یک شب فاصله
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
7
خواندهام
227
خواهم خواند
66
نسخههای دیگر
توضیحات
کتاب حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان برای نوجوانان نگاشته شده است. این کتاب داستانی خیره کننده، قدرتمند و پر از تعلیق از زمان ساخت دیوار برلین و تقسیم آلمان به نیمه ی غربی و شرقی است. این کتاب زندگی و ماجرای گرتای 12 ساله شجاع و باهوش را که تلاش می کند از زندگی دشوارش به جایی بهتر فرار کند، تعریف می کند. اما آنچه در پس این داستان عمیق وجود دارد، مفاهیم ارزشمندی چون شجاعت، شهامت، آزادی، مبارزه با بی عدالتی و وفاداری است.
بریدۀ کتابهای مرتبط به یک شب فاصله
نمایش همهلیستهای مرتبط به یک شب فاصله
نمایش همهیادداشتها
1403/3/23
3
1402/7/8
5
1403/8/7
7
1402/7/24
15
1402/1/18
0
1402/10/17
5
1401/10/11
16
1403/9/1
7
1403/1/26
3
1403/3/8
بسم الله الرحمن الرحیم،بریم برای نوشتن یادداشت درباره کتابی از نشری که قبولش ندارم و از دسته ای که مدت هاست ازش کتاب نخوندم،اما به شکل یهویی شب قبل امتحان فارسی شروع و همون روز هم تمومش کردم.😁 یادداشتم رو با این توصیه شروع میکنم که اگه جزو این دو دسته هستید،کلا سراغ این کتاب نرید: ۱_افرادی که وقتی رمان میخونن خیلی با داستان درگیر میشن و دل کندن از فضای داستان براشون سخته. ۲_افرادی که سرشون خیلی شلوغه و وقت ندارن همینطوری بشینن پای یه رمانی و بلند نشن تا تموم شه....(اگه جزو این دو دسته هستین،پیشنهادم اینه که کلا یادداشت منم نخونین،چون قراره کلی از کتاب تعریف کنم و ممکنه وسوسه بشید.😂) ❓️چرا کتاب رو به دسته اول پیشنهاد نمیکنم؟ فضای داستان به خصوص آخر کتاب واقعا پر اضطرابه،سناریو پر از گره هاییه که هیچکدوم واقعا کوچیک نیستن،و خواننده به معنای واقعی کلمه جونش بالا میاد تا بفهمه انتهاش چی میشه؟؟!این برای کسی که به داستان ها فقط به چشم داستان نگاه می کنه هم سخت و اعصاب خرد کنه،چه برسه به کسی که خیلی با داستان درگیر میشه و میره داخل کتاب و تمام اون چیز هایی که میخونه رو حس میکنه...و این براش عذاب آور میشه.از الان هشدار چنین چیزی رو به خصوص آخر های داستان بهتون میدم که بدونید. ❓️چرا کتاب رو به دسته دوم پیشنهاد نمی کنم؟ یک کلام،چون جذاب و کشش داره و وقتی بشینید پاش بلند شدن خیلی آسون نیست.اتفاقات با فاصله متعادلی میفتن و سرعت داستان کند و سریع نیست،و داستان به شکلیه که شما تا آخرین صفحه داستان مدام درحال غافلگیر شدن هستید و مهارت نویسنده در نوشتن اتفاقات پیش بینی ناپذیر واقعا قابل تحسینه.این ها همه باعث میشه شما دچار مشکل حاد:《یه فصل دیگه هم بخونم پا میشم》بشید و همینطور یه فصل یه فصل پیش برید تا....😁 ✅️چیزی که درباره این کتاب به نظرم خیلی ارزشمند اومد،این بود که و در عین داستان بودن و جذابیت،اومده بود تا یه رویداد تاریخی در آلمان رو به ما معرفی کنه به شکلی که اگر من دوتا کتاب تاریخی درباره این رویداد میخوندم شاید اصلا انقدر خوب توی ذهنم نمی موند،اما بیان شدنش در قالب داستان و بیان وضعیت سیاسی،فرهنگی و اجتماعی مردم لابهلای داستان باعث میشد من اون زمان و اون مکان رو خیلی خوب درک کنم. ❌️علی رغم تمام لذتی که ازش بردم،اما خب بگذارید از ضعف های کوچکش هم نگذریم.نویسنده در پرداختن به شخصیت هایی مانند پدرشان،دومینیک و تا حدی هم آنا کم گذاشته بود.مثلا،ارتباط من با فریتز به حدی خوب بود که لحنش و حالت بدنش حین حرف زدن توی ذهنم ترسیم می شد،اما آنا...ابتدای داستان درباره آنا توضیح کوچکی داده شد مبنی بر اینکه برعکس گرتا او ترسوست،و من انتظار داشتم در طول داستان رفتاری مطابق با همان توضیح از آنا ببینم،اما به غیر از کمی از ابتدای داستان این انتظار برآورده نشد و من تا آخر هم با شخصیت آنا کنار نیامدم.یا مثلا دومینیک...هر دیالوگی که می گفت توی ذهنم غیر طبیعی و خشک می آمد.نویسنده با بیان چند خاطره از این خواهر و برادران زمانی که با هم بودند،می توانست صحنه اولین برخورد آنها پس از چهار سال را بسیار زیبا تر کند. خلاصه اینکه...کتاب خوبی بود،اگه جزو اون دوتا دسته نیستید پیشنهاد می کنم بخونیدش،چون بدون دچار شدن به هیچ مشکل خاصی ازش لذت می برید و احتمالا خوشتون بیاد.😉
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1