یادداشت Alyoshka🌷

Alyoshka🌷

Alyoshka🌷

2 روز پیش

        خیلی خب به نظرم ارزش نداشت از خوابم بزنم تا کتابو تمام کنم تقریبا تا ساعت چهار فقط به امید دارسی و الیزابت کتابو خوندم.
بعد چیزی که برام جالب نبود این بود که شخصیت اخر داستان عوص شد از الیزا دارسی شد به ویکهام و لیدیا.
همیشه دوست داشتم یه خواهر داشته باشم و از این نعمت محروم موندم،ولی تصور اینکه خواهرم باعث بی ابرو شدنمون فقط صرفا جهت یه انتخاب اشتباه بشه حرصم میداد وقتی کتابو تمام کردم از حرص جوش میخوردم.
ولی شخصیت جین مجرد بود که خاستگارشو از دست داد به نظرم یه حسی بهم میگه این قسمتش از زندگی خودشه.
از یه چیزی که خیلی بدم اومد اختلاف طبقاتی بود که متاسفانه الان هم داره رواج پیدا میکنه (بالاشهر پایین پایین شهر)و بیاید که مانع این اتفاق بشیم.
روند شروع داستان هم بد نبود ولی اگر خانم بنت روح دخترانش رو به خوشحالی خودش نمی فروخت روند داستان قشنگ تر هم میشد.
خلاصه بگم از لیدیا متنفر شدم چون تازه الیز داشت به دارسی علاقه مند میشد و این منو ازار میده که کیتی و لیدیا باعث شدن صورت نگیره.
      
36

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.