چی بگم والا همه به عشقشون رسیدن.
      

        خب این کتابم تمام میتونست یه کتاب ساده باشه تا اینکه اینقدر معروف بشه به هر حال خوشم اومد یه جورایی روند داستان اینکه زیدن عاشق وایولت میشه معلوم بود خواننده رو جذب میکرد تقریبا جلدای بعدی ببینیم چی میشه.
      

        خیلی خب به نظرم ارزش نداشت از خوابم بزنم تا کتابو تمام کنم تقریبا تا ساعت چهار فقط به امید دارسی و الیزابت کتابو خوندم.
بعد چیزی که برام جالب نبود این بود که شخصیت اخر داستان عوص شد از الیزا دارسی شد به ویکهام و لیدیا.
همیشه دوست داشتم یه خواهر داشته باشم و از این نعمت محروم موندم،ولی تصور اینکه خواهرم باعث بی ابرو شدنمون فقط صرفا جهت یه انتخاب اشتباه بشه حرصم میداد وقتی کتابو تمام کردم از حرص جوش میخوردم.
ولی شخصیت جین مجرد بود که خاستگارشو از دست داد به نظرم یه حسی بهم میگه این قسمتش از زندگی خودشه.
از یه چیزی که خیلی بدم اومد اختلاف طبقاتی بود که متاسفانه الان هم داره رواج پیدا میکنه (بالاشهر پایین پایین شهر)و بیاید که مانع این اتفاق بشیم.
روند شروع داستان هم بد نبود ولی اگر خانم بنت روح دخترانش رو به خوشحالی خودش نمی فروخت روند داستان قشنگ تر هم میشد.
خلاصه بگم از لیدیا متنفر شدم چون تازه الیز داشت به دارسی علاقه مند میشد و این منو ازار میده که کیتی و لیدیا باعث شدن صورت نگیره.
      

        اسکیزو فرنی مریضی نیست یه اختلاله که بعضی ها با ان  زندگی میکنند.
این دو باهم فرق میکنند.
      

        خب از این کتاب خیلی چیزا یاد گرفتم الان تک تکشو میگم بهتون.
یک هیچوقت کسیو قضاوت نکنم .چرا؟خب یکی از نزدیکامون شوهرش میزدش و هر دفعه ازش معذرت خواهی میکردو اینا بعد من پیش خودم بهش میگفتم:لعنتی ولش کن اون چی داره مگه دست بزن داره دیگه و بگم طرف تو سن پایین ازش خوشش اومده بود.
دو فهمیدم چرا میگن روابط داخل سن پایین خوب نیست (میدونید منظورم چیه)فهمیدم اینکه میتونم به ایندم ضربه بدی بزنه و من بشم لیلی بلوم بعدی
اخراش دیگه واقعا گریم گرفت نه به خاطر لیلی به خاطر رایل صرفا جهت بی تفاوت بودم مامان و باباش به تفنگ داخل اتاق و باعث شده بود رایل حملات عصبی بهش دست بده.
همش با خودم میگفتم اگه رایل دست به اون تفنگ نزده بود چی اگه اتلس اون موصع نگفته بود با کسی به اسم کی سی چی؟ووو...
خب برگردیم سر بند اول
اونجا که میگفتم لعنتی چرا ولش نمیکنی اخراش رفتم داخل کتاب من شدم لیلی و همش به خودم میگفتم :لیلی یه فرصت دیگه یه فرصت دیگه تا رسید به اونجایی که لیلی به رایل گفت:اگه دخترت میومد بهت میگفت :بابا پسری که عاشقش بودم منو کتک میزنه چی بهش میگفتی؟
اونجا فهمیدم قدم ها خیلی سخت برداشته میشه.
یکی گفته بود کالین هو اینشکلیه که رایل دست بلند کنه رو لیلی لیلی باید قهر کنه ولی اگه لیلی خیانت کنه بهش مشکلی نیست.
اولن که لیلی خیانت نکرده بود اون موضوع مال قبل اشنا شدن با رایل بوده.
درسته گفتم روابطش ناجوره ولی لعنتی منم یکیو میخوام مثل اتلس مراقبم باشه بدون هیچ قضاوتی.
چیزی از این کتاب یاد گرفتم که شاید هیچ معلمی یا دوستی بهم نگه:حتی اگه دل کندن از چیزی که برات بده ولی دوسش داری سخته به نفعته ولش کنی.
اینم یاد گرفتم با وجود اینکه سنم کمه ولی یاد گرفتم شریک زندگیمو به درستی انتخاب کنم.
با تشکر رمان زیبایی بود ببینم داخل جلد دو چی میشه ولی  اینگ بگم وقتی لیلی گفت من طلاق میخوام احساس کردم داخل قلبم خالی شد. کاش لیلی شرایطشو که دست خودش نبود درک میکرد چون واقعا سخته فرض کن تنها دختری که عاشقش شدی دوست نداشته باشه بارها بارها به خودم گفتم کاش اون روز لیلی نمیرفت پشت بوم مگه خونه هاشون قفل نداره؟
و یک حقیقت عریان:من این کتابو دوست داشتم با وجود تمامی نقص هایش.
      

        با کمال افتخار برای روح جین استین.🌱🌷
این کتاب به معنای واقعی قشنگ بود در یه مورد خانم جین استین اشتباه میکرد!
جین استین:میخواهم داستان زنی قهرمان را بنویس که هیچ کس جز خودم اورا خیلی دوست نخواهد داشت!>>
اوه بانوی زیبا خانم استین جدی میفرمایید!
این شخصیت را همه دوست خواهند داشت به معنای واقعی شما یکی از بهترین نویسنده اای جهان هستید!
اگر روزی بتوانم حتما به ارامگاه  شما در منچستر میایم!
هرگز کلاسیک نخوانده ام ولی این یکی میتونم به یقین بگویم :این رمان به معنای واقعی عالی بوددددد.
اه چنان تاثیری روم گذاشت که رفتم در دوران رژیسی!اه سو تفاهم نشود ولی من قبل از ان هم دوره رژیسی و ویکتوریا رو دوست داشتم!
اه شما واقعا باید مورد پرستش قرار گرفته باشید.
با تشکر
بهترین دوست شما
نشانی پست:قطعه ای در بهشت.
پیش نویس: الان میخوام فیلمشو ببینم😔
🌷🌱
      

        عالی عالی عالی عالی
به معنای واقعی واقعا عالی بووووووووووووووود.
وایییییی خیلی ذوق زده شدم عالی بودددددددد .
توروخداااا یه جادوگری باشه منو بفرسته تو کتاباااااااااا😭😭😭😭😭
      

        خیلی خیلی عالی بودددددد
واییی عالی بوددد
سرچ های گوگل من بعد خوندن این کتاب:
ایا جولیان در ایران پیدا میشود؟
چگونه خواهر خود تلا را خفه کنیم؟
چگونه درون کتاب کاراوال بریم؟
کاراوال در ایران
اقای استفانی گاربر فردا با خانم طاهره مافی توی دادگاه میبینمتون.

پی نویس:ممنون از دوست خوبم نرگس بابت پی دی اف.
گل های مورد علاقم برای تو🌷🌷🌷🌷🌷
      

        اینو قبلا خوندم به خاطر باشگاه دوباره هم خوندمش واقعا بی نظیره.
      

        خیلی خیلی قشنگه من خودم یه نفس خوندمش  جوری که تا ساعت چهار صبح نتونستم ولش کنم که تمامش کردم.
      

        در کل کتاب قشنگی بود.
ولی... نه اونجوری که پایانشو میخواستم نبود.
در کل این کتاب اوتقدری کشته داد که طاعون نداد.
داخل کتاب هم یه متنی بود میگفت ما دوست داریم پایان کتابامون خوش باشه.
نظر منه به هر حال.
      

        یه جوراییی از اینکه مامانش رفته بود با یورگن و عشق اولش رو فراموش کرده بود ناراحت شدم ولی در کل خیلی قشنگگگگگگ بود اینکه چجور عشق میتونه زندگی رو دگرگون کنه و کلا قشنگ بود توصیه میکنم بخونین.
      

        خب که چی
      

        خانم طاهره مافی این کار تون اصلا قشنگ نیست که یه ملتو درگیر ارون وارنر میکنیداااا.
خانم طاهره مافی من الان یه ارون وارنر میخوام همش هم تقصیر شوماسس.
خانم طاهره مافییی بیا ایراننن میخوام ازت تقدیرر کنمنمم.
خانم طاهره مافی من از ذوق پریدم تو هوا باورت میشه دیشب تا ساعت دو نیم بیدار بودم داشتم اینو میخوندم صبح هم ساعت ۸. (به عشق خوندن کتاب شما)بیدار شدم خوندم.
خانم طاهره مافییی قبول نیستتتت . که اینا وجود نداشته باشن.
خانم طاهره مافی من ازتون به جرم دزدیدن قلبم من توسط شخصیت های کتابتون شکایت میکنم.
خانم طاهره مافیییی دوست دارمم مشتیییی.
خانم طاهرا مافیییی خیلی خوبیییی همینطوری ادامه بدهههه.
خانم طاهره مافی میگما  شما خیلی خوبیی
خانم طاهره مافییییی...
خانم طاهره مافی میشه از قدرت جادوییت که باهاش کتاب مینویسی برای همه ارون وارنر خلق کنی.
لدفا
خیلی خوب بودددد😭😭😭😭
تا حالا اینقدر درباره یه کتاب ننوشته بودم😭😭😭😭
طاهره مافی دوست داریم
طاهره مافی دوست داریم
طاهره مافی دوست داریم
امید وارم این یاد داشتو ببینی.
دوست دار . طرفدار . شما مقلب به اِمی

      

        خانم طاره مافی بیا ایران ازت تقدیر کنم .