معرفی کتاب جناح چهارم اثر ربکا یاروز

جناح چهارم

جناح چهارم

4.2
131 نفر |
52 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

44

خوانده‌ام

212

خواهم خواند

205

ناشر
شابک
9786227314946
تعداد صفحات
680
تاریخ انتشار
_

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        وایولت سورنگیل بیست‌ساله قرار بود به هنگ کاتبان بپیوندد و زندگی‌ای غرق در آرامش در جوار کتاب‌ها و تاریخ داشته باشد. حالا، ژنرال فرمانده، یعنی مادر سرسختش، به وایولت دستور داده تا به صدها شرکت‌کننده‌ای بپیوندند که در تلاش برای تبدیل شدن به یکی از نخبگان و افراد برجسته‌ی ناواری هستند: یعنی اژدهاسواران. اما وقتی‌که از همه ریز‌نقش‌ترباشی و بدنی رنجور داشته باشی، مرگ فقط به‌اندازه‌ی تار مویی با تو فاصله دارد.

حالا که تعداد اژدهایان مایل به برقراری پیوند، از تعداد شرکت‌کنندگان کمتر است بیشتر داوطلبان به دنبال کشتن وایولت خواهند بود تا شانس بهتری برای پیروزی داشته باشند؛ و بقیه هم تنها به این خاطر که او دختر آن مادر است، تصمیم به کشتنش خواهند گرفت. افرادی مثل زیدن ریرسون، قدرتمندترین و بی‌رحم‌ترین رهبر جناح در هنگ اژدهاسواران.

وایولت حتی برای اینکه بتواند صبح روز بعد را به چشم ببیند، باید ذره‌ذره‌ی هوش و توانایی ذهنی خود را به کار بیندازد. بااین‌حال، هرروز که می‌گذرد، جنگ بیرونی مرگبارتر می‌شود، بخش‌های دفاعی و حفاظتی پادشاهی در حال نابودی هستند و آمار کشته‌ها روز به روز در حال افزایش است؛ و بدتر از آن، وایولت کم‌کم شک می‌برد که فرمانده رازی بسیار وحشتناک را پنهان کرده ‌است.
      

پست‌های مرتبط به جناح چهارم

یادداشت‌ها

Haniyeh

Haniyeh

1402/12/10

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          ▫️این کتاب برنده بهترین رمان romantasy سال ۲۰۲۳ گودریدز شد. فکر کنم این اولین کتاب young adult و romantasy بود که خوندم. البته با توجه به روابط داخل کتاب نمیدونم چرا young adult هست ولی به هرحال مال این دسته هست. قراره ازش سریال ساخته بشه، چه زمانی نمیدونم.

▫️داستان درباره سرزمینی به اسم ناوار هست که در اون اژدهاها و انسانها، در کنار هم زندگی میکنن. جوانهایی که به سن ۲۰ سالگی میرسن، باید در آزمون یکی از مقرها مثل مقر کاتبان، اژدهاسواران و... شرکت کنن و بعد از قبولی میتونن توی اون مقر مستقر شده و فعالیت کنن.
شخصیت اصلی داستان، ویولت سورنگیل هست و مادرش فرمانده اول مقر اژدهاسوارانه. ویولت دوست داره مثل پدرش که چند سال قبل فوت شده، یه کاتب بشه و برای این آزمون خودش رو آماده کرده و کاملا براش آماده هست اما وقتی مادرش میفهمه قراره ویولت برخلاف دو تا فرزند دیگه‌اش که اژدهاسوار شدن، آزمون کاتبان رو شرکت کنه، مخالفت کرده و ویولت رو به یاد گرفتن و تمرین کردن برای مقر اژدهاسواران مجبور میکنه. این درحالیه که ویولت نسبت به بقیه داوطلبان کمتر تمرین کرده، بدن ظریفتری داره و همچنین عضلات و مفاصل ضعیفی داره و بارها هم تا همین الان به خاطرشون آسیب دیده.
از طرفی چند سال قبل در سرزمین ناوار، شورشی اتفاق افتاده که سرکرده اون فردی  به نام رایورسان بوده. این شورش سرکوب شده و همه شورشیان به دستور مادر ویولت اعدام شدن ولی بچه‌های اونا برای مجازات کاری که والدینشون کردن به اجبار به مقر اژدهاسواران فرستاده میشن و باید برای نجات جونشون نهایت تلاششون رو به کار ببندن. زِیدن رایورسان، پسر سرکرده شورش، بزرگترین فرزند شورشیان محسوب میشه و بعد از سه سال تحصیل در مقر اژدهاسواران تونسته به یکی از چهار رهبر جناح تبدیل بشه.
خطرهایی که ویولت رو تهدید میکنن و میتونن جونش رو بگیرن، زیدن رایورسان، باقی فرزندان شورشیان، همچنین کسانی که ویولت رو برای جناح یا گروهشون ضعف میدونن و دوست دارن حذفش کنن، و البته آزمون های مقر اژدهاسواران هست.
و ویولت باید یاد بگیره چطور از همه خطرات جون سالم به در ببره و در آخرین مرحله، یک اژدها اون رو انتخاب کنه و سیگنت (قدرتی منحصر به فرد که از پیوند و انتقال قدرت اژدها به انسان به دست میاد) خودش رو بروز بده. ماجراهای دیگه‌ای هم داره که اگر خواستید باید خودتون بخونید و اسپویل نمیکنم.

▫️ شروع داستان برام ناامیدکننده بود و فکر میکردم خیلی کلیشه‌ای باشه ولی در ادامه اتفاقات جدیدتری افتاد. از طرفی بنظرم بعضی جاها توصیفات فضا خوب نبود و نمیشد درست تصور کرد ولی به کمک ادیت ها و ویدیوها فهمیدم چی بود. و مسئله بعدی هم شخصیت پردازی ضعیف بقیه شخصیت ها به جز شخصیت های اصلی زن و مرد هست که اگر بگن توضیفشون کنید تو دو جمله تموم میشه چون چیز زیادی ازشون نداریم که بگیم. اون یه ستاره کم شده برای ایناست، درواقع میشد بیشتر کم کنم ولی چون داستان رو دوست داشتم اینجوری شد.

▫️نمیدونم جلد دو چطور باشه ولی با این توصیفات، جلد یک پیشنهادی هست؛ البته اگر با موارد ذکر شده مشکلی ندارید. یعنی اگر مثل من چشم پوشی میکنید و کلیت داستان رو جذاب میبینید، بخونیدش.
        

4

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        نمیدونم حسمو چطور به این کتاب توصیف کنم واقعا زیبا بود و پایان خوبی هم داشت  اما این قضیه وایورن ها خیلی قابل حدس بود اما این فقط یه مشکله از بین هزارتا خوبی این کتاب خلاصه که این کتاب هزار بار منو سر ذوق اورد و چند باری هم به گریه انداخت مثل مرگ لیام بهترین دوست و محافظ ویولت یا مظلومیت بچه های نشان دار مثل زیدن استاد سایه ها ،ایمجن ،لیام ،بودی و.......
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

21

محدثه ز

محدثه ز

1404/4/11

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          ☆پنج ستاره‌ی طلایی به رنگِ اندارنا☆

▪︎ خیلی وقت بود یه فانتزی دلچسب نخونده بودم اما این کتاب ۷۰۰ صفحه‌ای من رو تا صبح بیدار نگه داشت و ۳ روزه خوندمش!

• کتاب از همون اول با ریتم تندی شروع می‌شه و مدام ما رو در دل اتفاقات مختلف میندازه و همین باعث می‌شه نتونی زمین بذاریش. شخصیت‌ها همه زیادی جذاب لعنتی‌ن و خب حتی روی اژدهایان کتاب هم کراش زدم :)))

¤ تنها مشکلی که باهاش دارم اینه که بد جاتموم شد، 
واسه همین بلافاصله بعد از تموم شدن جلد ۱ رفتم سراغ جلد دوم و فصل اولش رو خوندم تا از شوک دربیام!
و جالبه جلد دو یه جوری شروع می‌شه انگار فصل بعدیه!!!
زنننن کتاب بعدیتههه چرا این کار رو کردی :)) 
احتمالا اگر باید منتظر می‌موندم تا بنویسه جلد دو رو خل می‌شدم و خوشحالم کتاب رو زمانی خوندم که سه تاش هست!
‌
× کتاب رو با عنوان "دسته چهارم" ترجمه‌ی مهرک ملک‌مرزبان از نشر مجازی خوندم.
ترجمه‌ای بسیار درست، قاعده‌مند و تمیز که لذت خوندن کتاب رو چند برابر می‌کرد. ضمن این که واقعا کم سانسور بود!
        

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          ویرایش: جلدای بعدیشو خوندم و عاشقشونم پس امتیازم هم به این جلد تغییر میدم ( از ۲ به ۴) 🚶🏻‍♀️😂

در یک کلمه مستهجن بود.

مخاطبی که این کتاب هدف گرفته نسل نوجوونه و این کتاب قطعا برای دختری ۱۴ ۱۵ ساله مناسب نیست و واقعا شوکه شدم بعد از خوندنش که چطوووووورییییی این همه دختر بچه این کتابو خوندن؟! واقعا کتابا دارن به کجا میرن؟ اصلا نیازی نبود که این چیزای چرت و پرت توی این کتاب نوشته بشن.
البته که این چیزا لازمه‌ی یک کتابی هستن که بخواد توی تیکتاک و فضای مجازی ترند و مشهور بشه و مشخصه که نویسنده هدفی جز شهرت نداشته برای نوشتن این کتاب.
کتاب کاملا بدون سانسور بود و خب از اونجایی که قبلا مجموعه‌ی بازی های میراث رو از این نشر با اون ترجمه‌ی چرت و پرت و پر سانسور خونده بودم واقعا تعجب کردم و متوجه شدم چرا همه از اطلسی خرامانی اینقدر تعریف میکنن.

این کتاب عشق رو به جای این که چیز مقدسی جلوه بده تنها وسیله‌ای برای براورده ساختن غرایز انسانی نشون داده بود ولی حقیقتا منو به این فکر وا داشت که قطعا میتونم از یک موجود شکننده و ضعیف مثل ویولت به ویولنس تبدیل بشم و به خاطر همین بهش ۲ ستاره دادم، در حقیقت این وجهه‌ی قهرمان سازی کتاب برام فوق العاده و دوست داشتنی بود ولی واقعا اون بخش مستهجن کتاب منو مجبور این کرد که خیلی ازش نمره کم کنم.
فداکاری های شخصیت اصلی مرد، اون حجم از قدرتش، احساساتش و البته انسانیت و شخصیتش واقعا خفن و جذاب بود.(نام نمیبرم کیه که اسپویل نشه 😂 ولی مشخصه کیه از همون لحظه اول دیدار ویولت با اون ادم)

اونقدر که توی کتاب تاکیید بود که اره اینجا هر لحظه ممکنه بمیری و سایه‌ی مرگ مقر سوار هارو در بر گرفته و همه از مرگ میترسن حسش به من انتقال داده نشد با این که روزی کلی ادم میمردن و به نظرم بیشتر جا داشت که روی این کار کنه.

امان از اخر کتاب، واقعا دوست داشتنی بود و من با این که مرگ یکی رو میدونستم و اتفاقی برام اسپویل شده بود ولی واقعا لحظه‌ی مرگش گریه کردم و شوکه شدم.

به طور کلی اگه بالای ۱۷ سال هستید و مشکلی با این بخش مستهجنش ندارید پیشنهادش میکنم 🤌🏻😂.
        

15

Atena 🎀

Atena 🎀

1403/9/14

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

8

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

جناح چهارم
        جناح چهارم؛ یه نقد تند و تیز درمورد این کتاب!

📢 یه نقد خوب، هم باید نقاط قوت یه کتاب رو بگه، هم نقاط ضعفش رو، طوری که منصفانه باشه! توی این یادداشت میخوام هم راجب نقاط قوت و هم راجب نقاط ضعف این کتاب بحث کنم (البته بشتر شامل نقاط ضعفشه، ولی خب ما گفتنی ها رو می‌گیم😮‍💨😂🫡🥲)
 
و بزارید همین اول بگم که این یه کتاب کاملا سلیقه ایه. نظرات هر شخص ممکنه باهم فرق بکنه. پس اگه این کتاب رو هنوز نخوندی یا قصد داری که بخونی ولی دودلی، بهتره بهش یه فرصت بدی. یا خوشت میاد یا نه🌙🦋

📌جناح چهارم دقیقا نمونه بارز یک کتاب کلیشه ایه که فقط به خاطر تبلیغات و ترند شدن توی فضای مجازی معروف شد، نه به خاطر داستان قوی! حقیقت تلخ اینه که خیلیا فقط چون "همه دارن درباره‌ش حرف می‌زنن"، عاشقش می‌شن! 😑📚✨

📎چرا این کتاب انقدر معروف شد؟
تبلیغات گسترده
ترکیب مدرسه‌ی نظامی + اژدها + دشمن به عاشق(انمیز تو لاورز) 

این باعث شد خیلیا انتظار یه کتاب خفن رو داشته باشن. 
البته این کتاب نقاط مثبت زیادی هم داشت. چیزایی که واقعا خوب بودن و موقع خوندن کتاب ازشون لذت بردم. 
ولی! 
یه نویسنده خوب طوری کتابشو می‌نویسه که نقاط قوت داستانش به خوبی بتونه نقاط ضعفش رو پوشش بده و اونها رو جبران کنه. آیا این کتاب اینجوری بود؟ نه زیاد. 

✅نکات مثبت – چیزایی که واقعاً خوب بودن!
📜ایده‌ی اولیه‌ی داستان عالی بود! مدرسه‌ی نظامی برای اژدهاسوارها؟ فوق‌العاده! یه عالمه اژدها که قراره باهاشون حسابی حال کنی و همچنین! امکان داره هرلحظه بمیری🐲🪶
📜فضاسازی‌های داستان قشنگه! نویسنده تونسته حس دنیای فانتزی رو به خوبی منتقل کنه. مخصوصا قسمت های نبردش و اونجایی که وایولت قرار بود از روی دیواره رد بشه! اون قسمت ها، مورد علاقم بودن و واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم. 
📜طرفدارای ژانر دشمن به عاشق ممکنه از این داستان خوششون بیاد، حتی اگه همه‌چیز سریع پیش بره. 

و حالا! چیزایی که واقعا باهاشون حال نکردم و یه جورایی، رو مخم بودن! من با کلی انتظار سراغ این کتاب رفتم، ولی واقعا تو ذوقم خورد🫤😖💔

❌مشکلات اصلی کتاب – چیزایی که باعث ناامیدیم شدن!
📜یه دختر ضعیف، ولی یهو همه‌چی براش معجزه‌وار خوب پیش می‌ره!
شخصیت اصلی قراره توی یه دنیای خشن و مرگبار باشه، ولی همیشه یه جوری از همه‌چیز جون سالم به در می‌بره! چرا؟ چون نویسنده نمی‌ذاره هیچ‌چیزی واقعاً تهدیدش کنه! 😑 من واقعا رشد شخصیتی قابل توجهی توی این کتاب ندیدم. بیاین یه مثال بزنیم. توی کتابای ریک ریوردان، پرسی جکسون یه بچه ضعیف دردسرساز با مشکلاتی مثل خوانش پریشی و بیش فعالی بود. اون تاحالا از شش تا مدرسه اخراج شده بود، و واقعا این بچه فرد خاصی نبود. نه تا وقتی که همه چیز یهو به یکباره برای پرسی شروع به تغییر میکنه. من در طول داستلن رشد شخصیتی پرسی و بزرگ شدنش و عاقل تر شدنش رو به خوبی مشاهده کردم. حتی میتونم بگم برام قابل لمس بود. هیچ چیز برای پرسی راحت نبود، ولی پرسی هیچوقت تسلیم نمی‌شد. اون جنگید و جنگید تا وقتی که شد یکی از محبوب ترین و معروف ترین قهرمانای دنیای ریک ریوردان! 
توی این کتاب، وایولت هم یه بچه ضعیفه. بدنش نحیفه و اگه بره توی اکادمی بسگیاث، ممکنه بمیره! وایولت هدفش این بوده که یه کاتب بشه، ولی مادرش مجبورش میکنه به مقر اژدهاسوارها بره. نباید حداقل یکم بیشتر تلاش می‌کرد؟ نباید برای رویاش بیشتر می‌جنگید؟ فقط خیلی ناگهانی قبول کرد که اژدهاسوار بشه و با اینکه میدونست ضعیفه(و مدام این رو به خودش و بقیه یادآوری می‌کرد)، ولی نمیخواست قبولش کنه! نمیدونم چطوری بگم، مثل اینکه تو یه کار بدی کردی و با اینکه میدونی کارت بد بوده و بقیه هم اینو میدونن، نمیخوای قبولش کنی! همچنان روی حرف خودت پافشاری و لجبازی میکنی. انتظار داشتم حداقل چند بار برای فرار از اونجا تلاش کنه(حتی اگر هم گیر می افتاد) چون داستان می‌تونست جذاب تر و واقعی تر بشه. و اینکه وایولت هربار یه جوری از مخمصه جون سالم به در می‌برد. ولی واقعا نمی‌شد فهمید چجوری. خبری از رشد درونی و تکامل قدرت و اینا نبود. انگار بیشتر موفقیتاش شانسی بود. یا یه همچین چیزی. من که همچین حسی میگرفتم. 
📜دشمن به عاشق، ولی به بدترین شکل ممکن!
قهرمان و شخصیت مرد اول تا یه لحظه پیش می‌خواستن همو بکشن، ولی یهو عاشق هم می‌شن؟ بدون هیچ دلیلی؟!
این از بقیه بدتر بود. از همون اولش هم هیچ دشمنی و کینه خاصی بین وایولت و زیدن نبود. بیشتر همدردی بود. بعد پلک زدم و دیدم این دو نفر عاشق هم شدن. یعنی چی؟ انتظار داشتم بیشتر کشش بدن😔😮‍💨😂 ولی خیلی یهویی شد. 
📜اژدهاها بیشتر حکم دکور داشتن تا اینکه نقش کلیدی توی داستان ایفا کنن! واقعا من از اژدهاها چیز خاصی ندیدم. میگن اژدهاها توی این کتاب همه چیزن! ولی واقعا نیستن. فقط حرف میزنن، همایش برگزار میکنن و به سواراشون سواری میدن. نه هیچ چیز خاص دیگه! 
📜تبلیغات قوی، ولی داستان ضعیف!
همه‌جا توی شبکه‌های اجتماعی این کتابو می‌بینی، ولی وقتی می‌خونیش، می‌فهمی که یه چیز خیلی سطحی و کلیشه‌ایه. میتونست خیلی بهتر باشه. (من از همون اولش میدونستم برنان زنده ست😂😔🥲) 


🎯 آیا ارزش خوندن داره؟
اگه دنبال یه داستان فانتزی پر از اکشن، استراتژی، و نبردای واقعی هستی، این کتاب ناامیدت می‌کنه.
اگه فقط دنبال یه رمان فانتزی با یه عاشقانه‌ی سریع و ساده هستی، شاید خوشت بیاد. کسانی که به تازگی شروع به خوندن کتابای فانتزی کردن، حتما این کتاب رو بخونن. 
ولی در کل، این کتاب بیشتر از چیزی که هست، تبلیغ شده و خیلیا رو ناامید کرده!
ولی آیا این باعث میشه که من از ادامه دادن این کتاب صرف نظر کنم؟ قطعا نه! این کتاب تازه جلد یک بود. شاید توی جلدای بعدی داستان جذاب تر بشه. به هرحال بقیه جلدای این کتاب رو ادامه میدم. و امیدوارم نقطه ضعفاش توی جلدای بعد اصلاح بشه. 

🎀مرسی که تا اینجا یادداشتمو خوندی. خوشحال میشم  نظرتو باهام به اشتراک بزاری🌸 میتونیم بیشتر راجب کتابا بحث کنیم. 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

14

Allbatros

Allbatros

1404/3/26

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          من همین الان این کتاب رو تموم کردم و اگر بخوام نظرم رو بگم اینجوری بود که تا نیمه های اول کتاب یک سطح طبیعی از چالش رو داشت که من رو به ادامه ی خوندنش وادار نمیکرد،اما از نیمه هاش به بعد من از دیروز حتی نتونستم تا الان که تمومش کردم،اون رو کنار بگذارم😂😭😭همه چیز به اندازه بود داخلش لعنتی😭هم بخش ها و فضاهای قهرمان سازیش و هم قسمت های عاشقانه ش رو به خوبی فضا سازی کرده بود و البته نگم از اتفاقات غیر منتظره ش.خصوصا اخرررششششششش بی نهایت ذوق دارم برای شروع جلد دومممم😭 طبق گفته کتاب ضعیف و کوچولو و البته باهوش بودن وایولت از همون اول کتاب  من رو یاد هیکاپ و  اژدهاش یعنی خشم شب انداخت و از اونجایی که من عاشق خشم شب و هیکاپ بودم خیلی زود عاشق وایولت و ترین شدمممم😂🦄 نگم از خفن بود زیدن.لعنتی  اون دقیقا نماد یک آدمیه که میدونی چطور مراقب یک نفر باشه بددن اینکه بهش بگه دوسش داره.و همچین آدمی در واقعیت خیلی خفنه🤓😭انگار لاولنگوئیجش اهمیت دادنه و خب رپچرخرجخر😭😂😂
        

18