معرفی کتاب جناح چهارم اثر ربکا یاروز مترجم اطلسی خرامانی

جناح چهارم

جناح چهارم

ربکا یاروز و 1 نفر دیگر
4.2
118 نفر |
46 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

36

خوانده‌ام

191

خواهم خواند

182

شابک
6822423984262
تعداد صفحات
680
تاریخ انتشار
_

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        وایولت سورنگیل بیست‌ساله قرار بود به هنگ کاتبان بپیوندد و زندگی‌ای غرق در آرامش در جوار کتاب‌ها و تاریخ داشته باشد. حالا، ژنرال فرمانده، یعنی مادر سرسختش، به وایولت دستور داده تا به صدها شرکت‌کننده‌ای بپیوندند که در تلاش برای تبدیل شدن به یکی از نخبگان و افراد برجسته‌ی ناواری هستند: یعنی اژدهاسواران. اما وقتی‌که از همه ریز‌نقش‌ترباشی و بدنی رنجور داشته باشی، مرگ فقط به‌اندازه‌ی تار مویی با تو فاصله دارد.

حالا که تعداد اژدهایان مایل به برقراری پیوند، از تعداد شرکت‌کنندگان کمتر است بیشتر داوطلبان به دنبال کشتن وایولت خواهند بود تا شانس بهتری برای پیروزی داشته باشند؛ و بقیه هم تنها به این خاطر که او دختر آن مادر است، تصمیم به کشتنش خواهند گرفت. افرادی مثل زیدن ریرسون، قدرتمندترین و بی‌رحم‌ترین رهبر جناح در هنگ اژدهاسواران.

وایولت حتی برای اینکه بتواند صبح روز بعد را به چشم ببیند، باید ذره‌ذره‌ی هوش و توانایی ذهنی خود را به کار بیندازد. بااین‌حال، هرروز که می‌گذرد، جنگ بیرونی مرگبارتر می‌شود، بخش‌های دفاعی و حفاظتی پادشاهی در حال نابودی هستند و آمار کشته‌ها روز به روز در حال افزایش است؛ و بدتر از آن، وایولت کم‌کم شک می‌برد که فرمانده رازی بسیار وحشتناک را پنهان کرده ‌است.
      

لیست‌های مرتبط به جناح چهارم

نمایش همه

پست‌های مرتبط به جناح چهارم

یادداشت‌ها

        نمیدونم حسمو چطور به این کتاب توصیف کنم واقعا زیبا بود و پایان خوبی هم داشت  اما این قضیه وایورن ها خیلی قابل حدس بود اما این فقط یه مشکله از بین هزارتا خوبی این کتاب خلاصه که این کتاب هزار بار منو سر ذوق اورد و چند باری هم به گریه انداخت مثل مرگ لیام بهترین دوست و محافظ ویولت یا مظلومیت بچه های نشان دار مثل زیدن استاد سایه ها ،ایمجن ،لیام ،بودی و.......
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

19

          ویرایش: جلدای بعدیشو خوندم و عاشقشونم پس امتیازم هم به این جلد تغییر میدم ( از ۲ به ۴) 🚶🏻‍♀️😂

در یک کلمه مستهجن بود.

مخاطبی که این کتاب هدف گرفته نسل نوجوونه و این کتاب قطعا برای دختری ۱۴ ۱۵ ساله مناسب نیست و واقعا شوکه شدم بعد از خوندنش که چطوووووورییییی این همه دختر بچه این کتابو خوندن؟! واقعا کتابا دارن به کجا میرن؟ اصلا نیازی نبود که این چیزای چرت و پرت توی این کتاب نوشته بشن.
البته که این چیزا لازمه‌ی یک کتابی هستن که بخواد توی تیکتاک و فضای مجازی ترند و مشهور بشه و مشخصه که نویسنده هدفی جز شهرت نداشته برای نوشتن این کتاب.
کتاب کاملا بدون سانسور بود و خب از اونجایی که قبلا مجموعه‌ی بازی های میراث رو از این نشر با اون ترجمه‌ی چرت و پرت و پر سانسور خونده بودم واقعا تعجب کردم و متوجه شدم چرا همه از اطلسی خرامانی اینقدر تعریف میکنن.

این کتاب عشق رو به جای این که چیز مقدسی جلوه بده تنها وسیله‌ای برای براورده ساختن غرایز انسانی نشون داده بود ولی حقیقتا منو به این فکر وا داشت که قطعا میتونم از یک موجود شکننده و ضعیف مثل ویولت به ویولنس تبدیل بشم و به خاطر همین بهش ۲ ستاره دادم، در حقیقت این وجهه‌ی قهرمان سازی کتاب برام فوق العاده و دوست داشتنی بود ولی واقعا اون بخش مستهجن کتاب منو مجبور این کرد که خیلی ازش نمره کم کنم.
فداکاری های شخصیت اصلی مرد، اون حجم از قدرتش، احساساتش و البته انسانیت و شخصیتش واقعا خفن و جذاب بود.(نام نمیبرم کیه که اسپویل نشه 😂 ولی مشخصه کیه از همون لحظه اول دیدار ویولت با اون ادم)

اونقدر که توی کتاب تاکیید بود که اره اینجا هر لحظه ممکنه بمیری و سایه‌ی مرگ مقر سوار هارو در بر گرفته و همه از مرگ میترسن حسش به من انتقال داده نشد با این که روزی کلی ادم میمردن و به نظرم بیشتر جا داشت که روی این کار کنه.

امان از اخر کتاب، واقعا دوست داشتنی بود و من با این که مرگ یکی رو میدونستم و اتفاقی برام اسپویل شده بود ولی واقعا لحظه‌ی مرگش گریه کردم و شوکه شدم.

به طور کلی اگه بالای ۱۷ سال هستید و مشکلی با این بخش مستهجنش ندارید پیشنهادش میکنم 🤌🏻😂.
        

15

جناح چهارم
        جناح چهارم؛ یه نقد تند و تیز درمورد این کتاب!

📢 یه نقد خوب، هم باید نقاط قوت یه کتاب رو بگه، هم نقاط ضعفش رو، طوری که منصفانه باشه! توی این یادداشت میخوام هم راجب نقاط قوت و هم راجب نقاط ضعف این کتاب بحث کنم (البته بشتر شامل نقاط ضعفشه، ولی خب ما گفتنی ها رو می‌گیم😮‍💨😂🫡🥲)
 
و بزارید همین اول بگم که این یه کتاب کاملا سلیقه ایه. نظرات هر شخص ممکنه باهم فرق بکنه. پس اگه این کتاب رو هنوز نخوندی یا قصد داری که بخونی ولی دودلی، بهتره بهش یه فرصت بدی. یا خوشت میاد یا نه🌙🦋

📌جناح چهارم دقیقا نمونه بارز یک کتاب کلیشه ایه که فقط به خاطر تبلیغات و ترند شدن توی فضای مجازی معروف شد، نه به خاطر داستان قوی! حقیقت تلخ اینه که خیلیا فقط چون "همه دارن درباره‌ش حرف می‌زنن"، عاشقش می‌شن! 😑📚✨

📎چرا این کتاب انقدر معروف شد؟
تبلیغات گسترده
ترکیب مدرسه‌ی نظامی + اژدها + دشمن به عاشق(انمیز تو لاورز) 

این باعث شد خیلیا انتظار یه کتاب خفن رو داشته باشن. 
البته این کتاب نقاط مثبت زیادی هم داشت. چیزایی که واقعا خوب بودن و موقع خوندن کتاب ازشون لذت بردم. 
ولی! 
یه نویسنده خوب طوری کتابشو می‌نویسه که نقاط قوت داستانش به خوبی بتونه نقاط ضعفش رو پوشش بده و اونها رو جبران کنه. آیا این کتاب اینجوری بود؟ نه زیاد. 

✅نکات مثبت – چیزایی که واقعاً خوب بودن!
📜ایده‌ی اولیه‌ی داستان عالی بود! مدرسه‌ی نظامی برای اژدهاسوارها؟ فوق‌العاده! یه عالمه اژدها که قراره باهاشون حسابی حال کنی و همچنین! امکان داره هرلحظه بمیری🐲🪶
📜فضاسازی‌های داستان قشنگه! نویسنده تونسته حس دنیای فانتزی رو به خوبی منتقل کنه. مخصوصا قسمت های نبردش و اونجایی که وایولت قرار بود از روی دیواره رد بشه! اون قسمت ها، مورد علاقم بودن و واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم. 
📜طرفدارای ژانر دشمن به عاشق ممکنه از این داستان خوششون بیاد، حتی اگه همه‌چیز سریع پیش بره. 

و حالا! چیزایی که واقعا باهاشون حال نکردم و یه جورایی، رو مخم بودن! من با کلی انتظار سراغ این کتاب رفتم، ولی واقعا تو ذوقم خورد🫤😖💔

❌مشکلات اصلی کتاب – چیزایی که باعث ناامیدیم شدن!
📜یه دختر ضعیف، ولی یهو همه‌چی براش معجزه‌وار خوب پیش می‌ره!
شخصیت اصلی قراره توی یه دنیای خشن و مرگبار باشه، ولی همیشه یه جوری از همه‌چیز جون سالم به در می‌بره! چرا؟ چون نویسنده نمی‌ذاره هیچ‌چیزی واقعاً تهدیدش کنه! 😑 من واقعا رشد شخصیتی قابل توجهی توی این کتاب ندیدم. بیاین یه مثال بزنیم. توی کتابای ریک ریوردان، پرسی جکسون یه بچه ضعیف دردسرساز با مشکلاتی مثل خوانش پریشی و بیش فعالی بود. اون تاحالا از شش تا مدرسه اخراج شده بود، و واقعا این بچه فرد خاصی نبود. نه تا وقتی که همه چیز یهو به یکباره برای پرسی شروع به تغییر میکنه. من در طول داستلن رشد شخصیتی پرسی و بزرگ شدنش و عاقل تر شدنش رو به خوبی مشاهده کردم. حتی میتونم بگم برام قابل لمس بود. هیچ چیز برای پرسی راحت نبود، ولی پرسی هیچوقت تسلیم نمی‌شد. اون جنگید و جنگید تا وقتی که شد یکی از محبوب ترین و معروف ترین قهرمانای دنیای ریک ریوردان! 
توی این کتاب، وایولت هم یه بچه ضعیفه. بدنش نحیفه و اگه بره توی اکادمی بسگیاث، ممکنه بمیره! وایولت هدفش این بوده که یه کاتب بشه، ولی مادرش مجبورش میکنه به مقر اژدهاسوارها بره. نباید حداقل یکم بیشتر تلاش می‌کرد؟ نباید برای رویاش بیشتر می‌جنگید؟ فقط خیلی ناگهانی قبول کرد که اژدهاسوار بشه و با اینکه میدونست ضعیفه(و مدام این رو به خودش و بقیه یادآوری می‌کرد)، ولی نمیخواست قبولش کنه! نمیدونم چطوری بگم، مثل اینکه تو یه کار بدی کردی و با اینکه میدونی کارت بد بوده و بقیه هم اینو میدونن، نمیخوای قبولش کنی! همچنان روی حرف خودت پافشاری و لجبازی میکنی. انتظار داشتم حداقل چند بار برای فرار از اونجا تلاش کنه(حتی اگر هم گیر می افتاد) چون داستان می‌تونست جذاب تر و واقعی تر بشه. و اینکه وایولت هربار یه جوری از مخمصه جون سالم به در می‌برد. ولی واقعا نمی‌شد فهمید چجوری. خبری از رشد درونی و تکامل قدرت و اینا نبود. انگار بیشتر موفقیتاش شانسی بود. یا یه همچین چیزی. من که همچین حسی میگرفتم. 
📜دشمن به عاشق، ولی به بدترین شکل ممکن!
قهرمان و شخصیت مرد اول تا یه لحظه پیش می‌خواستن همو بکشن، ولی یهو عاشق هم می‌شن؟ بدون هیچ دلیلی؟!
این از بقیه بدتر بود. از همون اولش هم هیچ دشمنی و کینه خاصی بین وایولت و زیدن نبود. بیشتر همدردی بود. بعد پلک زدم و دیدم این دو نفر عاشق هم شدن. یعنی چی؟ انتظار داشتم بیشتر کشش بدن😔😮‍💨😂 ولی خیلی یهویی شد. 
📜اژدهاها بیشتر حکم دکور داشتن تا اینکه نقش کلیدی توی داستان ایفا کنن! واقعا من از اژدهاها چیز خاصی ندیدم. میگن اژدهاها توی این کتاب همه چیزن! ولی واقعا نیستن. فقط حرف میزنن، همایش برگزار میکنن و به سواراشون سواری میدن. نه هیچ چیز خاص دیگه! 
📜تبلیغات قوی، ولی داستان ضعیف!
همه‌جا توی شبکه‌های اجتماعی این کتابو می‌بینی، ولی وقتی می‌خونیش، می‌فهمی که یه چیز خیلی سطحی و کلیشه‌ایه. میتونست خیلی بهتر باشه. (من از همون اولش میدونستم برنان زنده ست😂😔🥲) 


🎯 آیا ارزش خوندن داره؟
اگه دنبال یه داستان فانتزی پر از اکشن، استراتژی، و نبردای واقعی هستی، این کتاب ناامیدت می‌کنه.
اگه فقط دنبال یه رمان فانتزی با یه عاشقانه‌ی سریع و ساده هستی، شاید خوشت بیاد. کسانی که به تازگی شروع به خوندن کتابای فانتزی کردن، حتما این کتاب رو بخونن. 
ولی در کل، این کتاب بیشتر از چیزی که هست، تبلیغ شده و خیلیا رو ناامید کرده!
ولی آیا این باعث میشه که من از ادامه دادن این کتاب صرف نظر کنم؟ قطعا نه! این کتاب تازه جلد یک بود. شاید توی جلدای بعدی داستان جذاب تر بشه. به هرحال بقیه جلدای این کتاب رو ادامه میدم. و امیدوارم نقطه ضعفاش توی جلدای بعد اصلاح بشه. 

🎀مرسی که تا اینجا یادداشتمو خوندی. خوشحال میشم  نظرتو باهام به اشتراک بزاری🌸 میتونیم بیشتر راجب کتابا بحث کنیم. 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

12

Allbatros

Allbatros

1404/3/26

          من همین الان این کتاب رو تموم کردم و اگر بخوام نظرم رو بگم اینجوری بود که تا نیمه های اول کتاب یک سطح طبیعی از چالش رو داشت که من رو به ادامه ی خوندنش وادار نمیکرد،اما از نیمه هاش به بعد من از دیروز حتی نتونستم تا الان که تمومش کردم،اون رو کنار بگذارم😂😭😭همه چیز به اندازه بود داخلش لعنتی😭هم بخش ها و فضاهای قهرمان سازیش و هم قسمت های عاشقانه ش رو به خوبی فضا سازی کرده بود و البته نگم از اتفاقات غیر منتظره ش.خصوصا اخرررششششششش بی نهایت ذوق دارم برای شروع جلد دومممم😭 طبق گفته کتاب ضعیف و کوچولو و البته باهوش بودن وایولت از همون اول کتاب  من رو یاد هیکاپ و  اژدهاش یعنی خشم شب انداخت و از اونجایی که من عاشق خشم شب و هیکاپ بودم خیلی زود عاشق وایولت و ترین شدمممم😂🦄 نگم از خفن بود زیدن.لعنتی  اون دقیقا نماد یک آدمیه که میدونی چطور مراقب یک نفر باشه بددن اینکه بهش بگه دوسش داره.و همچین آدمی در واقعیت خیلی خفنه🤓😭انگار لاولنگوئیجش اهمیت دادنه و خب رپچرخرجخر😭😂😂
        

15

ELNAZIOR

ELNAZIOR

1404/3/29

          اشتباهم چی بود؟
اینکه ترجمه‌ی سانسور نشده رو خوندم🤮
یا باید زبان اصلی بدون سانسور می‌خوندم یا  ترجمه سانسور شده.
ترجمه‌ی اینرنتی به خودی خود بد نبود ولی خوندن یه سری از چیزا به زبون خودم حس خیلی خیلی بدی داره و ترجیح میدم اینا رو انگلیسی میخوندم یا کلا نمیخوندم(خیلی جالب بود توی اینستا هم یه مدل ریلز ترند شده بود که اکثرا اسمات رو دوست نداشتن به زبان مادری خودشون بخونن🤣)
خلاصه اینکه به دلیل اینکه هر دقیقه مجبور بودم از این بخش ها بگذرم حس بدی به کتاب پیدا کردم و اینکه بیاین قبول کنیم این کتاب انمیز تو لاورز نیست🤝🏻 وایولت از اول روی زیدن کراش زد و زیدن عملا هیچ دشمنی خاصی با وایولت نداشت فقط بقیه میگفتن شما دشمنین که اونم تا وسطای کتاب  حل شد👀 
و اینکه این دو نمره برای آندرنا و تایرن هست و من به طرز عجیبی هیچ کراشی روی زیدن نزدم 🤝🏻 و بیشتر من رو یاد یه کپی از ریسند مجموعه‌ی دربار مینداخت و در نتیجه خوشم نیومد(ریسند رو دوست دارم ها ولی یه کپی درجه چندم از روش رو نه)
        

2

          خیلی وقت بود توی دنیای جادویی جدیدی غرق نشده بودم. باید بگم بعد از هری پاتر، اولین باری بود که یه داستان فانتزی منو انقدر به خودش جذب کرد.
اوایل داستان کمی کُند پیش میره و اسامی زیادی وجود داره که چون مکان‌ها و موقعیت‌های تخیلی هستن، میتونه کمی گیج‌کننده باشه. اما هر چی جلوتر میرین، ریتم داستان تندتر میشه و با چیزایی روبرو میشین که قبلا توی کتاب دیگه‌ای نخوندین.
برای من خوندنش خیلی لذت‌بخش بود. یه نکته‌ی مثبت دیگه این بود که شخصیت اصلی داستان، بی‌عیب و نقص نبود. در واقع، به خاطر مشکلاتی که در بدو تولد براش پیش اومده بود، اندام نحیف و استخون‌بندی شکننده‌ و آسیب‌پذیری داشت. ولی این ضعف‌ها رو پذیرفته بود و با وجود تموم اونا، موفق شد مسکلاتش رو حل کنه و زنده بمونه.
خلاصه‌ای از کتاب بدون اسپویل: 
توی این دنیای فانتزی، چهار دسته وجود داره: درمانگرها که به درمان و بهبود بقیه مشغولن؛ کاتبان که همه چیز رو ثبت و بایگانی می‌کنن؛ پیاده‌نظام‌ها که سربازانی معمولی هستن و سواره‌نظام‌ها که همون اژدها سوارانن.
شخصیت اصلی داستان، وایولت، طبق آرزوی دیرینه‌ی خودش دوست داره مثل پدرش کاتب بشه. ولی با تهدید مادرش که فرمانده‌ ارشده، مجبور میشه به عضویت سواره‌نظام‌ها دربیاد. 
از اونجایی که نسبت به بقیه آسیب‌پذیرتره و مادرش هم دشمنان زیادی داره، خیلی‌ها تلاش میکنن اونو بکشن. حالا باید دید وایولت موفق میشه جون سالم به در ببره و با اژدهایی پیوند برقرار کنه یا نه....
📌 امتیاز در گودریدز: ۴.۵۷
        

25