموش شدن آن وجه قصه گو... کسی که توی گوش کودکی مان خیال می بافد و داستان هایش از ما یک الهه منحصر به فرد و یک خدای کوچک می سازد. به همین سادگی در خلال تجربه هایی مشترک و یادآوری افکار کودکی و اضطراب های نوجوانی ، بهترین کتاب سالم را خواندم و به صفحه آخرش که رسیدم راضی راضی بودم. حتی از پایانش... نشاطِ خوبی داشتم ؛ مثل رایحه هوای بعد از باران... زندگی نامه گرسنگی را حتما برای کنج کتابخانه ام تهیه خواهم کرد. 2 16 فهیمه حدیدی 1404/5/22 - 01:06 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 63 کابوسی که واقعیت دارد... زندگی مجموعه ای از ایرانی های مهاجر در یک پانسیون ارزان قیمت در یک حلقه تهی از تعلق.قاب خوشایندی نیست. اما به تجربه های بعضی از دوستان مهاجرم بی شباهت نیست. نه به این تلخی و تندی! اما با رگه هایی از همین رنگو بو ... روابطی آزادانه تر ، سبک زندگی پایین تر_ با دست تنگ_ اما آمیخته با مدرنیته اروپایی ، تنهایی و ترس از تنهایی ، دغدغه های فکری یک مهاجر که گاهی جثه اش از هدفِ مهاجرت[ حقوق شهروندی_پول بیشتر_تحصیل_آرامش_آزادی و ...] بزرگتر خواهد شد. "و انسان فرانسوی تا کجا در زندگی همنوعش دخالت نمی کند؟" و این عدم دخالت تا کجا برایت آرامش می آورد؟! آشوب ایجاد شده در روحیه آدم ها _در فضای خالی ناشی از دل کندن، تغییر عقیده ها و..._ و تصویر کاریکاتوری از زن مدرن که بی نهایت شکننده و حمایت طلب و در اندیشه خودش زرنگ و سواستفاده گر تصور می شود ، تصویرهای خوب و روشن کتاب اند. _صادقانه_ تلاش نویسنده برای ابهام بخشیدن به متن داستان را دوست نداشتم و این تلاش دست و پاگیر بارها به چشم می آمد، یک داستان خوب بدون ابهام و موازی گویی بیش از اندازه ، بدون ضربه های مهلک برای پایان ماجرا هم ارزش و کشش خواندن دارد. بنظرم نویسنده زیادی سخت گرفته اند و ارزش ساده نویسی در این کتاب گم شده است. درحالی که زبان مدرن، بیانی ساده ، روشن و مفاهیمی شفاف دارد. پ،ن: کتاب هدیه ای که با چالش بهخوان تمام شد 🩷 0 53 فهیمه حدیدی 1404/5/20 - 11:40 بگذار اسبت بتازد محبوبه زارع 4.2 16 روایت داستان های همیشه شنیده شده کار سختی بنظر میاد و بیشتر ما روضه جناب حر رو شنیدیم و داستانی که انتهای اون از قبل بازگو شده برای کشش داشتن به دقت نظر، نکات جایگزین و نگاه نویی نیاز دارد. این کتاب چند صحنه بسیار خوب داشت، رابطه حر با پسر ارشدش که گریزی بود _بسیار غیر مستقیم و شاید بدون تدبیر نویسنده_به امام حسین(ع) و حضرت علی اکبر و صحنه دیگر نحوه خروج حر از کوفه ؛ و در نهایت خوش به حالشان که نتیجه طغیان و موج کشیدنشان کشتی نجات همه اهل عالم بود.نتیجه طغیان آدم ها همیشه اینقدر زیبا نیست ... من از موج هایی که سرنوشت به صخره های سرگردان می کوبیدشان می ترسم! 5 14 فهیمه حدیدی 1404/5/9 - 13:02 من فاخره ام فرزانه قائنی 4.4 2 پنج ستاره با وجود غلط های تایپی ویرایش نشده، روایتی که حالت نقل کردن اش را حفظ کرده و خوب پرداخته نشده؛ با وجود همه این نکات پنج ستاره که تمامش برای محتواست! محتوایی که ارزش بیان کردن و شنیده شدن دارد. دین همان چیزی است که برای فاخره وقت می گذارد، با کوتاهی اش مدارا می کند و با سخت گیری اش پنجه در پنجه نمی کند! صبر می کند تا فاخره قد بکشد و در او زنی با فکری بلند متولد شود. آن وقت فاخره می تواند زنی باشد که زندگی اش در اتاق خواب و آشپزخانه زندانی نشده، می تواند همان چیزی باشد که می خواهد، زنی که هدف دارد. دین داری های ناقص و کاریکاتوری، اسلام آمیخته با سنت و سلیقه های فردی دارد کار دستمان می دهد! داریم فاخره های کوچک مان را به دست سواستفاده گر سرنوشت می سپاریم. وقتی که گره ها را نه با دندان و نه حتی با دست! که با کلمه می توان گشود. کلماتی که تنها روی زبان نمی چرخد. کلمه هایی که ریشه دارند در قلب آدمی و رفتارش... پ،ن: خلاصه تربیت دینی آینه است! شفاف و زلال و بازتابنده... اول مقابل خودمان بگیریمش. + درباره ازدواج ، واقع نگر و بدون زیبایی تراشی صحبت شده است که خیلی مغتنم است! یک زوج معتقد را به تصویر کشیده، آغاز یک خانواده جدید، ریزه کاری ها و مشکلات. + صداقت راوی تحسین برانگیز است! شما دختر آقای حائری هم که باشید باز روز نخست کاری دست و پایتان می لرزد. باز تعدد فرزندها خستگی هم می آورد. مادری ارزشمند است اما هربار زایمان می تواند چالش جدیدی پیش رویت بگذارد و این چیزی نیست که با آیه و روایت بزک کردنی باشد! سختی هست و شیرینی اش هم ... + به عنوان یک فرد مجرد از شهامت مادری که نمی ترسد از مزیت ها، کارآمدی ها و اشتباهاتش در کنار هم صحبت کند لذت می برم 0 11 فهیمه حدیدی 1404/4/21 - 11:45 کتاب روضه: گزیده مستند روضه الشهدای ملاحسین واعظ کاشفی محمد حقی 3.7 21 این کتاب را به قاعده ی "الْانْسانُ حَریصٌ عَلی ما مُنعَ ..." یکی دوسال کنج کتابخانه ام داشتم. در یک مجموعه مذهبی تاکید کرده بودند این کتاب غیرواقع است و محتوایش اشکال دارد و فلان و فلان . من اما همان روزی که این را شنیدم خریدمش. و راستش در روایت کتاب دنبال حقیقت تاریخ نبودم. این همان چیزی است که پدران پدران پدرهای ما با آن اشک می ریخته اند! منبع مجالسی که با این کتاب روضه نام گرفت. روایت ها خیلی ساده اند ، روضه باز جز یکی دو مورد به خصوص دیده نمی شود. نویسنده کوشش کرده روایت های ناسازگارش را حذف کند. و به طور کلی هم خیلی جاها به سند نداشتن یا فرم های دیگر روایت ارجاع داده است. با این همه مردمانی پاک نیت با روضه الشهدا گریسته اند. قسمت های رزم و رجزهایش به نقالی می ماند! و حوصله من را خیلی سربرد. اما برخی روایت ها در عین سادگی تصویر خاصی دارند. به طور کلی این آن کتابی نیست که بدهی دست یک نوجوان و بگویی امام حسینت را و عاشورای امامت را بشناس. ولی یک حقیقت حسرت برانگیز وجود دارد، آدم هایی زندگی کرده اند که با همین روضه های بی کنایه و ساده به درک های عمیق و عمل های بزرگ رسیده اند ... و حداقل درک مشترک[کوچک]ی می سازد بین ما و روضه خوان پیر روستای پدری ... 0 26 فهیمه حدیدی 1404/3/12 - 10:55 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 510 چه کسی از مرگ نمی ترسد؟! مرگ ایوان ایلیچ با قلم تولستوی به شیوه ای روان و عمیق و با جزئیاتی مفید نوشته شده است. اما راستش با شناختی که از مرگ و زندگی دارم خیلی فاصله دارد.برای همین آنقدر تکان دهنده نبود برای من، نشد شاهکارش را بفهمم و پایانش را خالی دیدم! شاید چون ایوان ایلیچ نیستم و آن شخصیت نیمچه شایسته و در رفت و آمد با بزرگان! شاید چونزندگی در آستانه ۲۴ سالگی برایم آنقدرها دست و پاگیر و پر پیچ و تاب و کمرشکن نیست. شاید چون توی زندگی نقش مخصوصی بازی نکرده ام. هیچ وقت درباره پوشاندن دوست داشتن یا نفرت قمار نکرده ام! اگر دوست داشتم عمیق دوستداشته ام و اگر متنفر بوده ام پاپس کشیده ام از روابط انسانی با پرداخت هر بهایی ؛ برای همین هیچ از آن نمایش ملال آور و بیزاری ایوان ایلیچ از همسر و فرزندانش نفهمیدم ، انگار اینتکه های داستان با زبان دیگری نوشته شده باشد مثلا چینی برای گوشی فارسی زبان ... البته یک بعد این اثر را درک می کنم و آن هم ترس از مرگ و یک ضربه اتفاقی چه شروع هوشمندانه ای بود برای شروع مرگ ایوان ایلیچ! چه کسی از مرگ نمی ترسد؟! 2 58 فهیمه حدیدی 1404/3/10 - 00:06 فرزند بی نهایت ؛ خاطرات خودگفته شهید بهشتی جلد 1 محسن ذوالفقاری 4.7 4 دلم برای کسی که هرگز ملاقات نکرده ام ، تنگ شده است. کتاب از روایت هایی خوشخوان با زبانی ساده تشکیل شده که سیر پیش رفتن آن ها ، بسیار هوشمندانه است. داستان_ بدون وجود ملموس و روشن _ در سیر روایت ها متولد شده و متن را به جریان انداخته و خاطره ها را از یکنواختی و تکرار دور کرده است. این هنر مولف است که سیمای کشیده بهشتی، ابهت وصلابت صدای ایشان که کلمات را بسیار کتابی و با طمانینه خاصی بیان می کنند در تکتک صفحات کتاب دیده می شود. واقعا این روایت ها به آن چهره می آید! پ،ن: هرگز واحد اندازه گیری حجم کتاب ها ، صفحه نبوده است. میزان جذابیت متن و چگونگی کنار هم قرار گرفتن کلمات وزن کتاب وزمان بردن مطالعه اش را تعیین می کند. برای همین از هیچ شیرازه قطور و پر و پیمانی نترسید! "انسان ِبی نهایت" قصه گویی اش را از جلد رویی و اوجش را از تقدیم نامه کوتاهش شروع می کند. 2 45 فهیمه حدیدی 1404/2/20 - 15:41 فارسی نبلدم فردین آریش 4.0 3 بنظرم مهاجرت اگر با فرار همراه نباشد، جسارت و شجاعت میخواهد. برای همین دانشجوهای بین الملل را آدم های جسور و متفاوتی می دانم. اولین برخوردم با دانشجوهای خارجی به سال ۹۷ و کلاس زبان عمومی برمی گردد. بعدترها بارها و بارها افراد عرب تبار و افغانستانی را در دانشگاه دیدم. اما نخستین دوستی من با دانشجوی بین الملل در سال ۱۴۰۱ ؤ در سفر اتفاق افتاد. دختری از کشور بحرین که برایم یک آغوش گرم و یک شخصیت باشکوه بود. من دوستم ازهار _نامش شکوفه می شود به زبان ما🌸🪽 _ را بارها و بارها در این کتاب ملاقات کردم! روایت ها جذاب بودند و از دریچه آن ها با زاویه دید متفاوتی دانشجوهای غیر ایرانی و جامعه ایران را تماشا کردم در نظرم آمد که انگار بیش از اندازه با سیاست و رسانه نشست و برخاست کرده ایم و یک قدم دورتر از التهاب ها، زندگی در سرزمین مادری جریان دارد. پ،ن: ما که فارسی بلدیمحیف است سعدی و حافظ نبلدم باشیم...همه فرهنگ و هنر ما یک طرف، شعر فارسی یک طرف دیگر ♡ 0 34 فهیمه حدیدی 1404/2/9 - 10:39 لهجهها اهلی نمیشوند خالد مطاوع 4.1 39 یک تجربه پنج ستاره! همه نوشته ها به یک اندازه دلنشین نبودند. اما این پنج ستاره را تقدیم می کنم به " اوهام تسلی بخش" که محبوب ترین متن کتاب بود برای من. نگاهم به خوانش ادبیات ملل رو به کل تغییر داد.[چرا اینقدر مختصر نوشته ام؟! دقیق نمی دانم اما نوشتم و پاککردم؛کلماتم قفل شده اند.] 0 27 فهیمه حدیدی 1404/2/9 - 09:33 جسارت رانندگی منال شریف 4.0 1 چند وقت قبل استوری بلاگر خانمی از مکه و سفر عمره توجهم را جلب کرد. آن هم نه در حریم خانه خدا که در پاساژگردی مناطق نسبتا لوکس که با تعریف از مردان سعودی، عدم نگاهشان به زن های عبا پوش و بزک دوزک کرده ایرانی بر خلاف مردان ایرانی!!! و ... همراه بود. حرف هایی که با صحبت های دوست عربم، نکات امنیتی که برای سفر به عربستان ذکر می کنن و آنچه از گوشه و کنار شنیدم کاملا متفاوت بود. درنهایت جسارت رانندگی را خواندم و متوجه شدم در قرن بیست و یک حتی عربستان سعودی هم می تواند ماله کش داشته باشد :)))) .... جسارت رانندگی خاطرات منال شریف از تولد و زندگی در عربستان سعودی هست. سعودی برای دلایل مختلف به همکاری و همراهی با مراکز اسلام افراطی رو آورده، مکاتب تند و انعطاف ناپذیری که هیچ شباهتی به دین ندارن و به روایت منال شریف همزمان از ۸۰ درصد مسلمان های جهان شامل سنی و شیعه هم متنفر شده بود و فقط طریقه آموزش داده شده را درست می دانست. در ادامه از عربستانی می شنویم که به دلیل نبود قوانین حمایتگرانه از زن و با وجود زنانی که با مفهوم استقلال بیگانه شده اند همچنان ۶۰ درصد ازدواج ها در عربستان به طلاق منجر می شود! و بهتر می توان گفت طلاق داده شدن توسط مردان امر رایجی است. عربستان آنقدر به زنانش برای حقوق اولیه شان آسیب زده است که حالا با یکی دو تا برچ و پاساژ، بلاگرهای تبلیغ کننده ، پول خرج کردن برای خبرهای پر سر و صدا و خوش رنگ و لعاب نمی تواند روی جنایتش را بپوشاند. منال شریف قربانی نگاه افراطیست و تلاش کرده روی پای خودش بایستد و حق رانندگی را پس بگیرد... در مجموع من از سرسختی او خوشم آمد از شکسته شدن پی در پی اش ، تفاوت فرهنگی اش و بی دفاع بودنش دربرابر قانون های عجیب نانوشته حس تلخی داشتم. ارزش یکبار خواندن را دارد. البته که از نظرم برای نوجوان ها و لحظه های شادمان زندگی ممنوع است! کامشان زود و زیادی تلخ می شود. دوست دارم بچه ها بچگی کنند و به این فکر نکنند که بچگی های منال شریف یا حتی نسلی بعدتر ، کودکی های پسرش چقدر درد می کند. 9 26 فهیمه حدیدی 1404/2/2 - 09:45 از اتم تا بینهایت ؛ زندگی دانشمند هستهای شهید دکتر مسعود علیمحمدی نرگس سادات مظلومی 4.3 3 اولین و تنها زندگی نامه موجود از استاد تمام ، دانشمند و محقق بزرگ شهید علیمحمدی که از زبان همسر روایت شده است. از این جهت منبع دست اول و قابل توجهیست. اینکه چقدر آدم سرسخت ، پرتلاش و متعهدی در یادگیری بودن خیلی تحسین برانگیزه... و به آدم یادآوری می کنه تو کجاهستی ؟! چقدر از دانش و عنوان تحصیلت مایه داری؟... اما من توی این کتاب دنبال " زن دانشمند و محقق"می گشتم! اونجایی که دکتر علیمحمدی بعضا دانشجوهای دختر رو با انگیزه و پرتلاش می دید در پروژه ها و ناراحت بود ازینکه بعد از ازدواج از کارها و فضای علمی کنار میرن. اون قسمت از ماجرا که همسر خودشون هم برای همراهی تحصیل ایشون ، نقش خانه داری رو با مسئولیت هایی سنگین پذیرفتند و پس از اتمام تحصیل دکتر در بهترین دانشگاه های ایران و فرصت های بین المللی؛ سهم همسر ایشان از تحصیلات آکادمیک بعد از سال ها وقفه، رشته روانشناسی در دانشگاه آزاد بود. ابدا نمی خواهم این الگو را زیر سوال ببرم، این الگو بر اساس عشق و مسئولیت پذیری دو انسان برگزیده شکل گرفته است. اما بسیار دنبال خودم می گردم! اینکه دانشجو و محقق دختر در یک رشته علوم پایه جایش کجاست...کجا می ایستد، کجا شتاب می گیرد و می دود ....و اصلا چقدر می ارزد؟! در نهایت اینکه قلم کتاب کمی انعطاف ناپذیر بود و می توانست خوشخوان تر و پیوسته تر نگارش شود. پ،ن: برای مثال همسر شهید دانشمند هسته ای دکتر شهریاری هم رشته ایشان است_در زمانی که اصلا متداول نبوده برای خانم ها_ ، آنچه از این کتاب گفتم صرفا یک مثال بود. اما فکر می کنم الگوی این کتاب بیشتر پذیرفته شده باشد. 13 35