یادداشت فهیمه حدیدی
6 روز پیش
این کتاب را به قاعده ی "الْانْسانُ حَریصٌ عَلی ما مُنعَ ..." یکی دوسال کنج کتابخانه ام داشتم. در یک مجموعه مذهبی تاکید کرده بودند این کتاب غیرواقع است و محتوایش اشکال دارد و فلان و فلان . من اما همان روزی که این را شنیدم خریدمش. و راستش در روایت کتاب دنبال حقیقت تاریخ نبودم. این همان چیزی است که پدران پدران پدرهای ما با آن اشک می ریخته اند! منبع مجالسی که با این کتاب روضه نام گرفت. روایت ها خیلی ساده اند ، روضه باز جز یکی دو مورد به خصوص دیده نمی شود. نویسنده کوشش کرده روایت های ناسازگارش را حذف کند. و به طور کلی هم خیلی جاها به سند نداشتن یا فرم های دیگر روایت ارجاع داده است. با این همه مردمانی پاک نیت با روضه الشهدا گریسته اند. قسمت های رزم و رجزهایش به نقالی می ماند! و حوصله من را خیلی سربرد. اما برخی روایت ها در عین سادگی تصویر خاصی دارند. به طور کلی این آن کتابی نیست که بدهی دست یک نوجوان و بگویی امام حسینت را و عاشورای امامت را بشناس. ولی یک حقیقت حسرت برانگیز وجود دارد، آدم هایی زندگی کرده اند که با همین روضه های بی کنایه و ساده به درک های عمیق و عمل های بزرگ رسیده اند ... و حداقل درک مشترک[کوچک]ی می سازد بین ما و روضه خوان پیر روستای پدری ...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.