معرفی کتاب به امید دل بستم اثر لان کالی مترجم پگاه فرهنگ مهر

به امید دل بستم

به امید دل بستم

لان کالی و 1 نفر دیگر
4.1
292 نفر |
139 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

130

خوانده‌ام

592

خواهم خواند

387

ناشر
داهی
شابک
9786229013748
تعداد صفحات
520
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        در پسِ دورنمایِ بی‌رحم یک بیمارستان، من به پسرکی بازیگوش با چشم‌‌هایی به رنگ خورشید دل بستم که در آن ویرانه تنها دل‌خوشی‌ام شد. همین موجب شد زمانی‌که مقابل چشم‌های من جان خود را گرفت روحم متلاشی شود.
از آن روز، سوگند خوردم دیگر به هیچ‌کس دل نبندم. به جز سه نفر: دوست‌هایم، سونی، نئو و کور، گروهی از بچه‌های سرکش که مرگ را انتظار می‌کشیدند.
سونی با همان یک ریه‌ای که دارد هوای آزادی را به داخل ریه‌هایش کشیده و ما را رهبری می‌کند. نئو، نویسنده‌ی بداخلاق روی صندلی چرخ‌دار، تمام کارهای مهمی که تا به امروز کردیم از دزدی گرفته تا ترساندنِ پرستارمان را ثبت و ضبط می‌کند. کور خوش‌قیافه‌ی گروه، با بدنی ماهیچه‌ای، غولِ مهربانی که قلبش دارد از کار می‌افتد.
پیش از اینکه مرگ ناگزیر ما را از پای درآورد، من و دزدهایم آخرین سرقتِ خود را برنامه‌ریزی می‌کنیم. فراری بزرگ که ما را از شرِ والدینِ بددهان، فقدانی کمرشکن، و واقعیت بیماری‌های‌مان خلاص می‌کند. اما روزی که یک نفر دیگر از آن در داخل می‌آید چه می‌شود؟ دخترکی که به مهمانی ما پیوسته و با لبخند شیطنت‌آمیزش من را از حرف‌زدن عاجز می‌کند. چه اتفاقی می‌افتد وقتی خورشید را در چشم‌هایش می‌بینم، و با اینکه می‌ترسم دوباره کسی را از دست بدهم، اما بااین‌حال عاشق‌اش می‌شوم؟
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به به امید دل بستم

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به به امید دل بستم

نمایش همه

پست‌های مرتبط به به امید دل بستم

یادداشت‌ها

baharmoon

baharmoon

1404/3/15

        واقعا کتاب خوبیه ولی سد انده و این یکم تو ذوق ادم‌ میزنه
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

        ای کاش اون شب خودکشی نمی کردی ..
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

4

fatemeh

fatemeh

1404/3/28

          بعد از نمیدونم چند وقت داره میره توی دسته ی *خوانده‌ام* های بهخوانم . ای کاش بهخوان گزینه ی *باهاش زندگی کرده ام* هم داشت . 
در هر صورت تموم کردنش تو شرایط الان برام عجیب و حتی شاید واجب بود؟ بهش نیاز داشتم فک کنم .
روایت  فوق العاده ای بود از  شور، مقاومت ، مهربانی  و امید .
شخصیت پردازی و نماد سازی خوبی داشت و تقریباً شیفته ی تک تک شخصیتاش شدم .
خیلی عجیبه که بعد از یه کتاب ، یه آدم و شاید یه خاطره ، انگار اشیاء جون میگیرن . الان دیگه کتونی های سفید کثیف ، هندزفزی های گره خورده و چک نویس های خط خطی برام خاصن . باعث میشن لبخند بزنم و همزمان غمگین باشم . باعث میشن یه چیزی حس کنم . باعث میشن روح آدمارو توشون ببینم . روح داستان هاشونو . . شاید روح آدم ها و خاطره هایی که یه زمانی دوستشون داشتیم و حالا فقط یه جایی بین شیار های مغز و رگ های قلبمونن .
شاید در نهایت رسالت ما انسان ها روح دادنه . روح دادن به داستان ها ، اشیاء و مهم تر از همه ؛ بهم . 
اول داستان خیلی چیزا گُنگ خواهد بود برای خواننده (که نمیدونم از نقاط قوت کتاب به حساب میاد یا از نقاط ضعفش!) ولی نگران نباشید و مهلت بدین بهش . در آخر قراره بهتون لیتر لیتر اشک و شاید ساعت ها تفکر، کمی امید و معنای متفاوتی از عشق هدیه بده . 
        

8